اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

نعم العون علی طاعه الله

جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۰۱ ق.ظ

از زمانی که مجرد بودم همیشه تو قنوت نمازهام دعا می کردم  "خدایا همسری به من بده که با کمک هم بهت نزدیکتر بشیم. "


 همیشه خیلی دلم می خواست در زندگی زناشویی ام یجوری رفتار کنم که جمله ای که حضرت علی ع در مورد حضرت فاطمه س به پیامبر ، وقتی پیامبر فرمودند علی جان فاطمه را چگونه یافتی ، گفتند ،همسرم به من  بگن.

این رو هرگز به همسرم نگفته بودم.


​تقریبا یه دوسالی بود که در مورد تعدد زوجات فکر می کردم. و حدود یکی دو ماه پیش برای اولین بار به همسرم پیشنهاد دادم.

همسرم هم بعد از مدتی بررسی گفت  می خواد تعدد کنه. حدود چند هفته پیش.

منم با کمال میل قبول کردم.

اون موقع خیلی حرف زدیم

می گفت پشیمون نمی شی

ناراحت نمی شی

من باورم نمی شه

تو چجور زنی هستی....


و بعد از اینکه براش دنبال مورد خوب بودم و با جدیت دنبال کار رو گرفتم. 

وقتی احادیث و آسیب های تک همسری در این دوره زمانه و دختران مجرد و ... رو گفتم  و دید واقعا حس بدی ندارم

وقتی خاطرات گذشته و روزهای سختی که خدا روشکر با موفقیت پشت سر گذاشتیم رو مرور  کرد...

وقتی پیشرفت معنوی زندگی رو نگاه کرد


دستم رو تو دستاش گرفت و تو چشام نگاه کرد و گفت "نعم العون علی طاعه الله" تو اینجوری هستی.اگر خدا بهم بگه تو چجور زنی هستی و ازت راضی ام یا نه اینو می گم.



خیلی خوشحال شدم

باورم نمی شد

یعنی به آرزوم رسیدم؟

شوهرم خودش به این دید در مورد من رسیده بود....

گریه ام گرفت

عالییی بود  




و الان 

امشب بعد از محرمیت بچه رو خواباندم و با همسرم رفتیم حرم

گفتم بریم حرم

 تا هم مهریه همیار (همتا) رو بندازه تو ضریح طبق قولش

هم تو این شب عزیز دعا  کنم

از خدا بخوام که همینجور که تا الان منو پاک نگه داشته پاک بمونم تا آخر  عمر

دچار حسد و ... نشم

و برای خوشبختی شون و خوشبختی مون دعا کنم


وقتی برگشتیم 

همسرم گفت ازم راضیه 

گفت ان شاءالله خدا هم ازت راضی باشه

و دوباره نعم العون علی طاعه الله رو تکرار کرد




و من....


خدا خوشبخت ترینم

خدایا منو برای خودت خالص بگردان

آمین یا رب العالمین


  • موافقین ۰ مخالفین ۲
  • ۹۸/۰۳/۲۴
  • ۶۴۳ نمایش
  • همسر اول

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی