اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
 
امروز می خوام براتون یه ماجرای واقعی رو تعریف بکنم
یه ماجرای خیلی جالب
که توش کاملا مدیریت خدا و مکر خدا رو قشنگ می شه دید
 
یه خانم به اسم مستعار شیرین   ،  به همکار داشت که علی الظاهر خیلی با خانم خوب بوده و بهش حتی ابجی می گفته ما صداش می کنیم شهره ،.
شیرین تو زندگیش مشکلاتی داشته که راه حل رو تعدد می دیده ، مثل اینکه بچه نداشتن و ازدواجشون با همسرش از خانواده همسر مخفی بود. چون اونها  سالها پیش مخالفت کرده بودند.
 
و به همسر پیشنهاد می ده که شهره رو به عنوان خانم دوم بگیره . 
خانم دومی که در چشم خانواده خودش و خانواده همسر خانم اول به شمار می رفته و خانم اول زندگی مخفیانه رو ادامه می داده...
 
 
اما این روند چطور پیش رفت
در دوران نامزدی  شیرین متوجه شد که شهره از قبل با همسرش ارتباط داشته و اونها ایشون رو سوق دادند به این مسیر. ... اما خوب چیزی نمی گه
شهره در این دوران نامزدی، برای عقد،  شرط می زاره که باید شیرین رو اقا طلاق بده و بعدا اگر خواست صیعه اش بکنه
 
و دختری که تاحالا در خانه مجردی زندگی می کرده ، الان اظهار می کنه باید بعد از دواج حق قسم رو ۳ شب برای اون بجا بیاره و یک شب برای شیرین چون می ترسه...
 
و تو این مدت مدام جلوی شیرین حرفهایی می زده و جلوی شوهر جور دیگه وانمود می کرده و اگر شیرین به شوهر می گفته که شهره این چنین گفته، شهره کلا منکر می شده و می گفته بزار عقده اش رو خالی کنه عزیزم و ..‌ 
بماند که مشاوری که خود شهره پیدا کرده بود، بعد از مشاوره بهشون گفت که شهره قصدش تخریب زندگی و ..‌ هست . 
 
تا اینکه فایل ضبط شده ی اداره اثبات می کنه که حرفهای شیرین راست بوده. 
 
مرد با شهره برای بار دوم بهم می زنه
و این بار شهره  و پدرش میاد و اطهار می کنه بارداره و برگه ازمایش هم می ده 
اگر چه مرد تعجب می کنه چطور مکنه همچین چیزی وقتیی...
با این ترفند مرد پای سفره عقد می شینه و بعد از خوانده شدن خطبه عقد متوجه می شه شهره نه تنها باردار نیست بلکه دوشیزه هم هست.
 
اما خوب
عقد خوانده شده بود و برای باطل کردن اون باید مهریه سنگینی پرداخت می شد و بعد از مدتی با گریه ها و اظهار علاقه و ... ی شهره، مرد تصمیم می گیره زندگی رو با ایشون ادامه بده
 
شیرین هم رضایت دادگاهی داده و بابت بیماریی که برای شهره پیش میاد برای ازدواج کلی خدمت و ...می کنه
 
 
بنا بود حق قسم یک شب در میان باشد
اما سفر به شهر همسر به عنوان ماه عسل، و بارداری زود هنگام  شهره همه چیز رو عوض می کنه
 
شهره اظهار می کنه که حتی دیدن و اسم شیرین بهش اضطراب وارد می کنه و برای بارداریش بده.
 
با برگشت از سفر ، خانه شهره عوض می شه تا شیرین ادرسی نداشته باشه و خط تلفن ها پاسخ داده نمی شه. مرد هم می گه که نباید با من دیده بشی چون کسی نمی دونه شهره زن دومه و براش بده. 
شیرین صبوری می کنه
 
 
ماه ها می گذره
و مرد حق قسم رو هم بجا نمی اورده!
شیرین تنها ادامه می داده به امید اینکه بعد از بارداری همه چیز به خیر تموم می شه، در روزهایی که با خودش تصور می کرد "یعنی بچه همتا به من چی می گه،به من می گه مادر؟" متوجه می شه که همتا برای استراحت به خونه والدینش برده می شه ، بخاطر لکه بینی ، و همسرش میاد دیدنش، چون همتا پیش والدینشه ، 
در حالی که همه چیز  رو برای ورود شوهرش بعد از ماه ها اماده کرده بوده ، می بینه همسرش اومد ، در حالی که وارد خونه نمی شه می گه( پدر همتا دم در پایینه و قراره با من بیاد بریم خونه و من فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارم که تو رو ببینم و بعد برم خونه )
و دقیقا بعد از ۱۰ دقیقه رفت
شهره اجازه نداده بود در حالی که حتی وقتی خودش نیست همسر با شیرین باشه و پدرش رو هم همراه او فرستاده بود.
 
