اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۹ مطلب با موضوع «چرایی و اثبات تعدد» ثبت شده است

انسان زرنگ

۰۶
فروردين
سلام
در بحث پذیرش تعدد و همسر خوب بودن ، همیشه می گم باید مثل همسران ائمه و پیامبران بود، و در جواب افرادی که می گن همسر ما مثل پیامبران و ائمه نیست می گم تو مثل حصدت آسیه باش . تا در کل بشی یه زن با لیاقت و بهشتی. زنی که ملائک بهت افتخار می کنن...
دوستی می گفت تو این دوره زمانه نمی شه و الان زنها یاغی شدن و ...
 
 
 
ببینید
اگر ما کلا بخوایم ، فارغ از دین، زمونه رو ببینیم و بر طبق زمان عمل کنیم، جدای اینکه هیچ رفتاری ثبات نخواهد داشت، هیچ رفتاری هم در هر منطقه یکسان نخواهد بود
این نسبیت اخلاق و رفتار رو بوجود میاره که کاملا  بر ضد  جوامع  بشری هست
 
تو همین اجتماع که به قول شما زنان یاغی هستند
منم می شناسم زنانی مطیع
 
بعلاوه کافیه بریم تو جنوب کشور مثلا اونجا هم همینه
 
هر چه طرف ادعای روشنفکری و مدرنیته اش بیشتره از اوصول زندگی دورتره
 
 
در کل الرجال قوامون علی النساء
در کل زن باید مطیع  شوهر باشه
با این کار قلب شوهر رو تسخیر می کنه
مرد می خواد حاکم و مالک بر جسم و رفتار زن باشه و زن مالک  قلب مرد. اینکه مردش دوسش داشته باشه. این جز با اطاعت از مرد میسر نیست...
 
 
حالا یه زن نگاه کنه به اطرافش و خود  خواهانه رفتار کنه یا نگاه کنه به آموزشهای  اصولی انسانی و درایت،  و درست رفتار کنه
 
 
و جدای از همه اینها
اگر ذره ای به دنیا دقت کنیم واقعا می  بینیم این دنیا بازیچه اس
به هیچ چیزی اش نمی شه دل بست
به هیچ چیزیش نمی شه اعتماد کرد
زودتر از تصور ، روزها می رن
بچه بزرگ می شه می ره
ما پیر می شیم
بدون اینکه هنوز باور کرده باشیم که پا تو سن گذاشتیم می بینیم درد ها سراغمون اومدن
تو مترو ... بهمون می  گن شما بفرمایید بشینید و جاشون رو به ما می دن
 
و قبل از اینکه بفهمیم چی شده
می بینیم با یه درد ساده یه مریضی  لا علاج اومده سراغمون یا بی خبر ، از خواب چشم باز کردیم و دیدم تو یه عالم دیگه ای ایم...
 
 
اون شوهر و بچه ای که براش میمردیم برای تنهایی خودش داره گریه می کنه 
اون پول و خونه و طلایی که دلمون به داشتنش خوش بود رو ازمون جدا کردن حتی بدون یه لباس خوب، با یه پارچه سفید، بدون تخت و جای نرم وگرم ، بدون روشنایی تو قبریم...
 
 
اون وقت پی به ماهیت واقعی زمان می بریم‌...
اونوقت می فهمیم که به اندازه یه چشم به هم زدن پا روی دلمون نذاشتیم و سختی ها رو تحمل نکردیم تا الان راحت باشیم...
 
 
 
انسان زرنگ کسیه که به فکر زندگی ابدیش باشه و به هیچ چیز دل نبنده
هیچ چیز
 
فقط و فقط و فقط  دلبسته خدا و پیامبر ائمه  اطهار باشه و خودش رو و خواستهای خودش رو فدای خواست خدا بکنه تا لذت واقعی  رو بچشه و آسایش واقعی و ابدی رو داشته باشه
  • همسر اول
 
