اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است


موضوع انشاء: 
سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه

خوب یادم هست اولین باری که این ضرب المثل را شنیدم کی بود. پدرم می خواست به یکی از دوستانش که در وضعیت مالی نامناسبی قرار گرفته بود کمک کند تا کسب کوچکی راه بیاندازد. آن موقع نمی دانستم برشکستگی یعنی چه ، اما می شنیدم که خانواده آنها برای قوت روزانه حتی در شرایط بدی قرار دارند ، اما مادر سرسختاته مخالفت می کرد  و می گفت :"به ماچه ، خودش بره کار کنه مردک هوس باز،  می خواست حواسش رو جمع کنه کلاهش رو نبرن ، حتما حقش بوده ؛ ما که نباید از شکم خودمون بزنیم بدیم به اونها و .... همش بخاطر کارهای خودشه ، آه زنش گرفتدش " و پدرم می گفت" قرار نیست از شکم خودمون بزنیم . تازه اگر اندکی در سختی قرار بگیریم اشکالی ندارد اوضاع  آنها خیلی خراب است ..." اما گوش مادر بدهکار نبود.

شب پدر می خواست قسمتی از پیتزایی که سفارش داده بودیم و اضافه آمده  بود را به دخترک فال فروش بدهد اما مادرم با او دعوا کرد که بچه ها فردا می خورند و ... . اما مادرم بعد از چند روز آنها را به من داد تا به کارگرهای ساختمان بغلی بدهم، مادرم گفت که غذای مونده خوب نیست بخوریم مریض می شویم. آن موقع نفهمیدم چرا کتک مفصلی از مادرم خوردم وقتی گفتم پس چرا پیتزا ها را به آن دختر ندادیم و چرا باید غذای مونده  که خودمان از ترس مریضی نمی خوریم را به دیگران بدهیم ...

به من می گفت تو هم مثل پدرت هستی!

مادرم می گفت آدم عاقل چیزی که خودش استفاده می کنه و دوسش داره رو به دیگران نمی بخشه وگرنه خودش چند وقت دیگه بدبخت می شه . مثل همین دوست بابات که برشکسته شد چون  همش به دیگران کمک می کرد. مادرم همیشه لباس کهنه و خراب و بدرد نخور خونه و غذاهایی که دیگه باید می ریخت دور را به دیگران می  داد. لباسهایی که به نظرم فقط به درد دستمال شدن می خوردند. 
یادمه همسایه مان از وقتی شوهرش مرده بود هر شب چراغ های خانه را روشن می زاشت و می خوابید، بعد از چند سال هنوز شبها صدای گریه اش می آمد. مادرم از بعد فوت همسر دوستش با این دوستش قطع رابطه کرده بود . مانند سایر زنهای محله.

یبار وقتی بابا در مورد او با مادر حرف زد که دوستت بوده و گناه دارد و شرایط نامناسبی دارد و بیا او را بگیرم و با  هم زندگی کنید ... مادرم چنان داد و بیدادی  راه انداخت که خدا می داند ! به پدرم می گفت تو فکر خودتی بهونه نیار می خوای مارو بدبخت کنی و دنبال هوی و هوس خودتی  ...  اینجا نیز پدرم گفت سواره از گرسنه خبر نداره سیر از پیاده.  حتی مادر می خواست خانه را عوض کنیم که خدا رو شکر  بعد از چند وقت همان دوست بابا با خانم اولش به خواستگاری همسایه  مان رفت و آبها از آسیاب افتاد. بماند که مادرم چه حرفها در مورد آنها می زد و می گفت علت برشکستگی آن مرد نیز همین بوده برای اینکه دل زنش را شکونده. حتی وقتی می گفتم اما زنهایش که با هم خوبند و با هم خرید و پارک می روند و... و خود زن اول هم به خواستگاری همسایه مان رفته... مادرم قبول نمی کرد و می گفت اینها رو باور نکن دلش خونه من می دونم من می دونم.  و من نفهمیدم وقتی حتی با آنها سلام علیک نمی کند از کجا می دانست!
خوب یادم هست بعد از مدتی یک برنامه از تلویزیون پخش  شد در رابطه با تعدد زوجات و ضرورت‌های  جامعه . تمام حرفهایشان به نظرم درست بود . وقتی گفتم: مامان ،  درست می گه ها !  دخترای مجرد همسن شما که تو فامیلمون  اینقدر زیاد شدن  الان باید چکار کنن؟ اگر منم خدای نکرده سنم بالا بره و ازدواج نکنم و خواستگار خوب نداشته باشم چی؟؟  یک پاسخ آتشین پشت سرم از طرف مادر قرار گرفت که چشمام سیاهی رفت  و فهمیدم در مورد  این چیزها نباید حرف بزنم ....