و شیرین باز صبر کرد. می گفت عیب نداره همسرم دلش خیلی بچه می خواد. ان شاءالله خدا  دلش رو شاد کنه و ...
 
فردای همین شب اما اتفاق عجیبی افتاد. شهره بستری شد، خونریزی زیاد. بچه سقط شد!
 
و شهره گفت این همش از ناله و نفرین شیرین بوده و اون موجب شده این اتفاق بیافته باید طلاقش بدی
 
شوهر با ناراحتی و دلخوری اومد پیش شیرین. دعوا . که چرا ناله و نفرین کردی و طلاق ... شیرین می گه هرگز اینطور نبوده و اروزی دیدن اون کوچولو رو داشته و جهت اثبات پیامهاشو که با اطرافیان داشته نشون می ده و برای مرد روشن می شه .
 
مرد تصمیم می گیره که هر دو رو داشته باشه ، برای کمتر از یک هفته شیرین یه شب در میان همسر رو می بینه ، اگر چه با تماس و گریه و اعتراض شهره همراه بوده،  ولی همسر باید برای سفر چند ماهه کاری به خارج از کشور می رفته ...
شهره یک هفته است سقط کرده
علی الظاهر شوهر تنها می خواسته بره
ولی به شیدین می گه تو مشکلی نداری با شهره برم؟ و شیرین می بینه به هر حال اگر شوهرش تنها نباشه و زنش همراهش باشه بهتره و می گه نه. اون دو با هم می رند. 
 
و باز شیرین متوجه می شه کارهای ویزا و ... سفر هر دوشون از قبل انجام شده بوده ... 
 
باز دوری
 
اگر چه شیرین توصیه می کرده که بعد از سقط بلافاصله باردار نشید خطر داره ، اما همسر اظهار داشت که خود شهره اصرار داره 
و بلافاصله بعد از سقط، به اصرار شهره ،
 
 بارداری! اون هم دوقلو!
 
و باز ماه ها می گذره
تو این یک سال و خرده ای فقط همون یکی دو شب که تو دوران سقط شهره بود همسر اومد پیش شیرین و دیگر هیچ.
 
بعد از ماهها
و ارتباط تلفتی و چت کنترل شده و محدود
بعد از حدود ۶ ماه از بارداری
خونریزی
ختم بارداری
 
 
 
فقط یاد ایه و مکرو مکرالله والله خیر الماکرین می افتم
و مدیریت خدا رو می بینم 
و یاد داستان ساخت مسجد جمکران 
که امام زمان عج به حسن مثله می فرمایند به  اون فردی که زمین رو غصب کرده بود بگو خداوند فرزندانت رو ازت گرفت ، تا متوجه بشی که اشتباه کردی و نفهمیدی....
 
 
کاش شهره متوجه اشتباهاتش می شد و رفتارش تغییر می کرد و در کنار هم به خوشی و با عدالت زندگی می کردن و شوهر بخاطر رضایت یک زن یا بخاطر حفظ کردن بچه ها ، معصیت خدا رو نمی کرد ، بلکه بجای اینکه خودش بخواد تدبیر کنه و بچه هاش رو حفظ کنه ، اونها رو میسپرد دست خدا و با اقتدار احکام الهی رو اجرا می کرد....
 
 
اما در نهایت
ازمایش خاص ، مشکل در ناسازگاری شون رو نشون داد شهره و شوهر شیرین جدا شدند...
و 
الله مع الصابرین ، والله یحب الصابرین ....
 
براشون دعا کنید...
  • همسر اول

همسر دوم

۱۸
شهریور

سلام دوستان

 

خیلی وقته نیومدم

خیلی خیلی سرم شلوغ بود، کار و ...، شاید براتون برخی وقایع مهم این مدت رو نوشتم...

اول از همه بگم کیس  اخری که گفتم ، صیغه شد با ینفر به نیت صیغه موندن صرف. ، و از طرفی ایشون خیلی  رفتارشون بد بوده و اون مرد متوجه این می شه و بهم می زنه.

 

البته ایشون و خانواده اش که در جریان این صیغه بودن دختر شون بودن سعی کرده بودن هر طور شده کاری کنن این دو با هم ازدواج کنن و به این نیت صیغه کرده بودن ،اما خدا خواست و دستشون رو شد

 

مثل اینکه مرد و خانواده اش مکالمه ای رو بشنون  که مادره داره صحبت می کنه که باید یکاری بکنیم که دیگه سمت خانم اول نره و ....  و چندین رفتار دیگه ،از خود رو به مریضی زدن و تا ...

 

 

خلاصه که خدا رو هزار هزار مرتبه شکر....