دیروز تو یکی از گروه ها در مورد مزایای تعدد و هم خونگی صحبت شد
دیروز یه نمونه از روزهای تعامل بین من و همتا و نشون دهنده مزایای تعدد موفق بود.
شب قبل بچه کوچکیم  تا دیروقت بیدار بود و نمی خوابید و تو خواب هم خیلی اذیت کرد و من اصلا نتونستم بخوابم. ظهر با خیال راحت خوابیدم . همتا زحمت نگهداری بچه رو کشید و خیالم راحت بود که به همسر و بچه می رسن . بعد هم که بیدار شدم همسر و همتا و دوتا بچه ها رفتن دستجرد گردش ، منم نرفتم علت اصلی این بود که همسر و همتا تنها باشن و من مزاحم نباشم . وعلت دوم اینکه خیاطی بکنم و شام رو آماده  کنم و... . بماند که چرخ خراب شد و نتونستم خیاطی کنم، اما کارهای منزل رو انجام دادم و وقتی عزیزانم از تفریح برگشتن ،  خوشحال بودم که خوشحالن و روحیه مضاعف داشتن. 
این یه نمونه از تعامل تو زندگی تعددی موفق هست. وقتی من کار دارم ، خسته ام ... همتا کمک حالم می شه ، و وقتی هم همتا خسته است من سعی می کنم کمکش باشم. 
البته مزیت هم صحبتی و درددل هم هست که معمولا آقایون حوصله شنیدن  حرفها و تعریفهای خانمها رو ندارن. 
 
دیگه اینکه اگر برای مساله ای یکی بره بیرون ، اون یکی به امور منزل می رسه.
مثلا پری روز برای کار اداری باید می رفتیم کاشان. من و همسر و بچه کوچیکم باهم رفتیم. البته همتا خیلی گفت بچه رو بزاریم پیشش اما بچه های کوچیک دیدین که عاشق بیرون رفتن هستن، ما هم بریدمش، البته خیالمون راحت بود که همتا خونه است و وقتی بچه ها از مدرسه بیان ، پیششونه و دیگه دغدغه اونها رو نداشتیم.
امیدوارم همه زندگی های تعددی موفق باشن و از مزایای اون بهره مند بشه. البته تعدد زوجات خیرهای زیادی داره که به همش اشاره نشده
  • همسر اول
 
روال زندگی مون این شده که روزها همه باهم هستیم. من که دوست دارم. اینجوری گردش و تفریحاتمون با همه. 
همیشه دلم می خواست تو زندگی تعددی با همتاهام عین خواهر باشیم. بچه هامون عین عین بچه های خودمون و زندگی جدا نداشته باشیم ؛ با هم بگیم و بخندیم و ... . البته همیشه می گفتم این ایده ال هست و ممکنه پیش نیاد. برای همین در کنار تلاش برای ساختن ایده آل ها باید راضی بود به رضای خدا. خدا رو شکر برای ما خوب پیش می ره.
می دونید، این مدت خیل اوضاع زندگی برخی از دوستانم از ایده آل هاشون دور شده. برای همین اینو می گم .امیدوارم خدا براشون بهترین ها رو رقم بزنه‌.
 یکی از دوستان از فرقه های اقلیت که شیعه شده با یک آقایی به صورت تعددی ازدواج کردند ، که خانم اول متاسقانه بعد از چند سال زندگی اینها رو به طلاق کشوند. خانمی که خودش می گفته همسرم بره زن بگیره... اما انگار فقط حرف بوده. متاسفانه جواب تلفن رو هم نمی ده و حاضر به صحبت نیست. نمی دونم اون خانم فکر روز قیامت و لحظه حضورش تو پیشگاه  خداوند  و مقابل حضرت فاطمه  زهرا و زینب و ائمه رو کرده یا نه؟ که چطور تونسته مقابل خدا و حکمش بایسته و طلاق یکی دیگه رو رقم بزنه. یا شوهرش که به بهانه های واهی طلاق می خواد بده. بهانه ای مثل اینکه من نمی تونم بین دو خانه رفت و آمد کنم و خانم اول هم حاضر نیست خونه نزدیک هم داشته باشید.... . 
خانم دیگه ای شوهرش بهش می گه من صیغه  کردم و قصد تعدد داره.خانم خیلی خوبیه. خیلی ازش خوشم اومد. علی رقم سخت بودن مساله براش سعی کرده بود خدا پسندانه رفتار کنه. اگر چه فشار به حدی روش بود که براش مشکلاتی درست شد. مثلا همتاش رو دعوت کرد خونش ، خونشون رفت ! اما در اثر فشار مشکلات عصبی براش بوجود اومد. با وجود این باز پیشنهاد محرمیت مجدد بعد از باطل شدن محرمیت قبلی، به همسر داد. خانمی که با وجود همه این فشارها می گفت من کی باشم که بخوام بگن نه ، اگر چه برام خیلی سخته. آرزو می کنم خدا دلش رو آروم کنه. همتاش هم دختر خوبیه و هوای ایشون رو داره و می گه من نیومدم زندگی ات رو خراب کنم ، فقط یه سرپناه می خوام....
از این جور موارد زیادن . چند مورد هم هستن که خانم اولن و دنبال همتان. یک مورد هم  بود  برای تعدد جهادی  که خانم اول با رضایت خودش مهرش رو محضری بخشیده و رضایت دادگاهی داده تا کار برای ورود همتا راحتتر باشه. بماند که حالا که اطرافیان و والدینشون فهمیدن چقدر اذیت کردند...
 
به هر حال همیشه زندگی اونجور که می خوایم پیش نمی ره . برای همه این عزیزان دیدم... اما مهم اینه که همیشه توکلمون به خدا باشه و کاری رو انجام بدیم که مورد رضایت خداوند هست و مطمئن باشیم خداوند برامون بهترین ها رو رقم می زنه اگر چه در ظاهر خوشایندمون نباشه. و باید تلاش کنیم از امتحانات  سربلند بیرون بیایم که عسی ان تکروه شیء و هو خیر لکم و عسی ان تحب شیء و هو شر لکم  
و نیز یادمون نره که طبق احادیث ، بزرگترین جهاد ، جهاد اکبر ، مبارزه با نفس است ، برای زنان بزرگترین مبارزه با نفس مقابله با حسادت و پذیرش  همتا (هوو ) است. 
از اینها که بگذریم یه کتاب معرفی می خوام بکنم. دومین کتاب هست که تو وبلاگ می گم. کتاب خیلی خوبیه. 
شبکه افق برنامه ای پخش کرد به نام من میترا نیستم. 
مستندی از زندگی یک شهید ۱۴ ساله . سال ۶۱. حالم رو دگرگون کرد. کتابش رو خریدم و خوندم. کتاب کوچک و ارزان  ولی ارزشمندیه. پیشنهاد می کنم بخونید با عنوان (زیر درخت کاج) نوشته معصومه رامهرمزی نشر شاهد  واقعا عالی بود. چقدر باهاش اشک ریختم . زینب کجا و من کجا... چقدر این جمله زینب قشنگ بود، "خانه ام را ساختم ، اینجا جای من نیست. باید بروم باید بروم" با خودم می گم منم در حال ساخت خانه آخرتم هستم ، من خانه ام رو چطور ساختم... ؟ 
چقدر چهره زینب معصوم هست. چقدر زنده است . دلم می خواهد برم زودتر ببینمش. از همسر خواستم بریم گلزار شهدای اصفهان سر مزارش. الان اصفهانیم. خدا بخواد فردا می ریم  دیدنش...
  • همسر اول
 
خدا رو شکر زندگی در جریانه
بعد از ناراحتی هایی که همسر از این وضعیت جدایی داشت و صحبتهاش با همتا ، قرار شد دوباره کاملا با هم باشیم در طی روز، فعلا اوضاع اینجوریه: سه روز مشترک و یک روز اختصاصی همتا. البته . البته همسر راضی نیست و دوست داره کل چهار روز همه با هم باشیم، تا خدا  چی  بخواد.
 
این متن رو هم همون دوست عزیزی که قبلا صحبتهاشو موشته بودم فرستاده ، خطاب به خانم اولی که داره کاری می کنه که شوهر خانم دوم رو طلاق بده، از یک خانم دیگه ای هم تعریف می گرد، خانم اولی که متوجه ازدواج چند ساله هنسرش می شه و می فهمه که بچه هم دارن . اما پاشو تو یه کفش می کنه برای طلاق همسر دوم . ولی بعد از دو ماه سرطان سینه می گیره... به نظرتون مکافات عملشه؟؟؟🤔🤔🤔 
 
 
یک دوست: 
سلام 
منم مانند این خانم 
با همتای خودم توی یک خونه به خوبی خوشی زندگی میکنیم 
.
من هم اوایل مانند همه خانم های دیگه 
از تعدد شوهرم ناراحت بودم و کلی گریه و ناراحتی و .....
 ولی بعد از مدتی تحقیق و مطالعه به این نتیجه رسیدم که این موضوع کاملا دینی و شرعی و عقلانی هست 
و تنها چیزی ک این وسط مانع هست نفس خودمون هست و بعضی صفات رذیله که در خودمون وجود داره .
 
شروع کردم به مبارزه با نفس اماره و حسادت خودم و هرکاری کردم که مخالف میل باطنی خود م بود 
تا اونجا که دیگه مهم نبود برام شوهرم و همتا چکار میکنن فقط متمرکز بودم رو رفتار خودم 
 
الان بعد یک مدت خدارو شکر خیلی خیلی از زندگیم و شوهرم و همتا لذت میبرم .
 
همه چیز برمیگرده به دید و تفکر درونی خود ادم که به قضیه چطور نگاه کنه. 
 
این میتونه یک ازمایش الهی باشه برای زن 
 
میتونه یک پله رشد و ترقی باشه 
 
و شایدم یک پله برای سقوط ادم 
 
و افتادن از چشم خدا و اهل بیت و امام زمان و امام حسین 
 
ایا واقعا حضرت زهرا از مخالفت ما تو زمینه تعدد خوشحال میشن ؟؟ 
 
به این دنیای فانی و گذرا چه اطمینانی هست ؟؟ 
شاید خود ما دوروز دیگه به منجلابی گرفتار شدیم که محتاج هر کسی بشیم 
 
اون موقع ایا پسندیده هست که بیاد مارو از حق طبیعی مون محروم کنه ؟؟ 
 
خدا میتونست مارو در وضع اسفناکی قرار بده که حتی فکرشم الان برامون چندش اور بود  
 
آیا شکر این همه نعمتی که خدا به ما داده 
شکر سلامتی 
شکر خانواده خوب 
شکر ازدواج خوب 
شکر همسر و فرزند و زندگی و ......
شکر این همه نعمت این هست که اونو فقط واسه خودمون بخوایم و نذاریم به بقیه برسه ؟؟؟ 
 
آیا توصیه خدا و اهل بیت که اینقدر به انفاق تاکید کردن همین  یکی از مصداق هاش نمیشه ؟؟ 
 
ما در جایگاهی هستیم که میتونیم حیات و زندگی ببخشیم به یک زندگی 
چرا خودمونو از چنین جایگاه والایی محروم کنیم ؟؟ 
 
چرا از اینجوری سفره رحمتی که خدا برامون پهن کرده خودمونو بی نصیب و محروم کنیم 
 
عزیز دلم خواهر خوبم 
من نه شما نه خانواده و نه هیچ کسی از شما رو میشناسم 
و نه هیچ نفع یا ضرری از شما و زندگی تون به من میرسه 
 
فقط و فقط از باب خیر خواهی 
و امر به معروف 
و اینکه متوجه باشین هستند کسانی که اینطور دارن زندگی میکنن با همتاشون تو یک خونه 
به خوبی و خوشی 
 
فقط با ذره ای تغییر دیدگاه و مبارزه با نفس 
که اونم اخر سر منفعتش نصیب دنیا و اخرت خودمون میشه 
 
امیدوارم 
اون لحظه ای که امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام همراه جناب عزرائیل برای قبض روح بالای سرمون حاضر میشن بتونیم رو سفید باشیم و سر بلند باشیم و راحت جون بدیم 
 
