اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است


سلام


قبلا در مورد انواع خانواده تعددی گفتیم و گفتیم اصل بر تک همسری است . ان شاء الله امروز در مورد نوع واکنش ها و آسیبها و مزایای هر نوع از خانواده ها صحبت می کنیم.




حالت اول آقا مخفیانه همسر دوم می گرفتند.


این نوع زندگی تعددی آسیب زا ترین حالت است.


میزان طلاق و افسردگی در این خانواده بالاست. بویژه همسر اول و فرزندانش.


مرد معمولا در این خانواده اقتدار لازم ، که لازمه زندگی تعددی است، رو نداره 


 چرا که مرد حالا از واکنش زن اول و یا از هم پاشیدگی زندگی و دعوا و مرافه می ترسیده یا هرچه. توانایی مدیریت  این موارد و شروع اصولی کار را نداشته . نمی تونه حرفش رو به زن اول بزنه . نتونسته زندگی رو مدیریت کنه. 



این نوع زندگی تعددی بسیار پرتنش و آسیب زاست



همسر دوم باید به خاطر این رفتار مرد مخفیانه زندگی کنه و از کلی از مزایای زندگی خانوادگی محروم می شه.


دایم باید با ترس زندگی کنه.


و بالاخره روزی که راز برملا می شه:



زن اول کل شاکله زندگی اش بهم می ریزه . چرا؟


چون زمانی که با همسرش زندگی مشترک رو شروع کردند بنابر عرف حاکم بر کشور رفتن جلو و این رو پذیرفتن.



مثلا زن پذیرفته بدون چشم داشتی در خانه مرد کار کنه. 


مرد هم پذیرفته تک همسر باشه.


حالا اگر مرد یواشکی زن دوم بگیره یعنی بر خلاف عرف جامعه و زندگی شون و این قولِ زیرپوستیِ زندگیشون از بین می ره.


زن می بینه مهمترین موردی که زندگی رو باهاش شروع کردن از بین رفت. مرد زیر قولش زد. بنابراین تمام زندگی مشترکشون رو مثل یک حباب روی آب می بینه. حس می کنه تمام حرفها و ... دروغ بوده . تمام فداکاری و صبوری ها و ساختن زندگی و ... بی فایده بوده .برای مردی بوده که قولش رو شکسته. می شکنه. 


این شکستن قول رو برای اینکه درک کنید از جنبه مرد مثال می زنم.


مثلا مرد بعد از ازدواج ببینه همسرش بر خلاف عرف جامعه هیچ کاری نمی کنه .


فقط به خودش می رسه.


نه آشپزی و نه خانه داری و .... . اینجا قطعا مرد شاکی می شه و پایبندی به این قول زیر پوستی رو طلب می کنه.



خوب همسر اول معمولا در این شرایط به صورت زیر عمل می کنه:


 معمولا همه خانم ها اول تلاش می کنن که همسرشون رو برگردونند به زندگی و زن دوم رو حذف کنن. معمولا دچار تنش و دعوای شدیدی می شن. در این جور موارد مقصر رو زن دوم می دونن که شوهرشون رو اغوا کرده. در حالی که قطعا مقصر اصلی همسر هست که نتونسته مدیریت ، قوامیت ، کنترل نفس و ... داشته باشه. وگرنه چنین مردی حتی اگر این مورد  براش رفع بشه ممکنه سراغ فرد دیگری هم بره. ولی از اونجا که خانم اول انچه دوست داره را می خواد باور کنه ، مقصر رو فقط همسر دوم می دونه!



در اینجا  زندگی زن دوم آسیب می بینه زن اول با تهدید اون و یا تهدید همسرش بر ترک زندگی  و یا پشیمونی مرد و سلب آرامش و عدم قوانیت تصمیم بر طلاق زندگی دوم گرفته می شه


پس اینجا احتمال بر هم زدن زندگی همسر دوم و از هم پاشیدگی آن و متاسفانه گناهانی فراوان وجود داره.



حال همسر اول  بعد از این مرحله و زمانی که نتونست زن دوم رو بیرون کنه  دو عکس العمل می تونه داشته باشه



یا بپذیره موضوع رو و زندگیی که مانند قبل نخواهد بود رو ادامه  بده‌ . حال به هر دلیل. خداوند.آبرو. بچه. عشق....



یا اصلا قید زندگی رو بزنه و طلاق بگیره


 شاید موارد نادری هم باشند که بدون دلخوری به زندگی ادامه بدهند!


در کل در این نوع خانواده ها اگر بچه هایی بوجود بیایند معمولا با هم رابطه خوبی ندارند. چون بچه ها نوع رابطه و احساس را از والدین یاد می گیرند و کینه به پدر یا همسر دوم و اول وجود داره. این خانواده بسیار پر تنش هست و بچه ها در این خانواده دچار آسیب اجتماعی و بزه و ... می شوند.



بهتر است مرد هرگز بدون آگاهی و رضایت همسر اول اقدام به تعدد نکند و به تعهدش به خانم اول پایبند باشه. حتی اگر خانمش مخالف هم باشه باید بهش بگه.


مرد آنقدر قوام باشد که مسولیت تصمیماتش را به عهده بگیرد .


همسر دوم بهتر است وارد چنین زندگیی نشه. زندگیی که با آسیب به زندگی یکنفر دیگه شروع می شه و مردش جرات و قدرت فکری جهت تصمیم گیری نداره. شاید مجبور به مخفیانه زندگی کردن بشه .شاید نتونه از حقوق شرعی خودش بهره ببره . بچه هاش علی رقم پدر داشتن محبت پدر رو ندارن....