خدا بیامرزد پدرم را آدم دست بخیری بود . بعد از فوتش مادرم از تاریکی انگار می ترسید . شبها چراغ های خانه را روشن می گذاشت و متکا را بغل می کرد و می  خوابید . با وجود اینکه سرش را داخل متکا می کرد تا ما صدایش را نشنویم اما  گاهی از صدای گریه اش از خواب بیدار می شدم و گاهی از صدای دوش آب سردی که می گرفت. نگاه حسرت بار مادر به همسران شاد توی کوچه و بازار را فراموش نمی کنم. مادرم افسرده شده بود و دوستانش از ترس  اینکه شوهرشان سراغ این بیوه نرود با او قطع رابطه کرده بودند. و مادرم از پیشنهاد  های خفت بار مردان هوس ران محله پا بیرون از خانه نمی گذاشت و فقط گریه می کرد. برای مادرم این چیزها مهم بود..‌ 
اینجا بود که برای اولین بار مادرم با تاسف و اندوه ، همین ضرب المثل رو بکار برد و آهی کشید و اشک در چشمانش حلقه زد در حالی که دست بر عکس بابا می کشید. سواره از پیاده خبر نداره ، سیر از گرسنه...
البته الان چند ماهی است که مادرم دیگه شبها با آرامش می خوابد در حالی که چراغ ها خاموش است. دیگه گریه نمی کند . چرا که همان دوست بابا که خانم همسایه  را سالها پیش گرفته بود الان مادرم را به عنوان زن چهارم گرفته است.  وضع مالیش همان موقع ها با شروع مجدد کسب و کارش و ورود خانم سومش به زندگیشان بهتر شده بود. دیگر مادرم نمی گوید کارد بخوره تو اون کمرش ، مردک هوس باز  خودش رو پشت دینش قایم کرده و ... 

الان مادرم در نماز هایش گریه می کند و از خدا می خواهد او را ببخشد و به شوهرش و همتاش خیر فراون دهد.  الان مادرم می گوید من شرایط اون خانم ها رو درک نمی کردم . من نیت خیر را نمی فهمیدم و انگ هوس می زدم . از حال دیگران خبر نداشتم تا خودم گرفتارش شدم.... 
الان مادرم با همتا های خود به بیرون و خرید و گردش می روند  و وقتی دیگران می گویند اینها دلشون خونه الکی فیلم بازی می کنند و یا به شوهرشان توهین می کنن ، چه تو فضای مجازی چه اجتماعی ، فقط تاسف به حال  آنها و نادانی و خودخواهیی  که کورشان کرده می خورد و شوهر خود را مرد ترین مرد دنیا می داند. مردی که زیر بار توهین و حرف مردم رفت اما به وظیفه اش در مقابل دیگران عمل کرد و در حالی که می توانست مثل خیلی از مردهایی که می شناختیم بدون اینکه زیر بار مسئولیت برود  با هر زنی که دوست  داشت ، باشد، مثل خیلی ها. مادرم با همتا های خود خیلی خوب است و آنها را بهترین می داند که از بهترین داشته شان ، شوهرشان ، انفاق کردند تا یکی مثل او نیز به آسایش  برسد. الان دیگه همسر اول رو یه زن مشکل دار و دیوانه نمی دونه... 

چقدر مادرم عوض شده
چقدر مادرم عوض شده
کاش مادرم قبل از اینکه خودش در این شرایط قرار بگیرد عوض می شد، کاش کل زنان کشورم عوض می شدند و دغدغه دیگر زنان و دختران را داشتند . 
کاش سواره از پیاده خبر داشت و سیر از گرسنه ، تا همه با هم می خوردند و با هم می رفتند.
کاش