 

 

 

 

و اما تو این مدت با خانمهایی جهت تعدد صحبت کردیم و هر کدوم یجوری

مثلا یکی تو همون خواستگاری بیان می کنه بعد از مرگ شما چی به من می رسه و چقدر ارث می برم! و بعد از اشنایی و اینکه می گه من دیگه کجا می تونم مثل شما پیدا کنم ، و وقتی خانواده اش به خاطر مسایل مالی نگرانن ، تکیه کلامش اینه که نگران نباش درستش می کنم، اما در نهایت دلیل جواب رد دادنش هم همینه . 

 

 

برام جالبه که کدوم خانمی تو ازدواجش صحبت مرگ همسر رو می کنه اونم وقتی سن خودش بالاست! و با یه عالمه مریضی که مادر خودش می گه ایشون با این همه مریضی توانی زندگی متاهلی رو اصلا نداره،  اگر اینقدر فکر می کنن شوهرشون قراره زود بمیره چرا پس ازدواج می کنن!

  • همسر اول

حال دلم خوب نیست

۲۴
فروردين

حال دلم خوب نیست

 

خیلی خرابه

خیلی

 

 

با دوستی خیلی قدیمی ، صحبت می کردم ، خیلی دختر مهربون و خوبی بوده و ان شاءالله که هست ، اما الان .... دلم رو خیلی به درد اورده... اه خدایا .... امامون رو برسون.... منکر همه چیز شده .... منکر خدا و قیامت ... می گه اصلا اعتقاد نداره...

 

چون یه چند سال پیش قرار بود با پسری ازدواج کنه ، بعد از سالها.... و چند روز قبل از عروسی ، بهم خورد ....

خیلی خواستم که  دوباره برگرده ، اما برنگشت ، و منکر خدا شد!

 

 

و یکی دیگه مهاجرت داره می کنه که از ایران بره

 

 

و یکی دیگه....

 

 

 

خدایا عاقبت همه مون رو بخیر کن

خدایا 

خدای مهربونم

تو به این بنده هات از همه ما ادمها مهربون تر و دلسوز تری

اون که تو بچگی مادرش رو از دست داده و  چندین سال پیش نامادری و پدرش رو ، اون که چندین ساله تو این جامعه داره تنها و با سختی زندگی می کنه و همسری هم نداره، این همه سال دلش می خواست مردی رو داشته باشه که تکیه گاهش باشه و نشد ، خدایا تو مهربانتری ... خدایا می دونم حتما حکمتی داره... ولی خواهشا رحم کن ، به ضعف ایمان ماها رحم کن ، امتحانی ازمون نگیر که رد شیم ، خدایا ، خدای من عاقبتمون رو بخیر کن ، یکاری کن تو هر شرایطی تو از ما راضی باشی و ما از تو...

خدایا مولامون رو برسون

به حق خون ریخته شده امام حسین ع

به حق دستان کوچک حضرت علی اصغر

به حق حضرت رقیه

به حق دستان بریده سقای کربلا

به حق حضرت زینب س و اسرای کربلا

به حق مظلومیت و سختی هایی که همه ائمه ما و پیامبرمون کشیدن

به حق پهلوی شکسته سرور بانوان دو عالم

خدایا به بزرگی خودت

باقی مدت غیبت مولامون ، آقا امام زمان عج رو برما ببخش و ظهورشون رو برسون ،

خدا جونم، خدای مهربونم ، خدای من ، خواهش می کنم ظهور اقا رو برسون

ظهورشون رو هر چه سریع تر برسون و ما رو جزو اصحاب و یاران خاصشون قرار بده ، به حق صلوات بر محمد و ال محمد 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  • همسر اول

می دونید، در رابطه با نظر والدینم ، همون جور که گفته بودم ، اونا با اصل تعدد مخالفت نکردند

الانم مخالف نیستند 

مادرم اکرچه می گفت  ، اونم بعد از اون حواشی ، که نکن و ضرر می زنی به زندگیت ،

 

 

ولی الانم که با هم در ارتباطیم ، مرتب می گند که تعدد در اصل کار بدی نیست ، چه اشکال داره ، اما نکن ، چون ادم خوب و مناسب پیدا نمی کنی ، چون خانم دوم هرگز مثل خانم اول نمی شه و خانم دوم نمی یاد برای ساختن زندگی 

 

منم می گم نه اینطور نیست ، حتما ادم خوب هم پیدا می شه 

بعلاوه چه بشه و چه نشه ، باید ادم کار درست رو انجام بده

 

اونا هیچ وقت هم نگفتن که دنبال مورد نرو و یا نگو  ، اتفاقا فامیل و خودشون هربار تماس می گرفتیم و دیدار حضور داشتیم در مورد تعدد و همتا و ... خودشون صحبت رو شروع می کردند و می کنند. 