زن اول بهتره اگر در چنین شرایطی قرار گرفت عاقلانه تصمیم بگیره. طلاق اگر چه راه حل سریعی جهت پاک کردن صورت مساله است اما به شدت آسیب زاست . از دست دادن زندگی و نگاه مردم به زن مطلقه و تنهایی و فرزندان و ...


بهتر است به خاطر خدا چنین شرایطی رو بپذیرد و با خدا معامله کند.


و بهتره تصمیم بر به هم زدن زندگی فرد دیگه نگیره که مرتکب ظلم نشه.


 



دوم  حالتی که مرد تصمیم  می گیره زن دوم بگیره. درایت به خرج می ده و جهت کاهش آسیبها ابتدا با همسر و اعضای خانواده صحبت می کنه. 



خوب از نظر بررسی مرد  ایشون مردی  هستند که عاقبت اندیش هستند و می خوان کار رو درست پیش ببرند . یا لااقل به تعهداتشون و قولشون پایبندند و حتی اگر بخوان از حقی استفاده کنند سعی می کنند دچار ظلم  و گناه نشن.


ایشون تکیه گاهی مناسب برای خانواده هستند.


در صورتی که زن بتونه رای مرد رو بزنه ممکنه مرد به سراغ مخفی کاری بره که در موردش گفتیم و اگر منصرف بشه ممکنه زن شکاک بشه کلا به مرد و به زندگی با رفتارش اسیب بزنه.


بهتر است با صحبت کردن به تصمیم قطعی و قلبی برسند.


اما در صورتی خانم راضی بشه تگر این رضایت قلبی و با دید باز باشه می تواند یک زندگی کاملا موفق رو رقم بزنه که آسیبها کم باشه و رشد در اون بسیار.


اما در صورتی که زن رصایت پیدا کرد برای اینکه با دید باز بره جلو و احساسی تصمیم گرفته تشه و بعدا پشیمانی وجود نداشته باشه باید فرصت داد . باید در این مدت مطالعه و بررسی کرد و با دید باز جلو رفت. باید دیدی که به زندگی تعددی دارن دیدی مثبت باشه تا به موفقیت برسند.




سوم حالتی که در آن زن اعلام رضایت  قلبی می کنه که همسر تعدد کنه.


در این حالت زن معمولا حکم الهی را مانند سایر احکام الهی مثل روزه و نماز پذیرفته. به همسر اعلام رضایت  می کنه



در این مورد اولین نکته ای باید خیلی با دقت بررسی بشه هدف زن اوله . هدف واقعی او. نباید دچار احساسات شده باشه.


بهتر است در صورنی که مرد تصمیم گرفت تعدد کند ، مدتی فرصت بدهد و کاتلا همسرش را مورد بررسی قرار دهد. نباید قلیلن احساسات باشد. جرا که اینگونه هیجانها فروکش کرده و بعد ممکن است زن پشیمان شده و تصمیمات اشتباهی گرفته شود.


مرد نیز باید دچار  هیجان و احساسات نشود . خود را در شرایط تعدد تصور کند و مطالعه کند و ببیند ایا واقعا می تواند عدالت را رعایت کند؟ ایا واقعا توانایایی مدریت و اقتدار لازم را دارد؟ قادر به تصمیمی گیری های عاقلانه و صحیح هست؟



در این حالت و در حالت دوم در صورتی که زن و مرد رضایت قلبی به انجام این کار داشته باشند و درایت لازم را داشته باشند و با مطالعه و بررسی کافی و کامل وارد ماجرا داشته شده باشند می توانند زندگی بسیار موفقی را رقم بزنند.


البته به شرطی که فرد سوم را کاملا  با دقت انتخاب کنند.



در هر صورت وقتی وارد زندگی تعددی می خواهید شوید نکات زیر را با توجه به مواردی که گفتیم رعایت کنید


با آگاهی و رضایت  قلبی و دید باز همسر اول شروع کنید


حتما مطالعه کنید و تجربیات دیگران را بررسی کنید


دیدتان به زندگی تعددی دید مثبتی باشد . مطالبی که تحت موضوع دید به زندگی تعددی است رو بخوانید


فرزندان را آماده کنید 


والدین خود را اماده کنید


کاری که شما می خواهید انجام دهید کار اشتباهی نیست که بخواهید از دیگران مخفی کنید . پس با ترس زندگی خود را خراب  نکنید. 


توکل به خدا کنید به خاطر  رضای  خدا وارد تعدد شوید و به خاطر رضای  خدا عمل کنید




و من الله توفیق

  • همسر اول

معرفی کتاب

۲۸
خرداد


نیمه شبی چند دوست به قایق‌سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند. سپیده که زد گفتند: «چقدر رفته‌ایم؟ تمام شب را پارو زده‌ایم!»


اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!


در اقیانوﺱ بی‌پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید.


مطلب قشنگی بود.

گفتم با شما هم به اشتراک بزارم



اما می خوام یه کتاب بهتون معرفی کنم که خیلی خیلی جالب و مفیده

پیشنهاد می کنم بخونید 

دید آدم رو به زندگی تغییر می ده

کتاب آن سوی مرگ

نوشته جمال صادقی

حتما بخونید


دومین تصویر مراکز فروششه



  • همسر اول
از وقتی زندگی مون وارد تعدد شده بهبود های واضحی داشته 
اولی  زمان  چالش اول بود 😉
دومین بهبود واضح هم همین امروز😀

می دونید از زمان چالش اول سر به سر همسر می زارم گاهی😎
مثلا یه شعر بود براش می خونم: 
مخصوصا دو بیت اخر 😎😎
میدونی دل اسیره
اسیره تا بمیره
میدونی بدون تو
دلم آروم نگیره
میدونی دل تنگ تو
نموده آهنگ تو
ولی بیهوده جوید
بسی بیهوده پوید
به من بگو بی وفا
حالا یار که هستی
خزان عمرم رسید
نو بهار که هستی
....😎😎😎


امروز با هم چتی صحبت می کردیم.
همسرم از محبت من گفت...
خیلی زیبا...