  • همسر اول
 
من یه زنم
تحصیل کرده،صاحب ۳ فرزند دسته گل، همسری که عاشقانه دوسش دارم، زندگیی شاد و دوست داشتنی.
تو زندگی ام خدا رو شکر چیزی کم نداشتم. اما دیدم عده ای هستند  از زنان مومن جامعه ام ، از زنان مسلمان ، که در شرایط جالبی نیستند
نیازی به آمار  و ... نبود تا به فکر فرو برم
فقط باید به اطراف خودم توجه می کردم... بیش از انگشتان دو دست ...، تعداد زیادی از دختران همسن خودم در فامیل و دوست و آشنا  هنوز مجرد و بی شوهر بودند! پسران تو سن مناسب ازدواج اینان ازدواج کرده بودند! اگر تک و توک پسری هم بود زیر بار ازدواج نمی رفت و تجرد رو ترجیح می داد! اما این دختران چی؟ این دختران که آنها نیز باید الان فرزندانی به سن فرزندان من داشتند و آغوش پر مهر همسر و کانون گرم خانواده و لذت مادری را تجربه می کردند  چی؟
وقتی بررسی کردم دیدم در همین چند سال اخیر در حدود سن ۳۵ تا ۴۰ سالگی چه روند بدی زندگی شان داشته، عده ای بدحجاب شده اند و تبرج و ... ، عده ای مرتب از بحث عدالت خدا و ... سخن می گویند  ... عده ای افسردگی گرفته اند... بعضی دور از چشم خانواده به خاطر نیاز شدید و ترس از گناه صیغه شدند و... عده ای متاسفانه به گناه....
بماند...
همه اونها  عزیزان من بودند، چرا باید عاقبتشان به خاطر نبود شوهر خراب می شد و معصیت خداوند رو می کردند و ... 
با خودم گفتم  ممکن بود من جای اونها باشم!
با خودم گفتم اگر تو اون دنیا خداوند  این زنان امت رو جلوی من بزاره بگه من برای نجات اینان از این وضعیت تعدد زوجات رو قرار داده بودم ، تو با چه حقی با این احکام مخالفت کردی و نذاشتی همسرت تعدد کند تا اینان نجات پیدا کنن چی بگم؟ همسر تو که شرایط تعدد رو داشت..‌
 
تحقیق کردم...
وضع بدتر شد !
سنی ها طرح  چهار همسر چهل فرزند رو دارند اجرا می کنند و حتی دختران شیعه را به همسری می گیرند...!!
وظیفه شیعه چیست؟!
زن شیعه فقط به فکر دنیای خودش باشد؟ نه به فکر زنان مومنه و شیعه جامعه؟!، نه به فکر وضعیت کشور و رشد جمعیت !و نه به فکر گناه و فساد...!
 
نه ! ، اسم من مومن نیست!
اگر همسر من شرایط روحی جسمی عاطفی مالی تعدد زوجات رو داره،  من باید بتونم برای رضای خدا گامی بردارم و مقدمات ظهور  رو با گامی هر چند کوچک و کمک به سایرین فراهم کنم...
من می توانم...
 
و توانستم !
و همه با لطف خدا  بود...
 
و بعد آشنایی و رفت و آمد با عده ای از  خانواده های تعددی که اونها هم با همتا هاشون زندگی می کردند.... به خیر و خوشی !
و چقدر زندگی زیبا است وقتی تعدد زوجات اصولی انجام بشه...
وقتی با آموزش انجام بشه..
و چقدر خوبه موسسه ای چون موسسه حسنی افرادی که می خوان وارد زندگی تعددی بشن رو آموزش می ده تا با کمترین تنش این مراحل رو سپری کنن و گامی در جهت رضای خداوند بردارند....
 
و چرا  ما زنان خودخواهانه و حسودانه فقط به فکر دنیای خودمان باشیم در حالی که می شود هم دنیا رو داشت و هم اخرتی آباد ان شاء الله؟
 
من یک زنم
یک زن مسلمان شیعه
و نگران و مسئول در مقابل سایر زنان جامعه ام 
برای کمک به سایر زنان جامعه ام پشت همسرم هستم تا دست سایر زنان جامعه  ‌رو بگیریم و با یک خانواده گسترده و شاد در کنار هم و زیر سایه الطاف الهی زندگی کنیم
  • همسر اول
 