 
خواهر خوبم به صحبت هام کمی فکر کنین لطفا .
  • همسر اول


موضوع انشاء: 
سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه

خوب یادم هست اولین باری که این ضرب المثل را شنیدم کی بود. پدرم می خواست به یکی از دوستانش که در وضعیت مالی نامناسبی قرار گرفته بود کمک کند تا کسب کوچکی راه بیاندازد. آن موقع نمی دانستم برشکستگی یعنی چه ، اما می شنیدم که خانواده آنها برای قوت روزانه حتی در شرایط بدی قرار دارند ، اما مادر سرسختاته مخالفت می کرد  و می گفت :"به ماچه ، خودش بره کار کنه مردک هوس باز،  می خواست حواسش رو جمع کنه کلاهش رو نبرن ، حتما حقش بوده ؛ ما که نباید از شکم خودمون بزنیم بدیم به اونها و .... همش بخاطر کارهای خودشه ، آه زنش گرفتدش " و پدرم می گفت" قرار نیست از شکم خودمون بزنیم . تازه اگر اندکی در سختی قرار بگیریم اشکالی ندارد اوضاع  آنها خیلی خراب است ..." اما گوش مادر بدهکار نبود.

شب پدر می خواست قسمتی از پیتزایی که سفارش داده بودیم و اضافه آمده  بود را به دخترک فال فروش بدهد اما مادرم با او دعوا کرد که بچه ها فردا می خورند و ... . اما مادرم بعد از چند روز آنها را به من داد تا به کارگرهای ساختمان بغلی بدهم، مادرم گفت که غذای مونده خوب نیست بخوریم مریض می شویم. آن موقع نفهمیدم چرا کتک مفصلی از مادرم خوردم وقتی گفتم پس چرا پیتزا ها را به آن دختر ندادیم و چرا باید غذای مونده  که خودمان از ترس مریضی نمی خوریم را به دیگران بدهیم ...

به من می گفت تو هم مثل پدرت هستی!

مادرم می گفت آدم عاقل چیزی که خودش استفاده می کنه و دوسش داره رو به دیگران نمی بخشه وگرنه خودش چند وقت دیگه بدبخت می شه . مثل همین دوست بابات که برشکسته شد چون  همش به دیگران کمک می کرد. مادرم همیشه لباس کهنه و خراب و بدرد نخور خونه و غذاهایی که دیگه باید می ریخت دور را به دیگران می  داد. لباسهایی که به نظرم فقط به درد دستمال شدن می خوردند. 
یادمه همسایه مان از وقتی شوهرش مرده بود هر شب چراغ های خانه را روشن می زاشت و می خوابید، بعد از چند سال هنوز شبها صدای گریه اش می آمد. مادرم از بعد فوت همسر دوستش با این دوستش قطع رابطه کرده بود . مانند سایر زنهای محله.

یبار وقتی بابا در مورد او با مادر حرف زد که دوستت بوده و گناه دارد و شرایط نامناسبی دارد و بیا او را بگیرم و با  هم زندگی کنید ... مادرم چنان داد و بیدادی  راه انداخت که خدا می داند ! به پدرم می گفت تو فکر خودتی بهونه نیار می خوای مارو بدبخت کنی و دنبال هوی و هوس خودتی  ...  اینجا نیز پدرم گفت سواره از گرسنه خبر نداره سیر از پیاده.  حتی مادر می خواست خانه را عوض کنیم که خدا رو شکر  بعد از چند وقت همان دوست بابا با خانم اولش به خواستگاری همسایه  مان رفت و آبها از آسیاب افتاد. بماند که مادرم چه حرفها در مورد آنها می زد و می گفت علت برشکستگی آن مرد نیز همین بوده برای اینکه دل زنش را شکونده. حتی وقتی می گفتم اما زنهایش که با هم خوبند و با هم خرید و پارک می روند و... و خود زن اول هم به خواستگاری همسایه مان رفته... مادرم قبول نمی کرد و می گفت اینها رو باور نکن دلش خونه من می دونم من می دونم.  و من نفهمیدم وقتی حتی با آنها سلام علیک نمی کند از کجا می دانست!
خوب یادم هست بعد از مدتی یک برنامه از تلویزیون پخش  شد در رابطه با تعدد زوجات و ضرورت‌های  جامعه . تمام حرفهایشان به نظرم درست بود . وقتی گفتم: مامان ،  درست می گه ها !  دخترای مجرد همسن شما که تو فامیلمون  اینقدر زیاد شدن  الان باید چکار کنن؟ اگر منم خدای نکرده سنم بالا بره و ازدواج نکنم و خواستگار خوب نداشته باشم چی؟؟  یک پاسخ آتشین پشت سرم از طرف مادر قرار گرفت که چشمام سیاهی رفت  و فهمیدم در مورد  این چیزها نباید حرف بزنم ....