منم از قصورهام گفتم و محبت او  و دوباره اندکی اشاره نا محسوس به چالش و اذیت همسر با کمی خرده شیشه 😎
بعدم یه گیف ناراحتی و گریه آرام.
(همسر گرامی  ما کلا  گیف گریه می بینه فکر می کنه طرف واقعا داره گریه می کنه😂😂😂)

همسر نوشت  نمی خوام  ناراحت باشی و ... . چرا اینجوری حس می کنی و من که گفتم و ... . 
کلا ذهنش مسمومه انگار 😂😂😂 منتظره من یچیز بگم فکر کنه حسودی کردم😂😂

منم براش  مطلب  زیر رو نوشتم.
این مطلب خیلی رو همسرم اثر گذاشت😉😉😉

دوباره گفت همیشه یکاری می کنی که من بفهمم در مورد  تو اشتباه می کردم و خوبی تو رو متوجه بشم. 😎😎😎

خلاصه اینبار هم یه یه نقطه عطف بود تو زندگی مون
همسر گفت واقعا اگر زندگی تعددی رو اینجور که تو می بینی ببینیم دیگه اصلا حسادتی نمی مونه و همش لذت و خوشی هست و کاملا درسته. خیلی دیدت قشنگ بود . ازت ممنونم و ...😊😍


این بود اون مطلب:

عزیزم 
این حس درونیمه
یچیزی تومه
من حرف تو رو پذیرفتم
نمی گم توجیهه
چون تو رو کاملا قبول دارم
حتی اگر بگی ماست سیاهه
قبول می کنم


اینو بدون
یه زن
یا لااقل من 
وقتی یه حسی یا فکری داره
اگر می گه به معشوقش
برای اینه که معشوقش بغلش کنه
بوسش کنه 
بهش بگه اشتباه می کنی
دوست دارم


هرچی هم باز زنه اصرار کنه
مردش بگه نه

پناهش باشه
پشت و پناهش باشه

زنش بفهمه حتی وقتی از دست اون ناراحته باز پناهگاهش همونه و بهش ثابت می کنه که اشتباه کرده...
که همیشه پشتشه


زن پناه گاه می خواد
مرد پناه آورنده
چند نفر می تونن به یه پناهگاه امن رو بیارن
همشون استفاده می برن...
هیچ کدوم ناراحت نمی شن چرا اون یکی هست...
چون نهایت حسی که می خوان و پناه دهی که می خوان رو دریافت می کنن.
و یه پناهگاه باید با تمام وجود به اینها پناه بده و اطمینان کامل بهشون بده که پناهگاه خوبی براشون هست.


من از اینکه تو پناه گاه دیگری باشی ناراحت نمی شم خوشحال هم می شم.
برات عشوه و ناز کنه ناراحت نمی شم خوشحال هم می شم.
تو اونو سیراب کنی ناراحت نمی شم خوشحال هم می شم.
ناراحت نمی شم !! خوشحال می شم!!!
این توانمندی تکیه گاه منو می رسونه!

البته تا زمانی که تکیه گاه منم باشی و من ببینم تکیه گاه و پناهگاهم رو دارم. چیزی از دست ندادم.
همه چیز مثل قبله.
عشقم رو دارم.
به صورت کامل و صد در صد برای خودم.
در حالی که به صورت کامل و صد در صد برای همتا هم هست .

اگر چه همسرم  اونقدر بزرگه که می تونه برای چند نفر همزمان پناهگاه صد در صدی باشه.
در حالی که قلب هر کدوم از اون پناهنده هاش رو صد در صد پر و تسخیر کرده باشه.



این تصویر برای حس درونیمه.
برای اینکه چرا متوجه نشدی یا چرا جوری عمل نکردم که متوجه بشی صد در صد پناهگاه منی ...
دوست نداشتم اون خلا رو توی تو ببینم...
اصلا دوست نداشتم.
دلم خیلی شکست .
نه به خاطر اون حرف...
به خاطر اون خلا.
خیلی ناراحت شدم.
و ناراحت هستم .


ولی این ناراحتی مفیده.
اثر بخشه.
موجب می شه بهم انرژی بده تلاشم رو بکنم تا خلا رو پر  کنم.
ولی ازت خواهش می کنم.
همیشه پشت و پناهم باش به صورت صد در صد.
و 
گاهی زن وقتی از چیزی ناراحت می شه و شوهرش دلیلی براش میاره،
هرچند متقن،
دلش می خواد هزار بار شوهرش تکرار کنه...
تا بشینه تو وجودش...
تا با هزار بار گفتنش بهش ثابت کنه دوسش داره....

دلش می خواد دستش رو بگیره بگه نرو...
اگر اصرار کرد ،دعواش کنه...
اگه نشد ،بزندش...( 😂)
که نرو ...
که من می خوامت...
که تو برای منی ...
نباید بری...
مثل فیلم قرمز باش برام.
نزار برم...
نزار برم...

اینکه التماس عشقت رو بکنی بد نیست ...
کوچک شدن نیست...
بزرگ می شی در قلبش...
می فهمه چقدر دوسش داری...
چقدر  بزرگی که حاضری به خاطرش هر کاری  بکنی...

دوست نداره که کفش هاشو جفت بکنی و بگی برو ...، می خوای بری برو...


حالا که دلت پیش دگر بند شده، کفش های مرا جفت نمودی که برو...