تو آخر الزمان مردم آرام آرام از الک فتنه ها می گذرن تا غربال بشن. چقدر احادیث داریم در مورد  اینکه مومن مشکل سایر مومنین رو مشکل خودش می دونه و حل می کنه و دغدغه منده. چقدر احادیث داریم من باب غیرت زنانه و کفر بودنش. چقدر روایات داریم از واکنش ائمه  به زنان حسود و مخالف تعدد. آیات قران واضحه . حتی با تفسیری کاملا واضح از ائمه من باب اونجا که فرموده شده اگر می ترسید یک زن بگیرید و اونجا که فرموده شده شما نمی توانید عدالت رو رعایت کنید....
با وجود همه اینها و با وجود اینکه قریب به اکثر افرادی که بر عروه حاشیه زدند حتی استحباب برای تعدد زوجات  قائل شده اند، و با وجود اینکه "هیچ " فقیهی نیست که حتی کراهت برای تعدد قائل شده باشد ، و با توجه به شرایط اسف بار جامعه  چه از باب گناه و تبرج زنان و زنا ، چه از باب تعداد زنان بی شوهر سن بالا ، باز عده ای، حتی اندکی به فکر فرو نمی روند و دست از عناد بر نمی دارند و حتی از رهبری مایه می زارن ! با وجود اینکه باید به مرجعشون مراجعه کنن... رهبری را به هر نحو ، وسیله رسیدن به اهداف پلیدشون قرار می دن. 
اون زمان که در مورد تعدد تحقیق می کردم، سال گذشته، تو خبر گذاری ها به یه ماجرا رسیدم که رهبری خیلی ناراحت شدن از بیان تعدد تو جلسه ای و فرمودند هر کی تعدد کنه اخراج می کنم. خیلی تعجب کردم. رهبرم اگر کسی مطابق سیره و آیه  قران ، به هر دلیل،  عمل کنه اخراج می کنن؟؟؟!!!!
زنگ زدم دفترشون پرسیدم. گفتن این مطلب منتسب به رهبری نیست در این باره رهبری چنین  نفرموده اند. گفتم نظرشون چیه ؟ گفتند مکروه نیست... 
(بماند از استفتا چند سال گذشته که اگر محذور پیش نیاد مستحبه...)
گفتم گفته می شه زیادی تعداد دختران و زنان بی شوهر موجب واجب کفایی شدن تعدد می شه ، الان اینگونه  نیست؟ فرمودند  تشخیصش به عهده خود مکلفه که الان واجب کفایی هست یا نه.
خوب وقتی نظر مرجعم رو جویا شدم و بعد با بررسی بیشتر ، مطمئن شدم به مسیرم.
 
اما چندی پیش، وقتی بحث تعدد زوجات از برنامه بدون توقف پخش شد و معاندین دیدند دلیل قانع کننده ای ندارند ، باز از رهبری مایه گذاشتن و همون پستها که رهبری بسیار ناراحت شدند و اگر کسی تعدد بکنه اخراجش می کنن فضای مجازی رو پر کرد و عده ای زود باور و بدون تحقیق و تفحص  موندن سر دو راهی. می گفتن که رهبر مخالف تعدد زوجات هستند و به شدت مخالفند! . اما چندی بعد با درخواست از رهبری ، رهبری فتوا دادند که تعدد زوجات مباحه. مثل خیلی اعمال  دیگه مثل غذا خوردن. عمل مباح هم با توجه به نیتِ انجام می تونه تبدیل به ثواب بشه. به هر حال رهبر عزیزم فرمودند که عمل مباحه . یعنی مکروه نیست! یعنی برای عمل مباح بر کسی خشم نمی گیرند و اخراج نمی کنند! اخراج غیر منطقیه!  اما وقتی معاندین دیدند که از این مسیر راه به جایی نبردند ، یه بیت شعری که کاملا بی ربط به تعدد بود و آقا در شب شعری خوانده بودند رو در کنار فتوا قرار دادند و دفتر زنان پخش کرد و اتفاقا حالا بجای دقت در فتوا مرتب این بیت شعر را بزرگ و مشخص کردند و روش مانور دادند!!!! 
 
خوب پس اگر "خدا یکی ،محبت یکی ، یار یکی " پس ائمه ما که چند یار داشتند چی؟ پس علمای ما چون آیت الله قاضی و شاه آبادی و مراجعی چون آیت الله مکارم و ... چی؟ خداشون استغفرالله  یکی نبوده؟؟؟
 
بماند بعد گفته شده خامنه ای دات ای ار منبع نیست
 
بماند اگر جلوی حلال خدا گرفته بشه حرام شیوع پیدا می کنه
 
بماند گفته شده هیچ زنی رو نذارید بیوه وبی شوهر بماند
 
بماند به هر ترفندی شده دارن سن ازدواج رو بالا می برند و با بازی با الفاظ و ... مانند کودک همسری و اخراج از مدارس روزانه تلاش می کنن ازدواج در سن پایین رو از بین ببرند
 
بماند از سیستم دانشگاه و هدف و ارزش گذاری ها برای دختران و سیستم بازار کار و ...
 