 

الحمدالله که تا الانم همیشه والدینم می گن ازم راضی هستند 

اما در مورد اینکه والدین بگن تو دنبال مورد نرو ، بزار شوهرت خودش پیدا کنه ، در صورتی که وظیفه زن چیه ؟

 

تا جایی گه من پرسیدم و می دونم ، اگر نهایت والدین ناراصی باشن ، دختر باید با همسر بگه خودت دنبال مورد بگرد و خودش کمک نکنه ، و حق مخالفت باز نداره

  • همسر اول

کامنت باز

۲۹
مرداد

سلام عزاداریهاتون قبول

و خیلی التماس دعا

 

 

می گم می خوام کامنت گذاری رو برای این پست باز کنم ، نظرتون چیه؟

اونهایی که نظری،  سوالی، پیشنهادی دارن بگن

 

ان شاءالله  همه مجردها ازدواج کنن و خوشبخت شن و همه به خوبی خوشی در کنار هم  زندگی کنن ، چه تعددی و چه تک همسری

  • همسر اول

الحمدالله بالاخره بعد از این مدت ، پاسخ قطعی مورد  بنفشه مشخص شد.

تا الان ایشون اظهار می کرد که دوست داره وارد تعدد و زندگی با ما بشه و هر چه طول بکشه تا خانواده اش راضی بشن مهم نیست و با شخص دیگه ای ازدواج نمی کنه، ولی از طرفی هم توی این مدت خبری نبود و خانواده اش راضی نبودند.

 

 

منم که باهاش جز واسطه عزیزم راه ارتباطی دیگه ای نداشتم ، و از اونجا که واسطه توسط والدین ایشون مورد لطف قرار گرفته بود تصمیم گرفته بودم که فعلا چیزی نپرسم تا واسطه هم اذیت نشه تا خود کیس بنفشه اعلام کنه.

 

 

تا این که با توجه به خوابی که دیده شد و کلمه تقدیر توی خواب و اینکه تقدیر به اختیار ادمه و ... به واسطه گفتم خبری بگیره

که اگر قصدش تعدده کاری بکنه و از والدینش بخواهد که حداقل به خواستگاری بریم و یا تعدد رو بپذیرند و حرفها رو بشنوند(مثل کلیپ مثل خواهر فصل دو که براش فرستادم)  که ایشون پاسخ داده بود که دیگه قصد ورود به تعدد نداره و توانایی لازم برای این ازمون سخت رو نداره.

 

خدا رو شکر دیگه برای ما پاسخ قطعی مشخص شد

الحمدالله ایشون هم خواستگارانی داره توی همین مدت ، ان شاءالله زودتر ازدواج کنه و خوشبخت بشه و دلش شاد باشه.

 

 

 

راستی این بحث که تو لینک زیر هست بسیار عالیییه . دوستان همه گوش بدین . اینکه چرا تعدد زوجات و ایا مطابق فطرت زن هست و ... بخوبی توضیح داده شده.

 

 

https://www.aparat.com/v/rhHBR

  • همسر اول

نمی دونم چرا اکثر تعدد زوجات های خارج از ایران و خارج از فرهنگ ایران و  اسلام حتی ، کل خانواده زیر یک سقف هستند و با هم خوشن !

اینقدر روحیه فمنیستی بین زنان نیست و نمی خوان مالک و مدیر زندگی و خانه و اشپزخانه و ... باشن!

مدیریت رو دادن دست مرد و مرد مدیر زندگیه و زندگی و خانه رو اداره می کنه و خانمها خواهرانه در کتار هم هستند....

 

 

 

چقدر دلم می خواست بنفشه اینجا بود، باهم می رفتیم خرید ، گردش ، پارک ، تفریح مهمانی ،عروسی.... 

با هم امور منزل رو مدیریت می کردیم ، با هم کارهای فرهنگی می کردیم ، با هم بچه ها رو تربیت می کردیم 

با هم محیط امن و پر از ارامشی برای همسر درست می کردیم ، محیطی که موجب رشد معنوی و دنیوی اخروی همه مون بشه

همدیگرو بیدار می کردیم برای نماز شب و سعی می کردیم که در بهبود اخلاقی رفتاری هم موثر باشیم و انتقاد سازنده می کردیم و اخرت همدیگه برامون مهم بود و دوست داشتیم کاری کنیم که همه مون بریم بهشت و اونجا هم همنشین هم باشیم

 

 

چقدر دلم می خواست تو سختی ها و خوشی های زندگی در کنار هم بودیم ، باهم می خندیدیم و کتاب می خوندیم و خرید می رفتیم 

 

 

غذا می پختیم و بهم کمک می کردیم تو کارهای خونه و یادگیری غذاهای سنتی شهرمون

 

کمک می کردیم تو رفع دغدغه های همسر و آرامش یافتنش

 

 

 

و چقدر همسر خوشحال می شد که همسرانی شاد با بچه های قد و نیم قد و زندگی پر از ارامش داشت....