اینجوری  نباشه. 


بلکه با جون و دل و با چنگ و دندون از عشقش مراقبت کنه و بگه نمی زارم بری
مال منی ،سهم منی، عشق منی...
نمی زارم بری....


دوستت دارم عزیزم.
عشوه گری های همتا برام لذت بخشه تا وقتی تو رو دارم.
می دونم یکی دیگه هم هست به عشقم برسه و دوسش داشته باشه و بهش محبت کنه.

تو پناه ما باش.
پناه هر دوی ما.
خوشحال می  شم ببینم پناهگاهم اونقدر بزرگ و توان مند و قوامه که می تونه همزمان پناهگاه چند نفر باشه.
خدا رو شکر می کنم و به عشق اول و آخرم افتخار می کنم.

دوستت دارم سرورم
عشق من
همدم و همسر من






داشتن این دید مثل پستی که در مورد داستان تک فرزند و پست بعد از اون نوشتم به زنان و مردانی که می خوان وارد زندگی تعددی بشن ،در هر جایگاهی، کمک می کنه که بتونن سالم فکر کنن و زندگی کنن.



همسرم امروز می گفت خیلی زن خوبی دارم کاش همه جوونها زن خوبی مثل زن من داشته باشن.

خیلی حس خوبی دارم
دلم برای همتای عزیزم تنگه
قرار بیاد همدیگر رو ببینیم
هفته آینده
دلم تنگه براش دلم می خواد زودتر بیاد😍

تازه 

دو روزه ما رو گذاشته تو آمپاس 😏 می گه می خوام یچیزی بهت بگم.یسری نکات و  ... . هی می گه شب ،  دوباره صبح ، منم همش منتظر که کی شکر می ریزه از لبانش😊😊😊😊
  • همسر اول

اخلاص

۲۷
خرداد

امروز روز خیلی بود

اتفاق خیلی  خوبی افتاد


همسر به قولی از اول ماجرای تعدد می گفت من ۹۹ درصد بخاطر رضای خدا و یک درصد به خاطر نفس تعدد  رو می پذیرم.

در عمل گاهی این یک درصد بیشتر نمود پیدا می کرد یا بهتر بگم مخرب بود و در اون ۹۹ درصد اثر مخرب داشت.

امروز داشت زندگی و مشکلی که براش پیش اومده بود رو مورد بررسی قرار می داد  . خیلی باهاش صحبت کردم در مورد اخلاص در عمل و ...

پسرم وسط بحث ما اومد بالا

 گفت بابا می شه برم بقالی

_چی می خوای

_تیرکمون

_باشه بزار بعدا می ریم اسباب بازی فروشی برات می خریم 

_باشه

پسرم که معمولا اصرار بر انجام سریع چنین خواست هایی داره، در حالی که ما داشتیم در مورد توکل و نیت و نفس و ... صحبت می کردیم ، یدفعه اومد بالا و اینو گفت و یک کلام گفت باشه!

باباش گفت

حالا که اینقدر قشنگ پذیرفتی و فهمیدی بابات خیر و صلاحت رو می خواد و برات بهترین ها رو می خواد و سپردی به من ، منم برات بهترین رو می خرم .

یدفعه بهم نگاه کردیم

شوهرم تو چشاش اشک حلقه زد

گفت دیدی! وای ...

گفتم آره

گریه مون گرفت

همسر نیتش رو صد در صد خالص کرد

خیلی خوشحال بود

گفت

عملی که ذره ای خواست نفس داشته باشه دیگه اخلاص نداره

عمل ما مثل بادکنک هست  که اگر یک سوراخ ریز هم داشته باشه دیگه اون بادکنک بدرد نمی خوره. باد نمی شه. عمل باید صد در صد خالص باشه برای خدا.

عمل مثل یه سیب کرم خورده نیست که اون تکه اش رو برداری و بقیه اش رو بخوری. 

دیگه اون عمل بدرد نمی خورده...

اگر ما واگذار کنیم امورمون رو به خدا و قبول کنیم خدا برامون بهترین رو می خواد و خیر و صلاحمون رو می خواد ، اون وقت بهترین ها نصیبمون می شه. اما اگر بخوایم خودمون اونچه فکر می کنیم بهتره رو برای خودمون درست کنیم و بدست بیاریم ، اگر چشم بصیرت داشته باشیم بهترین رو از دست داده ایم


پسرم اون موقع وسط بررسی ما اومد.

خدا فرستادش.

نشونه راه بود برای ما.

اینکه بیاد و رفتاری نشون بده و جملاتی بگه که خداوند ما رو توسط اون هدایت کنه .


عالیی بود عالییی

ممنونم خدایا 


امروز بعد از این ماجرا همسرم دوباره گفت نعم العون علی طاعه الله هستم ‌.😍😍😍


حالا به این بیش از پیش پی بردیم که آیت الله شاه آبادی چی می گن:


🔶امام خمینی (قدّس سرّه) :


یکى از مشایخ عظام ما [آیت الله شاه آبادی] دام ظلّه، میفرمود که در تعدد زوجات، که انسان گمان میکند ورود در دنیا و توجه به آن است، وقتى که انسان به آن مبتلا شد، مییابد که این یکى از «شاهکارهاى بزرگى» است که انسان را در عین ورود در دنیا از دنیا خارج مىکند و از آن منصرف مینماید. 

  • همسر اول

سلام

می خواستم طی چند پست در مورد زندگی تعددی صحبت کنم

اول اینکه اصل بر تک همسری . ان شاءالله بعدا در مورد اینکه چرا باید وارد تعدد بشن عده ای و چرا لازمه صحبت می کنیم.