خدا بیامرزد پدرم را آدم دست بخیری بود . بعد از فوتش مادرم از تاریکی انگار می ترسید . شبها چراغ های خانه را روشن می گذاشت و متکا را بغل می کرد و می  خوابید . با وجود اینکه سرش را داخل متکا می کرد تا ما صدایش را نشنویم اما  گاهی از صدای گریه اش از خواب بیدار می شدم و گاهی از صدای دوش آب سردی که می گرفت. نگاه حسرت بار مادر به همسران شاد توی کوچه و بازار را فراموش نمی کنم. مادرم افسرده شده بود و دوستانش از ترس  اینکه شوهرشان سراغ این بیوه نرود با او قطع رابطه کرده بودند. و مادرم از پیشنهاد  های خفت بار مردان هوس ران محله پا بیرون از خانه نمی گذاشت و فقط گریه می کرد. برای مادرم این چیزها مهم بود..‌ 
اینجا بود که برای اولین بار مادرم با تاسف و اندوه ، همین ضرب المثل رو بکار برد و آهی کشید و اشک در چشمانش حلقه زد در حالی که دست بر عکس بابا می کشید. سواره از پیاده خبر نداره ، سیر از گرسنه...
البته الان چند ماهی است که مادرم دیگه شبها با آرامش می خوابد در حالی که چراغ ها خاموش است. دیگه گریه نمی کند . چرا که همان دوست بابا که خانم همسایه  را سالها پیش گرفته بود الان مادرم را به عنوان زن چهارم گرفته است.  وضع مالیش همان موقع ها با شروع مجدد کسب و کارش و ورود خانم سومش به زندگیشان بهتر شده بود. دیگر مادرم نمی گوید کارد بخوره تو اون کمرش ، مردک هوس باز  خودش رو پشت دینش قایم کرده و ... 

الان مادرم در نماز هایش گریه می کند و از خدا می خواهد او را ببخشد و به شوهرش و همتاش خیر فراون دهد.  الان مادرم می گوید من شرایط اون خانم ها رو درک نمی کردم . من نیت خیر را نمی فهمیدم و انگ هوس می زدم . از حال دیگران خبر نداشتم تا خودم گرفتارش شدم.... 
الان مادرم با همتا های خود به بیرون و خرید و گردش می روند  و وقتی دیگران می گویند اینها دلشون خونه الکی فیلم بازی می کنند و یا به شوهرشان توهین می کنن ، چه تو فضای مجازی چه اجتماعی ، فقط تاسف به حال  آنها و نادانی و خودخواهیی  که کورشان کرده می خورد و شوهر خود را مرد ترین مرد دنیا می داند. مردی که زیر بار توهین و حرف مردم رفت اما به وظیفه اش در مقابل دیگران عمل کرد و در حالی که می توانست مثل خیلی از مردهایی که می شناختیم بدون اینکه زیر بار مسئولیت برود  با هر زنی که دوست  داشت ، باشد، مثل خیلی ها. مادرم با همتا های خود خیلی خوب است و آنها را بهترین می داند که از بهترین داشته شان ، شوهرشان ، انفاق کردند تا یکی مثل او نیز به آسایش  برسد. الان دیگه همسر اول رو یه زن مشکل دار و دیوانه نمی دونه... 