بماند از سیاستهای فرزند آوری  و کاهش میزان کمک به خانوارها در خانواده با افزاریش جمعیت مثلا از ۵۰ تومن به ۴۰ تومن نفری در خانواده ۵ نفره و برای خانواده بالاتر که....
بماند که در مقابل اعمال حرام چون تبرج و بدحجابی و زنا و فحشا و اختلاس و ... صدایی از کسی در نمیاد و در مقابل عمل تعدد زوجات که نهایت مباحه‌‌‌.‌‌‌..
 
بماند که عده ای برای واضحاتی اینچنین ، واضحاتی از ایات قران در باب تعدد و سیره ائمه و احادیث و وضعیت جامعه و آیات  انفاق از آنچه  دوست داریم و آیات  پذیرش احکام الهی بدون کراهت و ... می گن اگر امام زمان عج بیان بگن چنین کن من انجام می دم ،
و...
در حالی که خوابن و یا خود را به خواب زده اند
چرا که
اگر با طلوع خورشید از خواب بیدار شویم نمازمان قضا  شده است
  • همسر اول
 
دیشب خونه مادرشوهرم بودیم . برای اولین بار بود که با همتا می رفتیم اونجا. همتا بار اولش بود. خدا رو شکر همه چیز خوب و عالییه. مادرشوهر و خواهر شوهر مون خیلی عالیی برخورد کردند. مثل همیشه. بگو بخند کردیم و همتا یه چادر به مادرشوهر هدیه داد.
خدا رو شکر زندگی به خوبی و خوشی در جریانه😁
  • همسر اول

تولد همسر

۱۰
آبان
 
تولد همسر بود و با همتا رفتیم کادو خریدیم. سعی کردیم همسر چیزی متوجه نشه و سوپرایزش کنیم 
با غذاهایی که دوست داره و کیک تولد و ...
خدا رو شکر همه چیز به خوبی برگذار شد و برای همسر دلنشین بود. اولین جشن تولد همسر با دو همسر😁
 
ان شاء الله ۱۲۰ ساله بشه و سایه پر لطف و محبتش بالای سرمون باشه برای تمام لحظات عمرمون
همتا عم به سلامتی زندگی مستقلش رو شروع کرد.
 
 
با خیلی از دوستان تعددی صحبت می کنم ؛ یکی از دوستان حرفهای خیلی خوبی می زد که به درد همه مون می خوره
می زارم اینجا همه بهره ببریم؛ 
 
 
 
یک دوست:
((شیطان تا اخرین لحظه عمر ادم هم نمیذاره ما به راه درست قدم برداریم و هر آن و هر لحظه میخواد منحرف کنه مارو .هر دفعه از یک مسیر از یک بعد نگاه مارو به مسایل بد میکنه.امید وارم که خدا و اهل بیت دست مارو بگیرن بیشتر از این ما خودمونو جدا نکنیم ازشون. بنظرم بهترین چیزی که میتونه ادمو راضی و خشنود کنه اینه که 
انسان در هر شرایطی ببینه وظیفه ش چیه .الان بهترین عملی که میتونه انجام بده چیه .متمرکز باشه روی عمل خودش و رضایت خالقش .متمرکز باشه روی مخالفت و تربیت نفس خودش .اون موقع دیگه رفتار بقیه رو نمیبینه اصلا، که بخواد براش اهمیت داشته باشه و بخواد به رفتار بقیه فکر کنه یا ناراحت بشه.مثلا خیلی وقتا من با خودم میگم من فقط خودم صد باشم ،یعنی رفتار و اخلاقم به بالاترین حدی که میتونم خوب باشم باشه ،دیگه چه اهمیتی داره بقیه چطور باشن...
در مورد تعدد با خودم گفتم منکه این موضوع رو پذیرفتم با افکار  بد دارم باز برمیگردم سر خونه اول،باید بذارم کنار این چیزارو ... سپردم دست خدا .حتما هرچی صلاح و مصلحت خداست انجام میشه .دیگه فکرشو نمیکنم حتی وقتی میاد تو ذهنم سریع فکرمو عوض میکنم 
اینم از نیرنگ های نفس هست .به عالمی گفتم که دست خودمون نیست وقتی حملات نفسانی میاد و خود به خود رخ می ده و ...... گفتن نه اینطور نیست که دست خودمون نباشه ،اراده انسان دست خودشه ،نفس اراده ای نداره از خودش و فقط وسوسه میکنه...خیلی خیلی مهمه که هر لحظه به یاد خدا باشیم و عمیقا حضور خدارو حس کنیم در تک تک لحظات . ما با هر حرکت و امتحان ، لحظه به لحظه میتونیم یک قدم به خدا نزدیک تر بشیم یا خدای نکرده از خدا دور بشیم.
 این مسایل و مشکلات که واسه ما پیش میاد ،خود همین ها، هر لحظه میتونه واسه ما امتحان باشه ؛حتی دعوای همتا و شوهرش برای من میتونه امتحان باشه چون همون لحظه شیطون حمله میکنه تا دید منو نسبت به همتا عوض کنه ؛همون لحظه کل افکار منو بهم بریزه و حالمو خراب کنه و نتیجه ش میشه با همسرم خوب رفتار نکنم...))
 