انواع زندگی تعددی:

در ورود به زندگی تعددی همانطور که قبل گفتم سه حالت وجود داره:


اول آقا بنابر دلایلی اصرار بر تعدد زوجات دارند . اما بنا بر دلایلی بدون اطلاع زن اول زن می گیره.

بعد از مدت زمانی ممکنه این راز فاش بشه

حالتهای مختلفی که در این صورت بوجود میاد بدین صورت می شه:

یا زن اول دچار آسیب فراوان می شه و نمی تونه زندگی رو تحمل می کنه و طلاق می گیره

یا زن دوم دچار آسیب فراوان می شه و نمی تونه زندگی رو تحمل می کنه و طلاق می گیره

یا زن اول زندگی رو تحمل می کنه و زندگی تعددی ادامه پیدا می کنه



دوم  حالتی که مرد تصمیم  می گیره زن دوم بگیره. درایت به خرج می ده و جهت کاهش آسیبها ابتدا با همسر و اعضای خانواده صحبت می کنه. 

در مورد واکنش زن اول

یا  راضی می  شه . حال  با دلخوری  و یا پذیرش  قلبی واقعی

یا اصلا زیر بار نمی ره 

مرد ها هم  در مقابل این واکنش خانمها چند دسته می شوند

همسر راضی نشده ، مرد قید تعدد رو می زنه

همسر راضی  نشده و مرد وارد گروه اول می شه و یواشکی تعدد می کنه


سوم حالتی که در آن زن اعلام رضایت  قلبی می کنه که همسر تعدد کنه.

در این حالت زن معمولا حکم الهی را مانند سایر احکام الهی مثل روزه و نماز پذیرفته. به همسر اعلام رضایت  می کنه

مردها در مقابل  این زنها سه  دسته اند 

یا تعقل و تفکر و بررسی می کنند و در صورت داشتن شرایط و ... وارد تعدد می شن

یا دچار احساسات می شن و وارد تعدد می شن 

یا اصلا وارد تعدد نمی شن  به هر دلیل مثلا مدیریت و طرفیت و اقتدار و قدرت تمکین لازم رو ندارند و یا از نظر عاطفی بسیار وابسته اند و لزومی نمی بینند



به زودی جوانب  و آسیبها  و راهکار ها رو در هریک بررسی می کنیم.

  • همسر اول

راه حل

۲۶
خرداد
امروز با همسر صحبت کردم
سوءتفاهم ها رو رفع کردیم

اینکه همسر جوری بیان کرده بود که من فکر کرده بودم همتا خیلی ناراحته و به قول همسر داره گریه می کنه... (بخاطر استیکر گریه😂)
و صحبتهایی که شده بود

خیلی خیلی مفید بود این چالش 
همسر فکر می کرد حالا که من حسودی نمی کنم ، نباید حساسیت  باشه اما بعد  متوجه شد اینجور نیست.

برای همین برای ادامه کار سعی کرده برنامه ریزی شده ادامه بدن
مثلا یه گروه سه نفره جهت بحث و قوانین  و درد دل تشکیل دادیم
زمانی بندی چت رو انجام بدیم
کارهای حساسیت زا انجام  ندیم و ...

...

خلاصه خیلی مفید بود
بنده خدا همتای عزیزم همش معذرت خواهی می کرد و می گفت تقصیر منه


منم می گفتم بابا تقصیر تو نیست 
جناب گرامی همسر جوری رفتار کرد که بنده هم دچار سوء تفاهم شدم و فکر کردم ناراحت شدم ...

خلاصه الحمدالله خیر بود
صلح برقراره😉


  • همسر اول

شنیده بودم تو زندگی های تعددی موفق ، همتاها با هم مشکل ندارند و مشکل بیشتر با شوهر هست.

و شنیده بودم اوایل ازدواج مرد به سمت همسر دوم بنابر جدید بودن و ... تمایل بشتری داره
بنابراین خودم رو برای این موارد آماده کرده بودم.

خوب حالا همسر عزیز ما که اصلا حال حتی پیامک نوشتن هم نداشت می شینه چندین ساعت پشت سر هم تایپ میکنه😂

قبلا هم به خودش و هم همتا گفته بودم که اصلا ناراحت نمی شم و اینکه می بینم می خندید، خوشحال هم می شم .
دوست دارم به هم نزدیک شن. 
مثلا همون ابتدا به همتا گفتم اسم همسر رو کامل صدا کن دوست داره.

خلاصه
از وقتی محرم کردن دیگه در جریان چتهاشون نیستم و پیش همسر نمی شینم نمی خونم ... 
اما امشب از ساعت ۱۰:۳۰ تا تزدیک ۳ صبح داشتند چت می کردند. 
اوایل همسر اخماش تو هم و هی تایپ می کرد...
گفتم چی شده 
گفت هیچی اعصابم رو خرد کرده چیزی نگو ، توپیدم بهش و ...
بعد از مدتی دیدم روند ادامه داره 
به همتا پیام دادم چه خبره😂 چقدر تایپ می کنه 😂
گفت روسری ام رو نپسندیده و ... 

من هم از روحیات و سلیقه همسر گفتم و اینکه روحیه حساس داره و چکار کنه و ...
بعدم گفت همسر رو دوست داره و ناراحته  که ناراحت شده. گفت تو هم بشین کنارش بخون. 
 گفتم نخوندم از زمان محرمیت ...گفت از نظر من اشکالی نداره و گفت  دعا کن

بعد هم گفتم براتون صلوات می فرستم...


تو این مدت اگر کنار همسر می نشستم . باوجود اینکه سرم تو گوشی خودم بود همسر گوشی رو کج می کرد و حالت بدی می گرفت

منم بلند شدم رفتم توی اتاق و روی مبل دیگه و ...
براشون صلوات فرستادم که مشکلشون حل شه

بعد دیدم داره می خنده همسر و مرتب تایپ میکنه و ...و صحبتشون تموم شد.