چقدر مادرم عوض شده
چقدر مادرم عوض شده
کاش مادرم قبل از اینکه خودش در این شرایط قرار بگیرد عوض می شد، کاش کل زنان کشورم عوض می شدند و دغدغه دیگر زنان و دختران را داشتند . 
کاش سواره از پیاده خبر داشت و سیر از گرسنه ، تا همه با هم می خوردند و با هم می رفتند.
کاش

  • همسر اول
 
من یه زنم
تحصیل کرده،صاحب ۳ فرزند دسته گل، همسری که عاشقانه دوسش دارم، زندگیی شاد و دوست داشتنی.
تو زندگی ام خدا رو شکر چیزی کم نداشتم. اما دیدم عده ای هستند  از زنان مومن جامعه ام ، از زنان مسلمان ، که در شرایط جالبی نیستند
نیازی به آمار  و ... نبود تا به فکر فرو برم
فقط باید به اطراف خودم توجه می کردم... بیش از انگشتان دو دست ...، تعداد زیادی از دختران همسن خودم در فامیل و دوست و آشنا  هنوز مجرد و بی شوهر بودند! پسران تو سن مناسب ازدواج اینان ازدواج کرده بودند! اگر تک و توک پسری هم بود زیر بار ازدواج نمی رفت و تجرد رو ترجیح می داد! اما این دختران چی؟ این دختران که آنها نیز باید الان فرزندانی به سن فرزندان من داشتند و آغوش پر مهر همسر و کانون گرم خانواده و لذت مادری را تجربه می کردند  چی؟
وقتی بررسی کردم دیدم در همین چند سال اخیر در حدود سن ۳۵ تا ۴۰ سالگی چه روند بدی زندگی شان داشته، عده ای بدحجاب شده اند و تبرج و ... ، عده ای مرتب از بحث عدالت خدا و ... سخن می گویند  ... عده ای افسردگی گرفته اند... بعضی دور از چشم خانواده به خاطر نیاز شدید و ترس از گناه صیغه شدند و... عده ای متاسفانه به گناه....
بماند...
همه اونها  عزیزان من بودند، چرا باید عاقبتشان به خاطر نبود شوهر خراب می شد و معصیت خداوند رو می کردند و ... 
با خودم گفتم  ممکن بود من جای اونها باشم!
با خودم گفتم اگر تو اون دنیا خداوند  این زنان امت رو جلوی من بزاره بگه من برای نجات اینان از این وضعیت تعدد زوجات رو قرار داده بودم ، تو با چه حقی با این احکام مخالفت کردی و نذاشتی همسرت تعدد کند تا اینان نجات پیدا کنن چی بگم؟ همسر تو که شرایط تعدد رو داشت..‌
 
تحقیق کردم...
وضع بدتر شد !
سنی ها طرح  چهار همسر چهل فرزند رو دارند اجرا می کنند و حتی دختران شیعه را به همسری می گیرند...!!
وظیفه شیعه چیست؟!
زن شیعه فقط به فکر دنیای خودش باشد؟ نه به فکر زنان مومنه و شیعه جامعه؟!، نه به فکر وضعیت کشور و رشد جمعیت !و نه به فکر گناه و فساد...!
 
نه ! ، اسم من مومن نیست!
اگر همسر من شرایط روحی جسمی عاطفی مالی تعدد زوجات رو داره،  من باید بتونم برای رضای خدا گامی بردارم و مقدمات ظهور  رو با گامی هر چند کوچک و کمک به سایرین فراهم کنم...
من می توانم...
 
و توانستم !
و همه با لطف خدا  بود...
 
و بعد آشنایی و رفت و آمد با عده ای از  خانواده های تعددی که اونها هم با همتا هاشون زندگی می کردند.... به خیر و خوشی !
و چقدر زندگی زیبا است وقتی تعدد زوجات اصولی انجام بشه...
وقتی با آموزش انجام بشه..
و چقدر خوبه موسسه ای چون موسسه حسنی افرادی که می خوان وارد زندگی تعددی بشن رو آموزش می ده تا با کمترین تنش این مراحل رو سپری کنن و گامی در جهت رضای خداوند بردارند....
 