صحبتهای دوستم خیلی شیرین بود. فکر کردم تو وبلاگم به اشتراک بزارم تا برای بقیه هم ان شاءالله مفید باشه. امیدوارم خدا براشون بهترین ها رو رقم بزنه . 
 در کل باید گفت مراقب باشیم اعمالمون رو حبط نکنیم. آدم  یموقع یکارهای خوبی  می کنه بعد با یه عمل بد ، یه غیبت  قضاوت تهمت سوءظن  .... اعمالش رو حبط می کنه. بعد تو اون دنیا می بینه حتی مثلا تو دنیا بر حق بوده ، مورد ظلم واقع شده بوده، اما با این غیبت همه رو از دست داده... جاشون عوض شده، حالا این مظلومه باید بره جهنم و اعمال   خوبش رفته برای ظالم ‌... چون مورد ظلم بدتری قرار گرفته شاید ...
بهتره فقط خدا  برای آدم مهم باشه و درد و رنج ها برای آدم حتی  شیرین باشه.
حالا منم حال خیلی خوبی دارم . سجده شکر رفتم. دیدم وسیع شده. قران گوش می دم و آرام می شم . خدا رو شکر
  • همسر اول

به همتا پیام دادم. ایشونم گفتم منم دوست نداشتم چنین صحبتهایی پیش بیاد . منم خواستم دیگه هر مشکلی داشتن به من ربط ندن. از هم عذر خواهی کردیم و وقتی اومرم خونه بغلش کردم.
چند روز پیش هم برادر همتا لوازم همتا رو آورد تا زندگی مستقل دلخواهش رو شروع کنه.


تو این مدت خیلی از خانمها باهم صحبت کردند، خانمهای اولی که رنج کشیده بودند ، خانمهای دومی که رنج کشیده بودند ، خانمهایی که جدا شده بودند به خاطر تعدد و دختران مجرد و تنها...
برایند بررسی ها و راهکار ها رو برای وفق پیدا کردن با زندگی تعددی اینجا می گم که به نظرم به درد همه افرادی که تو این زندگی هستند می خوره.
البته این برای زمانی هست که همتا ها با هم مشکلی ندارن.