دید ناراحتم
منم چیزی نگفتم

گفت طول کشیده ناراحتی؟ 
گفتم نه.

 خواستم چتها رو بخونم. گفتم همتا اجازه داده.
گفت همتا نباید اجازه بده من باید اجازه بدم الانم می دم.

چتها رو خوندم
خیلی ناراحت شدم. خیلی خیلی خیلی خیلی . عصبانی بودم.

ولی نه از اون چیزی که شما ها فکر می کنید.

همسرگفت  پشیمون شدی ...
گفتم نه 

همسر خوابید
نماز خوندم و استخاره کردم...
استخاره کردم که ول کنم ماجرا  رو . دیگه قید ثواب و ..‌ رو بزنم. بزارم هر کاری خواست بکنه . ادامه بده یا نه. من پشتش نباشم فقط . فقط به خاطر رفتار همسر. اگر چه دلم به خاطر همتا می سوخت. حالا می گم چرا.


همسر رو بیدار کردم برای نماز صبح

علی رقم اینکه استخاره تا حدی ارومم کرده بود.
...
ولی متلک انداختم به همسر
گفت چرا اینجوری می گی 
گفتم ببخشید 
با روی خوش

نشسته بودم روی مبل 
بعد از اینکه نمازش رو خوند اومد پیشم گفت چرا اینجوری می گی به خاطر اینکه چت طول کشید خوب ما هم اولا اینقدر صحبت می کردیم و ...

آرام بودم خیلی آرامش داشتم
گفتم نه
خواست که بگم

منم گفتم:

مگه من نگفته بودم که وقتی میبینم با هم خوشید لذت می برم؟
چرا به من می گی دارم می توپم بهش و ... که من برم مرتب براتون صلوات بفرستم و ... بعد می بینم شما باهم خوب بودید! برای چی الکی اینجوری گفتی که من باهات صادق باشم و نگرانت باشم بعد تو اینجوری رفتار کنی؟
بعد برای چی آخر صحبتاتون گفتی من ناراحت می شم؟
مگه من چیزی گفتم؟
چرا دروغ نسبت می دی به من؟



گفت یعنی تو از چتهای ما خوشحال می شی؟
گفتم آره مگه تا حالا نگفتم؟!

گفت تو داشتی برای ما صلوات می فرستادی؟
گفتم اره . برای اینکه روابطتون خوب شه!

گفت من که باورم نمی شه
براش چتهایی که به همتا داده بودم و راهکارهایی که دادم و صلوات و ... رو خوندم

هی می گفت یعنی چی
من که درک نمی کنم
قسم بخور
گفتم تو که می دونی من قسم خوردن بدم میاد

اصلا اهمیتی نداره که باور کتی یا نه
ولی بدون اونقدر دلم رو شکوندی که من با شما اینقدر صادقم و ارزوی خوشحالی و خوشبختی تون رو دارم و شما اینجوری  منو می پیچونی.‌... خوب شما که هر شب و روز چت می کنید چند ساعت طول می کشه هر بار.  من هیچ وقت اخم هم نکردم.!
 چرا اینجوری رفتار کردی؟
اونقدر دلم شکست که حتی گریه ام نمی تونستم بکنم!
سر نمازم وقتی تو قنوت مرتب می خوندم الهی و ربی من لی غیرک گریه کردم فقط 

بعد هم استخاره کردم برای موندنم پشتت. که بازم پشتت بمونم یا نه.

دقیقا جوابم رو گرفتم 
صفحه ۳۱۷ قران اومد

خوب است کسی که نیت خوبی دارد نباید از مسائل و مشکلات بترسد با توکل به خدا اقدام کنید
آیه نجات موسی و شکافته شدن دریا
کاملا مرتبط با اوضاع من

اگر نیتم خیره نباید بترسم و ...

به نذرمم فکر کردم . همین زجر ها تقدیم به امام زمان عج . 

مرتب سرش رو گرفته بود و می گفت درک نمی کنم . یعنی چی . یعنی تو داشتی برای ما صلوات می فرستادی؟ یعنی تو ناراحت نمی شی؟

گفتم تو  تو ذهنت یچیزی ساختی که مثلا زن اول باید ناراحت باشه از صحبتهای همتا و ... بعد همش داری بر طبق اون منو مورد قضاوت قرار می دی
گفت اره دقیقا همینجوره

گفتم چند روز پیش هم که همینجانشسنته بودیم داشتم نکته ای رو میگفنتم تو گفتی ببخشید وسط حرفت که داشتی می گفتی من فکر کردم می خوای بگی فلان بعد دیدم نه حرفت خیلی خوب بود. ببخشید.

گفت آخه جور دیگه ای اصلا درک نمی کنم.
چطور ممکنه تو الان ناراحت نباشی خوشحالم باشی !عجیبه!
مگه می شه 
گفتم اره
گفت من نمی فهمم توجیهش چیه
گفتم چون تو از محبت من که نمی خوای بزنی بدی به اون
محبت هر کدوم سر جاشه
 وقتی ادم یه بچه میاره و بعد از چند سال یه بچه دیگه ایا بچه اول وقتی می بینه بچه کوچیکه رو می بوسی ناراحت می شه؟
گفت نه
گفتم خوب اینم همونه
بچه می گه منو دوست دارن اونم دوست دارن هر کدوم به یه شکلی . 
اما اگر ببینه بر می  گردی به بچه اول می گی دارم بچه دوم رو دعوا می کنم بعد پشتت رو بکنی بهش و بچه دوم رو بغل کنی ببوسی ، خیلی ناراحت می  شه

تو اینکار رو کردی!