 

 

کاش ارزوم به بهترین وجه به حقیقت بپیونده...

 

 

 

 

 

  "  مثل خوابی از تقدیر ..."

 

 

 

  • همسر اول


سخنی با  اقایان
اقایان باید بدانند که هر فرد جزئیات و خصوصیات مخصوص به خود رو دارد و هر دو خانم نمی تونن مثل هم باشند.


اگر چه به خانم اول می گیم تا مدتی این شرایط رو درک کنن ولی اقایان هم باید این شرایط بحرانی خانم اول را درک کنند و خانم اول رو رها نکند

دوستت دارم یکطرفه گفتن موجب می شه که خانم هم فکر کنه که حتما این حرفها رو هم به اون یکی می زنه و به اون یکی چی می گه و هم فکر کنه اونو دوست نداره و فقط خودمو دوست داره و این حرفها هم حسادت ایجاد می کنه و هم دوری بین خانمها 

ولی اگر اقا بگه دوستتون دارم و خیلی خوشحالم که شما دوتا رو دارم موجب می شه خانمها هم فکر کنن هر دوشون محبوب اقا هستند و هم با هم دوستی بیشتری خواهند داشت

  • همسر اول

در مورد خانمی که می خواد وارد زندگی تعددی بشه می تونم این موارد رو متذکر بشم

 خانم دوم باید خودش رو خوب بشناسه
خانمی که زودرنجه و تا بهش بگن این رفتار صحیح نیست، شایسته نیست، به اصطلاح بالای چشمت ابروست ...، بهش بر می خوره و قهر می کنه و یا‌ می گه طلاق می خوام...

خانمی که بخواد بگه چرا به خانم اول توجه و محبت کردی...
خانمی که بخواد مرد طبق نظر اون زندگی و مدیریت و انتخاب کنه و به نظر شخص دیگه اهمیت نده و اگر مطابق خانم دیگه عمل کنه ناراحت می شه...

خانمی که کار کردن زن توی خونه رو وظیفه خودش نمی دونه، حتی وظیفه عرفی ،  حتی اگر در این باره قول داده باشه!!!

خانمی که منیت داره و می خواد در راس توجه باشه و یا همه بهش توجه کنند یا همه طبق دیدگاه او عمل کنند...


خانمی که از جمع بیزاره و می خواد همش توی خودش باشه...

نباید وارد تعدد بشه

خانم باید خودش رو خوب بشناسه و بدونه چی می خواد
توی یک خونه زندگی کردن برای خانمی مناسبه که نخواد زندگی زن و شوهری صرف داشته باشه. خانمی که زندگی خانوادگی رو دوست داره و می خواهد علاوه بر شوهر یه خواهر در کنارش باشه که هم کمکش باشه تو انجام کارهای خونه و هم از تجربیاتش استفاده کنه مناسب تعدده .

 

 
در کل در زندگی تعددی رشد هست . مثلا خانم دوم یسری نکات رو یاد می گیره از خانم اول و برعکس .  این نکته مثبت زندگی تعددی هست و غیر از این بده . مثلا خانم دومی می گفت خانم اول تا الان زندگیش بهم ریخته بود به خودش نمی رسید و آرایش نداشت الان که من اومدم از لج من این کارها رو می کنه ، این دید بد خانم دوم رو می رسوند . خانم اول متوجه اشتباهاتش شده و در صدد تصحیح هست . نه اینکه از سر لجبازی تغییرات مثبت در خودش ایجاد کنه.

خانمی که می خواد وارد تعددی بشه باید مثبت نگر باشه و خانمی که منفی نگره اصلا  مناسب تعدد نیست.

یا اینکه خانمی وارد زندگیی با ۲۵ سال سابقه شده بود و می گفت اگر اقا می ره برای خانم اول ظرف تهیه می کنه یعنی داره از زندگی من  می زنه .چرا اینکار رو می کنه . وقتی بهش می گفتیم برات کم گذاشته ؟می گفت (نه ، ولی خانم اول تا حالا نداشته جرا باید براش الان بخره...)