تعدد خوبه . گاهی موجب به خود اومدن ما می شه .بویژه  خانم اول ،متوجه نقص ها و ایرادها می شه . بعد باید در صدد رفع اون بر بیایم.نباید دچار یاس بشیم. خوب درسته خانم جدید ، ممکنه جوانتر باشه ، هیکل بهتری داشته باشه، جدید باشه، با توجه به مدت زیادی که شوهر نداشته روش باز باشه و اماده هزار و یک عشوه و ... ، از طرفی مشغولیت بچه و ... نداره، از طرفی مسئولیت و نگرانی برای زندگی و ساخت اون رو نداره چون  معمولا زندگی ساخته شده است و به جایی رسیده ، برای همین با فراغ خاطر کل وقتش رو صرف شوهر کنه، اما باید برای رهایی از غم و یاس و مشکلات این موارد رو در نظر گرفت:
معمولا این جدید بودن و ... برای مرد یکی دو سال اوله. از نظر  هیکل و زمان آزاد هم تا زمان بچه  دار شدن . که خوب با توجه به سن بالای ازدواج و شرایط جامعه و ... اصولا زود بچه دار می شن . از طرفی این روزها برای خانم اول هم بوده و به جای اینکه روزهای اول ازدواجِ همتا رو با الانِ خودش مقایسه کنه بهتره با روزهای اولِ خودش مقایسه کنه. از طرفی بهتره به خودش یادآوری کنه که طرف مقابل هم یه زنه، نیازمند محبت و ....  و مدتهای زیادی محروم بوده. در حالی که خودش از این نعمت بهره مند بوده، این خوبه که حالا قدری از خود گذشتگی و عدم حساسیت داشته باشه و بزاره همتا هم به خواسته هاش برسه .
از طرفی خیلی اوقات وقتی خانم اول یا دوم از شوهر بی محبتی و بی میلی می بینه و می بینه به طرف مقابل میل بیشتری داره ، دلش می شکنه و دلسرد می شه . دیگه دلش نمی خواد بره طرف مردش و محبت داشته باشه. شادیش رو از دست می ده. حتی اگر در ظاهر سعی کنه خودشو شاد نشون بده وقتی مرد میاد طرفش ناخود آگاه  دوباره ناراحتی توی رفتارش بروز پیدا می کنه و موجب طرد شدن مرد می شه. این حالت توی زندگی تک همسری هم هست. زن وقتی ناراحته دوست داره مرد بهش توجه کنه ، محبت بیشتر کنه ولی ذات مرد جوریه که نمی تونه طرف زن ناراحت بره و محبت کنه. ناخوداگاه دوری می کنه و اعصابش بهم می ریزه. و اینجوری یه رابطه معکوس بوجود میاد. اگر چه خیلی خیلی سخته اما زن باید سعی کنه ناراحتی رو از خودش دور کنه و به خودش برسه و شاد باشه؛  یه زن خوب برای شوهرش باشه. به خودش برسه و در صدد بهبود روابط باشه وگرنه خودش ضرر می کنه...
از طرفی گاهی  مردها واقعا بی انصاف و ناجوانمردانه یکی از خانمها رو مورد ظلم عاطفی قرار می دن. اگر چه عدالت فقهی برقراره ؛ اما خانم وقتی می بینه خوشی و بگو بخند و روابط و سفر و آرامش مرد با طرف مقابله واقعا دلش می شکنه. بعد گاهی حتی این خانم روی خودش کار می کنه ولی مرد به دیگری محبت داره و این عشق و علاقه چشمش رو کور کرده یا با این خانم فقط از روی احساس دین و وظیفه مونده و یا .... . به هر حال اینجا هم این خانم در نهایت و بعد از اینکه تلاشش رو کرد و به نتیجه ای نرسید بهتره در حالی  که به بهترین وجه،  به وظایف زنانگی خودش می پردازه تا در پیشگاه خداوند گناه کار نباشه ، فکر کنه شوهرش شهید شده ، از دست داده یا معتاده یا توی زندان و ..‌ و خودش رو با زندگی دو روز دنیا و بچه ها ... سرگرم کنه و در واقع دل بکنه تا با موفقیت به زندگی ابدی برسه. البته گفتم این برای شرایط خیلی خیلی نادر هست و اگر خانم کمی صبر داشته باشه و به دستورات الهی کاملا عمل کنه قطعا مردش هم متوجه اون می شه و زندگیش درست می شه.
گاهی زنها تو این شرایط هم مطالبه گر می شن و با عصبانیت و داد و بی داد و هر ترفندی می خوان مرد رو به سمت خودشون جذب کنن که کاملا نتیجه عکس می ده.
از طرفی بهتره از این دنیا به قدر رفع نیاز فقط بخوایم ، گاهی خانم نیاز هاش برطرف می شه ، یا خانم اول مثل قبل از تعدد نیازهاش برطرف می شه ، اما چون خودش رو با همتاش مقایسه می کنه توقعش بی دلیل بالا می ره. یا گاهی روی مشکلات زندگی که قبلا هم داشته حساس می شه ...
در کل دنیا دو روزه. بهتره رضای خدا رو در نظر بگیریم و جوری رفتار کنیم در مقابل خدا رو سفید باشیم. سعی کنیم روحیه بزرگ داشته باشیم ، دنیا دو روزه و می گذره و سراسر دنیا آزمایش  و امتحانه. شاید یکی از راحتترین آزمایشات زندگی تعددی باشه ، راحتتر از مرگ فرزند و همسر و عزیز و یا بیماری و سختی های این چنینی. 
از طرفی انسان زمانی به رشد می رسه که  از اونچه بهش حب داره دل بکنه و فقط به خدا دل ببنده.
از طرف دیگه خوبه آدم به این دید برسه که خودتی و خودت. نباید از کسی یا حتی شوهرت توقع داشته باشی. چون آدم اینجور 