من هی نگران برای شما دعا کنم در حالی که.‌..

بهم گفت تو ناراحت می شی اونو دوست داشته باشم ؟گفتم اصلا و ابدا


گفت من درک نمی کنم !
توچطور ناراحت نیستی!
چطور خوشحال  می شی!
داشتی صلوات می فرستادی! 
گفت پس چطور اون موقع بهم متلک انداختی گفتم خیلی عصبانی بودم‌ تازه آرام تر شده بودم. اما باز ناراحت بودم که باهام اینجوری رفتار کردی . منی که اینقدر باهات صادقم. متلک انداختم که دیدی اشتباه کردم و بالافاصله معذرت  خواستم


گفت من درک نمی کنم .


تا الان باهات اونجوری رفتار می کردم که گفتی...
اینکه توقع حسادت و ... ازت داشتم.
هنوزم باورم نمی شه!
ولی سعی می کنم دیگه اینجوری فکر نکنم.
گفتم مهم نیست!
گذر زمان همه چیز رو حل می کنه!

وگرنه اگر قرار به فهمیدن شما بود ، باید اون موقع که بهت چنین پیشنهادی دادم و دنبال مورد خوب متناسب با سلیقه و خواست شما بودم و ... متوجه می شدی.
الانم باور نمی کنی.
گذر زمان همه چیز  رو درست می کنه. ..


گفت احساس می کنم دارم به اون نزدیک می شم و تو ازم داری دور می شی . این طوره ؟
گفتم نه
گفت این چی که دارم به اون نزدیک می شم ولی تو رو از خودم طرد می کنم و دور می کنم؟
گفتم آره
یخورده ناراحت بود
خیلی هم خوابش  می اومد  طفلک.

بهش گفتم بخواب حالت خوب نیست



خوابید

و من بیدارم هنوز 
حهت بررسی
جهت ....


خدایا کمکم کن
به حق بزرگیت
امتحان بزرگیه
خدایا خواسته بودم جزء ۳۱۳ نفر باشم
شاید راه پاک سازی و خالص سازیم اینه
خدایی منو پاک کن برای خودت


و من یتوکل علی الله فهو حسبه 
  • همسر اول

بعضی از دوستان بهم می  گن تو خیلی خوبی.

همتا هم می گفت.
فرشته ای فرشته زمینی


بهشون گفتم و می گم فکر نمی کنم خیلی خوب باشم
اصلا این کار من هیچه.
بهشون گفتم و می گم من اگر آدم خوبی بودم خیلی زودتر از اینها این کار رو می کردم. 
تمام سختی هایی که همتا تو این دوران کشیده
احتمالا اشک شبانه و دشکستگی اش از حرف مردم
تنها خوابی هاش
مبارزه با نفس
وووو
می تونست زودتر تموم بشه.
ولی من ...

البته همتا گفت این دوران برای رشد من لازم بوده و این از بزرگواریش بود‌


نمی دونم



یکی از عزیز ترین دوستان دبیرستانم،حمیده، همان که قبلا گفتم باهاش صحبت کردم ، برام یه دلنوشته نوشته. خیلی قشنگه . هم قشنگ ظاهری و هم قشنگ معنایی. خیلی روحیه داد بهم.
ازت ممنونم حمیده جون.



یچیزی بگم
نمی خواستم اینو بنویسم
نمی خواستم ریا بشه 
اما چون خیلی کمکم کرد تو ماجرای اولین چالش می گم
وقتی بعد از محرمیت همون شب رفتیم حرم و برای خوشبختی اونها و پاک موندن خودم از حس های بد و ‌... دعا کردم ، یه نیت کردم.
من عاشق امام زمانم
نیت کردم تمام ثواب این کار قلیلم ، اگر صبری کردم ، اگر ثوابی بردم برای امام زمان عج باشه و تمام ثوابش رو هدیه کردم تا اخر عمر به حضرت حجت.
برای همین فکر می کنم دارم نوکری امام زمان رو می کنم.
برای همین وقتی با یه سختی روبرو می  شم یاد نذرم می افتم و نمی شکنم و استوار می شم.

  • همسر اول

با والدین مون صحبت کردیم


اول با پدر صحبت کردم

چند ساعت مکالمه طول کشید

پدرم در نهایت گفت که کارمون کاملا اشتباهه. ولی تصمیم با خودمونه.


گفتش که بهتره اگه میخوای کار خیری بکنین کار دیگه ای بکنید.

که این همه آدم نیازمند هست ، این همه کارهای خیر هست که میتونید انجام بدید. این کار رو نکنید. این کار به زندگی تون لطمه میزنه. اگر که مثل خودتون پیدا می‌کردید خوب بود ولی مثل خودتون پیدا نمیشه ....


قطعاً صدمه می بینید...

اشتباه می کنید...

شیطان شما را گول زده...

چیز خورت کردن....

گفتم اگر یکی به دست کمک دراز کنه و شما مطمئن باشید به کمکت نیاز داره کمکش نمیکنی؟

گفت چرا

گفتم خوب اگر که ما بگیم که به اون کمک نکن برو یه کار خیر دیگه بکن گوش می کنی

گفت نه.

گفت ولی این کاری که داری می کنی بهت صدمه میزنه


اگر که ۲ درصد حتی احتمال ضرر و صدمه می دی عقل سالم می گه نباید این کار رو بکنی

اگر که این اشتباه رو بکنی یک عمر وبال گردنته...

گفتم می دونم. انشالله که اینطور نمیشه ولی خدا میگه که از مال و جان تون باید انفاق کنید تا به قرب الی الله برسید.