 

 

 در کل حتما مشاوره برید . مشاوره ازدواج تو دادگاه خانواده رو برید که فرم هایی دارند و شخصیتهای دو طرف رو مورد بررسی قرار می دهند و میزان سازگاری و مناسب بودن مشخص می شه
خانمی که تمایل داره لباسهای خاص بپوشه مناسب تعدد در یک منزل بچه دار نیست
توجه داشته باشید اغلب اقایان حتی اگر در ابتدا خانه جدا تهیه کنند تمایل دارند که خانمها با هم خوب باشند و در یک منزل یا حداقل در کنار هم باشند و کل خانواده رو در کنار هم همزمان و با محبت داشته باشند

 


خانم دوم باید بدونه وارد یه زندگیی که شکل گرفته می شه . بنابراین سازش و همسو شدن با خانواده از سمت ایشون انتظار می ره . نه اینکه کل خانواده مطابق خواست ایشون تغییر کنند.
در واقع یک جمعی هست و ایشون وارد این جمع می شه،  بنابراین خانم دوم باید تو انتخابش اولا دقت کنه که می تونه با این خانواده همسو بشه یا نه دوما اصلا توانایی تغییر و همسو شدن با خانواده و ملاکهای اون خانواده رو داره یا نه

و خانم دوم توجه داشته باشه اگر زندگی اول زندگیی باشه که مشکل و کمبودی نداره و با هم خوب هستند و بخاطر وضعیت جامعه یا تنوع یا داشتن یه همسر خوب دیگه یا فرزند اوری تعدد کرده ، وارد زندگی خوبی شده و نمی تونه فکر کنه از چالش های زندگی اول به نفع خودش بخواد بهره ببره ، در واقع زندگی براش سختتر می شه و باید بدون‌ سو استفاده، خودش رو نشون بده که البته اینجوری  سالمتره

در زندگی تعددی با سابقه زیاد خانم دوم توجه داشته باشه که با یه مرد جا افتاده زندگی رو شروع می کنه پس از همون اول فرد وارد زندگی و چالش های اون می شه توقع نامزد بازی و ... کمتر می ره 

خانمهای دوم صادق باشید . هم با خودتون هم با طرف مقابل و اونچه هستید رو بیان کنید . نه اونچه صحیح و ارمانی می دونید. چون بعدا تو زندگی هم خودتون دچار مشکل می شید و هم طرف مقابل رو دچار مشکل می کنید . 
مثلا صبور بودن جزو صفات فردی نیست یا توانایی بیان مشکلات و حل اون رو نداره ولی خودش رو صبور معرفی کنه و پرتلاش و یا مطیع شوهر بیان می کنه و بعدا دچار مشکلات عدیده می شوند
و فراموش نکنید زن اول سالها زندگی کرده و مدیریت داخلی خانه رو داشته پس انتظار می ره خانم دوم باید همسو با خانم اول بشه و طبق مدیریت ایشون عمل کنه تا با قوانین منزل جدید اشنا شده و ارام ارام مدیریت زندگی رو در کنار و تحت نظارت خانم اول داشته باشه
تا به مرور زمان هر دو در یک سطح مدیریتی قرار بگیرند

 

  • همسر اول


طبق تجربه ما و مشاوران، توی انتخاب همسر دوم ( یا چندم)  باید این موارد رو مدنظر قرار داد. اینا تجربه بنده از مشاوره هایی که رفتیم و زندگی دوستان هست که برامون تعریف کردند...


خیلی مهمه که انتخاب خانم دوم هم با وسواس انتخاب خانم اول باید یکی باشه، نباید از سر دلسوزی و ... انتخاب کرد. باید کاملا از همه نظر پسندید و هم کفو باشن ، از یه فرهنگ باشن و دوران نامزدی وجود داشته باشه و دوران نامزدی کاملا برای شناخت باشه و توقع ایجاد نکنه که اگر بهم نخوردن ادامه بدن ،  در کل ملاکهای اسلام برای انتخاب همسر خیلی مهمه و باید رعایت شه . برای خانم دوم به دقت خانم اول و حتی بیشتر رعایت شه .  چون باید برای داشتن زندگی خوب و اینکه خانمها برای هم خواهر باشن تا ارامش زندگی و انسجامش حفظ بشه ، باید هماهنگی بین خانمها هم وجود داشته باشه. 

و مزاج . خیلی مهمه که باید بر طبق حرف کارشناس مزاج مشخص شه نه گمان خود فرد. ممکنه یکی خودش رو گرم بدونه ولی طبعش سرد باشه . مثلا مزاج صفرا با بلغم و سودا نمی خوره و زندگی خیلی تنش خواهد داشت و ...

 اگر خانم مطلقه باشه
اینکه علت طلاق چی بوده خیلی مهمه وقتی علت طلاق فقط عدم تفاهم بیان بشه ، دوست نداشتن همدیگه ، بیشتر تامل کنید .
اگر دوست نداشتن چطور ازدواج کردن ؟ اگر به اجبار بوده یعنی توانایی مقابله با مشکلات و اجبار رو نداشته . و اگر با این وجود ازدواج کردند، یعنی توانایی بوجود اوردن محبت و ساختن زندگی نبوده . اگر چه اینها مطلق نیست... 