مواقع اطرافیان رو هم از دست می ده و توی بحران اجتماعی قرار می گیره . فقط خدا کنه آدم خدا رو داشته باشه که با رفتنش اگر اطرافیانی که رهاش کردن ،  حتی از مرگش ناراحت نشدن ، خدا از رجوعش خوش حال بشه.

البته در کل خوبه مرد ، مرد باشه . 
خوبه مرد هوای زن اول رو داشته باشه البته از سر عشق نه ترحم چون زن اول در حال از دست دادن زندگیی که داشته هست و زن دوم در حال بدست آوردن  زندگی و موقعیت این دو خیلی فرق داره. (بسیاری از اوقات دیده شده خانم دومی که خانم اول رو مورد انتقاد قرار می داده زمانی که همسرش سومی رو گرفته نتونسته تحمل کنه و کسی که قبول نداشته خانم اول داره زندگی رو از دست می ده و در شرایط بحرانیه ، الان که خودش در شرایط  بحرانی قرار گرفته عکس العملی بسیار ناشایست و بد نشون می ده . ) به هر موقعیت خانم اول و دوم فرق داره.از خیلی لحاظ مثل هدف ادامه زندگی  مثل انرژی برای ساخت زندگی  مثل پیری شدن و از دست دادن انرژی که چون  زن اول جونیی اش رو پای زندگی اش گذاشته. (البته مثلا خانم دوم هم اوقات تنهایی کمتری از اول با شوهرش داره، اگر چه با آگاهی وارد اینگونه زندگی شده.)
مرد باید این شرایط رو درک کنه و کمک کنه زن این دوران رو به سلامت  سپری کنه

هر چی باشه بحرانه
اگر چه رضایت و پذیرش زن اول موجب می شه سریع تر از بحران بیرون  بیاد و به فرصت تبدیلش کنه اما به هر حال زندگی تعددی سختی های خودش رو داره. جهت به سلامت گذراندن این دوران بهتره خانم (اول یا دوم... )خودش رو مشغول کنه با کتاب و کلاس  و ورزش و قران. از طرفی اگر بدونی رشده اگر بدونی خدا راضیه ، این سختی ها برات شیرین می شه . مثل حضرت زینب که فرمودند ما رئیت الا جمیلا. البته ایشون مطمئن بودن بر حق هستن و درست ، کتاش ما هم درست باشیم و مطمئن  بودیم که اعمالمون بر حق هست . اونوقت با جون و دل هر سختیمی‌کنم  رو می خریدیم و خوشحال بودیم از داشتنش . وقتی مطمئن  باشیم خدا باو  تحمل سختی ها داره به رومون لبخندً۷  می زنه.... مثل اون آقایی که رفت پیش امام و از بیماریش شکایت کرد و بعد با صحبتهای امام دیدش عوض شد و بیماریش رو به به بقیه نشون می داد و می گفت این یادگاری و لطف خداست... . به نظر من با ترحم و من چقدر بدبختم محبت نخرید. برای خودتون ارزش قائل باشید . هیچکس توی دنیا به فکر شما نیست. خودتون به فکر باشید. به فکر آخرتتون
 و هرگز فراموش نکنید که (تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز ) . و نیز داریم در مشکلات توصیه شده : وستعینوا بالصبر و الصلوه . حتی اگر صبر و تحمل ندارید خودتون رو شبیه صابران جلوه بدید ائمه فرموده اند هیچ فردی خودش رو شبیه عده ای نمی کنه مگر اینکه آرام آرام شبیه آن قوم می شه .
به هر حال فراموش نکنیم امتحان همتا داشتن و زندگی تعددی خیلی راحتتر از بسیاری از امتحانات مثل  نداشتن بچه وشدن  بیماری و مرگ عزیزانه که از طرفی قابل تبدیلآم     شدن به یک فرصت طلایی هم هست.

  • همسر اول