من می دونم الان دختران زیادی هستند که به تاهل ، به زندگی مشترک نیازمندند

اگر اون عده ای که توانایی دارند این کار را انجام بدهند مشکل این افراد جامعه حل میشه .ما نمی‌توانیم در مقابل اینها بی تفاوت باشیم.

اگر شما ببینید که یک مقداری آب داری و دیگری آب نداره یا آبی که داره مسموم است، آیا از آب خود به او نمی دهی؟

اگر در جاده در حال رانندگی هستید ،در حالی که ماشین پر است ، ببینی کنار جاده افرادی بدون وسیله ایستاده‌اند آیا آنها را سوار نمی کنی؟ حتی اگر از جای شما تنگ شود؟


مادرم سخت تر قبول می کرد یعنی از همون اول می گفت زندگی خودتونه ولی ناراحت بود و ...

در نهایت گفتند که زندگی خودته ، خودت میدونی .ولی به نظر ما کار اشتباهی می کنی.

این کاریه که فی النفسه خوب هست اما نه برای جامعه امروزی که وجهه اجتماعی خوبی نداره...

سخته اما اگر که می‌خواهید این کار را انجام بدهید باید آدم خوبی مثل خودتون باشه. آدم خوبی باشه که به خاطر خدا زندگی کنه و هم چنین آدمی امروز پیدا نمیشه!

گفتم شما دعا کن ان شاءالله که پیدا میشه ... ما هم اگر که همچین آدمی پیدا نشه تعدد نمی کنیم.

با مادرشوهرم هم صحبت کردیم

قبول نمیکرد

خیلی خیلی ناراحت شد. میگفتن مثل خانم اولت پیدا نمیشه این کارو نکن زندگیت رو به هم نریز.

خیلی صحبت کردیم . خیلی خیلی صحبت کردیم. گفتم خودت رو بزار جای اینجور افراد

بدون بچه

تنها بودن

افسردگی

در نهایت با اکراه ایشون هم قبول کرد.


امشب برای اولین بار با همتا صحبت کردم

از دغدغه هامون گفتیم

همتا گفت رضایت من براش خیلی مهمه. اون زمانی هم که می خواستن محرم کنن قبلش جهت اطمینان خاطر گفته بود و من بهش ویس داده بودم که مطمئن باش.

گفت دوست داره من مثل خواهر نداشته باشم.منم گفتم همتا رو همیشه مثل خواهر می دونستم. 

آرزوی درک متقابل کردیم برای هم.


امیدوارم همه چیز به خیر بگذره

امیدوارم هرگز صدمه نبینیم و سراسر خیر و نیکی باشه زندگیمون

الحمدلله اگر چه سخت ولی خدا را شکر همه چیز تا حدی به خیر گذشت.

امیدوارم باقی روند نیز به بخیر باشه

  • همسر اول

از زمانی که مجرد بودم همیشه تو قنوت نمازهام دعا می کردم  "خدایا همسری به من بده که با کمک هم بهت نزدیکتر بشیم. "


 همیشه خیلی دلم می خواست در زندگی زناشویی ام یجوری رفتار کنم که جمله ای که حضرت علی ع در مورد حضرت فاطمه س به پیامبر ، وقتی پیامبر فرمودند علی جان فاطمه را چگونه یافتی ، گفتند ،همسرم به من  بگن.

این رو هرگز به همسرم نگفته بودم.


​تقریبا یه دوسالی بود که در مورد تعدد زوجات فکر می کردم. و حدود یکی دو ماه پیش برای اولین بار به همسرم پیشنهاد دادم.

همسرم هم بعد از مدتی بررسی گفت  می خواد تعدد کنه. حدود چند هفته پیش.

منم با کمال میل قبول کردم.

اون موقع خیلی حرف زدیم

می گفت پشیمون نمی شی

ناراحت نمی شی

من باورم نمی شه

تو چجور زنی هستی....


و بعد از اینکه براش دنبال مورد خوب بودم و با جدیت دنبال کار رو گرفتم. 

وقتی احادیث و آسیب های تک همسری در این دوره زمانه و دختران مجرد و ... رو گفتم  و دید واقعا حس بدی ندارم

وقتی خاطرات گذشته و روزهای سختی که خدا روشکر با موفقیت پشت سر گذاشتیم رو مرور  کرد...

وقتی پیشرفت معنوی زندگی رو نگاه کرد


دستم رو تو دستاش گرفت و تو چشام نگاه کرد و گفت "نعم العون علی طاعه الله" تو اینجوری هستی.اگر خدا بهم بگه تو چجور زنی هستی و ازت راضی ام یا نه اینو می گم.



خیلی خوشحال شدم

باورم نمی شد

یعنی به آرزوم رسیدم؟

شوهرم خودش به این دید در مورد من رسیده بود....

گریه ام گرفت

عالییی بود  




و الان 

امشب بعد از محرمیت بچه رو خواباندم و با همسرم رفتیم حرم

گفتم بریم حرم

 تا هم مهریه همیار (همتا) رو بندازه تو ضریح طبق قولش

هم تو این شب عزیز دعا  کنم

از خدا بخوام که همینجور که تا الان منو پاک نگه داشته پاک بمونم تا آخر  عمر

دچار حسد و ... نشم

و برای خوشبختی شون و خوشبختی مون دعا کنم


وقتی برگشتیم 

همسرم گفت ازم راضیه 

گفت ان شاءالله خدا هم ازت راضی باشه

و دوباره نعم العون علی طاعه الله رو تکرار کرد




و من....


خدا خوشبخت ترینم

خدایا منو برای خودت خالص بگردان

آمین یا رب العالمین


  • همسر اول