 مدت زندگی مشترک  هم مهمه اینکه خانمی مثلا از همسر قبلی به خاطر همچین دلایلی جدا شده اونم بعد از چند ماه از زندگی مشترک  جای تامل داره . یعنی اینکه خانم چقدر تلاش کرده زندگی رو بسازه ...

اینکه خانم همسر قبلی و یا فامیل رو مقصر صرف و صد در صد بدونه و بخواد که شما باهاشون ارتباط نگیرید و تحقیق نکنید
یا همه فامیل و ... به این دید ببینه که همه اگر بفهمند می خوام ازدواج کنم و ... بد می گویند از ما و رای شما رو می زنند و ... به هر دلیل هم نکته قابل تاملی هست . 

و یا اینکه آیا به دلایل جزئی طلاق گرفته یا نه

یا مثلا یادمه با خانمی که بعد از چندین سال از همسرش به دلیل کتک و ... شدید همسرش جدا شده بود وقتی پرسیدم جواب جواب می کردی و ... خودش گفت اره ، منم جواب می دادم می گفتم می خواد بزنه بزنه.... خدابیامرزه ، مادربزرگ شوهرم می گفت زنی که جواب جواب شوهرش بکنه اگر کتک خورد تقصیر خودشه... البته شوهر این خانم واقعا مشکل داشت و خانم بعد از حدود ۱۵ ، ۲۰ سال تلاش جدا شده بود.


مورد بعدی  اینکه شاید خانم مطلقه ، علی رقم اینکه دیگه دوست نداره این تجربه براش تکرار شه ، ولی به هر حال نسبت به دوشیزه ، وقتی بهش فشار بیاد به طلاق به عنوان راهکار فکر می کنه و زودتر به نتیجه طلاق می رسه . در حالی که دوشیزه اینطور نیست و بیشتر برای حفظ زندگی تلاش می کنه تا اسم مطلقه روش نیاد.

خانم مطلقه هم می تونه ذهنیتش نسبت به شوهر یا خانواده و... بر طبق تجربه ای که داشته خوب نباشه و خیلی رفتارها رو بد برداشت کنه...


اگر  خانم بیوه باشه
ممکنه قیاس بین شوهر سابق و فعلیش بکنه و سریع دلسرد شه از شوهرش یا انتخابش . بویژه اگر زندگی سابقش خوب بوده باشه

اگر خانم بیوه یا همسر شهید باشند ، و یا کارمند یا حقوق بگیر باشه ، ممکنه اقتدار مرد رو بویژه اگر مرد وضعیت مالیش متوسط باشه زیر سوال ببره. خیلی جاها ممکنه مرد نخواد خرجی بکنه و خانم بخواد خرجی رو انجام بده  و اقتدار و غرور و مدیریت مرد رو خدشه دار بکنه . بویژه در تعدد زوجات این مساله خیلی بیشتر اسیب می زنه  ، وقتی اون خانم خرجهایی رو برای خودش یا فرزندانش بکنه مشکلات بسیاری بوجود میاره . مثلا اقایی می گفت که خانم دوم که همسر شهید بوده و حقوق داشتند جشن تکلیف رو برای بچه اش با تشریفات بسیاری گرفتند که چند وقت قبل جشن تولد فرزند خانم اول اون موارد رو نداشت و این برای بچه خانم  اول   و .. سو تفاهم و مشکلات زیادی ایجاد می کرده و مدیریت مرد و .. رو دچار مشکل می کرده

اگر خانم از یه فرهنگ متفاوت باشه باز مشکلات بسیاری بوجود میاد و ارامش خانواده ای که به ثبات رسیده بشدت بهم می خوره

یادمون باشه بویژه در تعدد ، وقتی سن خانم بالا باشه شخصیت این خانم شکل گرفته و مثل ازدواج در سن پایین تربیت پذیری رخ نمی ده . بنابراین باید در انتخاب و همسو بودن و داشتن هدف زندگی مشترک و ملاکهای مهم اخلاقی دقت کرد،  کسی که سنش بالا رفته هم شخصیتش شکل گرفته و هم خیلی از رفتارها رو تو خودش صحیح می دونه و این می تونه اسیب زا باشه

توجه کنید که درسته که تربیت تدریجی هست
ولی این هم برای افرادی هست که تو سن پایین ازدواج می کنند و هنوز شخصیتشون صد در صد ثابت و محکم نشده  و هم برای افرادی هست که با هم همسو هستند و تفاوتهای جزئی دارند ، نه زمانی که دو طرف دو قطب کاملا متضاد هستند و هم برای افرادی که ملاک و 

معیار مشابهی دارند . مثلا  وقتی ملاک رضایت خدا باشه تربیت صورت می گیره برای وقتی فردی در تناقض بین خواست خود و رضایت خدا قرار می گیره رضایت خدا رو ترجیح می ده و نه خواست خودش رو . هرچند براش سخت باشه


زنی که سالها جدای از خانواده زندگی کرده ، فرق نداره دوشیزه و ثیبه ، این خانم سالها خودش مدیر خودش بوده و برای زندگیش تصمیم گرفته ، یا زنی که خودش اذعان داره که تو زندگی خانواده اش به حرف ایشون گوش می دادن و نظر ایشون ارجح بوده ، این خانم براش سخت خواهد بود که حالا بیاد تو زندگی و به حرف شوهر گوش بده و مطیع باشه ، بویژه اگر نظر اقا مخالف نظرش باشه و خودش رو صاحب نظر بدونه.  این خانم حتی اگر در آرمانهاش مطیع بودن باشه ولی وقتی در عمل قرار بگیره مطیع بودن براش سخته یا غیر ممکنه . از طرفی این خانم ازادی عمل داشته بواسطه استقلالش . پدر و مادر و برادری نبودند که بگن نرو و نکن ، خودش هر زمان هرجا دوست داشته رفته و ... حالا با ازدواج و محدودیتهایی که براش ایجاد می شه ممکنه نتونه و سخت باشه براش تحت نظارت مرد عمل کنه و وقتش رو توی خونه بگذرونه

در کل باید ملاک "عملی" هر دو (چند) طرف در زندگی تعددی خدا و رضایت خدا باشه تا بتونن همه با هم همسو بشن و فصل الخطاب برای اختلاف نظرها وجود داشته باشه

خانمی که همسر شهید باشن از نظر دخالتهایی که ممکنه از طرف خانواده شهید یا بنیاد و اجتماع و فشار روانی آنها روی خانم وجود داشته باشه ممکنه سختی هایی ایجاد بشه

 

اگر خانم دوم فرزند داشته باشه مشکلات عدیده ای (علاوه بر محرم نامحرم بودن) می تونه از نظر تفاوتهای تربیتی بین فرزندان شوهر و فرزندان خانم دوم ، از نظر اختلاف و دعواها بین فرزندان ، پذیرش طرف مقابل به عنوان والد و اینکه مثلا خانم مرد رو به عنوان پدر فرزند بپذیره و تربیت ایشون رو قبول کنه ، و ..  و مهمتر از همه از نظر دخالت های شوهر سابق خانم یا مادر بزرگ و پدر بزرگ بچه و همسر سابق خانم ( اگر در قید حیات باشند ) می تونه بوجود بیاد 


اگر خانم دوم دوشیزه باشه ممکن توقع از نظر برگزاری مراسم داشته باشه که خرج چنین مواردی برای یک خانواده که سالها از زندگی شون گذشته و زندگی رو با سختی درست کردن میسر نباشه. از طرفی ممکنه توقع زندگی زن و شوهری و نامزدی ... داشته باشه که مرد ممکنه با توجه به تجربه چند ساله زندگی و دغدغه ها خیلی از این موارد رو صحیح نداند

و یا دختر خانمی اظهار داشت به هر حال من دختر هستم و فرق دارم با خانم اول. انگار یه توقع کاملا کاذب می تونه براشون بوجود بیاد

 


البته همه اینها نکاتی هست که ما دیده و شنیده ایم و سعی کردیم بیان کنیم تا همه با دقت انتخاب کنن ، این موارد در مورد همه صادق نیست
ممکنه دختر خانمی خیلی خوب باشه و یا خانم حقوق بگیری حقوقش رو بیاره توی خانواده


در کل باید دقت کرد که حسادت نداشته باشه و نخواد خودش رو قیاس کنه ، با فردی که یه عمر توی زندگی بوده  و امتحانش رو پس داده و خودش رو ثابت کرده، چون خانم اول اگر بپذیره دیگه یکی رو توی خانواده و همراه خودشون پذیرفته ، و پذیرفته شوهرش یکی دیگه رو دوست داشته باشه . در کنار خودش. 
ولی خانم دوم ممکنه فکر کنه (اغلب اینطور دیدم) که خانم اول رو دوست نداشتن که زن دوم گرفتن و بعد که دید اینطور نیست ناراحت بشه یا اسیب ببینه یا حسودی بکنه که چرا محبت می کنن به خانم اول...

باید دقت گرد تا ارامش زندگی حفظ بشه و با ورود خانم دوم ارامش زندگی بیشتر بشه ، یه خواهر گل بیاد تو زندگی و همه در کنار هم با خوشی زندگی رو بسازن و از عشق ورزیدن شوهر به دیگری نه تنها ناراحت نشن بلکه خوشحال هم بشن

  • همسر اول