و چرا  ما زنان خودخواهانه و حسودانه فقط به فکر دنیای خودمان باشیم در حالی که می شود هم دنیا رو داشت و هم اخرتی آباد ان شاء الله؟
 
من یک زنم
یک زن مسلمان شیعه
و نگران و مسئول در مقابل سایر زنان جامعه ام 
برای کمک به سایر زنان جامعه ام پشت همسرم هستم تا دست سایر زنان جامعه  ‌رو بگیریم و با یک خانواده گسترده و شاد در کنار هم و زیر سایه الطاف الهی زندگی کنیم
  • همسر اول
 
تو آخر الزمان مردم آرام آرام از الک فتنه ها می گذرن تا غربال بشن. چقدر احادیث داریم در مورد  اینکه مومن مشکل سایر مومنین رو مشکل خودش می دونه و حل می کنه و دغدغه منده. چقدر احادیث داریم من باب غیرت زنانه و کفر بودنش. چقدر روایات داریم از واکنش ائمه  به زنان حسود و مخالف تعدد. آیات قران واضحه . حتی با تفسیری کاملا واضح از ائمه من باب اونجا که فرموده شده اگر می ترسید یک زن بگیرید و اونجا که فرموده شده شما نمی توانید عدالت رو رعایت کنید....
با وجود همه اینها و با وجود اینکه قریب به اکثر افرادی که بر عروه حاشیه زدند حتی استحباب برای تعدد زوجات  قائل شده اند، و با وجود اینکه "هیچ " فقیهی نیست که حتی کراهت برای تعدد قائل شده باشد ، و با توجه به شرایط اسف بار جامعه  چه از باب گناه و تبرج زنان و زنا ، چه از باب تعداد زنان بی شوهر سن بالا ، باز عده ای، حتی اندکی به فکر فرو نمی روند و دست از عناد بر نمی دارند و حتی از رهبری مایه می زارن ! با وجود اینکه باید به مرجعشون مراجعه کنن... رهبری را به هر نحو ، وسیله رسیدن به اهداف پلیدشون قرار می دن. 
اون زمان که در مورد تعدد تحقیق می کردم، سال گذشته، تو خبر گذاری ها به یه ماجرا رسیدم که رهبری خیلی ناراحت شدن از بیان تعدد تو جلسه ای و فرمودند هر کی تعدد کنه اخراج می کنم. خیلی تعجب کردم. رهبرم اگر کسی مطابق سیره و آیه  قران ، به هر دلیل،  عمل کنه اخراج می کنن؟؟؟!!!!
زنگ زدم دفترشون پرسیدم. گفتن این مطلب منتسب به رهبری نیست در این باره رهبری چنین  نفرموده اند. گفتم نظرشون چیه ؟ گفتند مکروه نیست... 
(بماند از استفتا چند سال گذشته که اگر محذور پیش نیاد مستحبه...)
گفتم گفته می شه زیادی تعداد دختران و زنان بی شوهر موجب واجب کفایی شدن تعدد می شه ، الان اینگونه  نیست؟ فرمودند  تشخیصش به عهده خود مکلفه که الان واجب کفایی هست یا نه.
خوب وقتی نظر مرجعم رو جویا شدم و بعد با بررسی بیشتر ، مطمئن شدم به مسیرم.
 
اما چندی پیش، وقتی بحث تعدد زوجات از برنامه بدون توقف پخش شد و معاندین دیدند دلیل قانع کننده ای ندارند ، باز از رهبری مایه گذاشتن و همون پستها که رهبری بسیار ناراحت شدند و اگر کسی تعدد بکنه اخراجش می کنن فضای مجازی رو پر کرد و عده ای زود باور و بدون تحقیق و تفحص  موندن سر دو راهی. می گفتن که رهبر مخالف تعدد زوجات هستند و به شدت مخالفند! . اما چندی بعد با درخواست از رهبری ، رهبری فتوا دادند که تعدد زوجات مباحه. مثل خیلی اعمال  دیگه مثل غذا خوردن. عمل مباح هم با توجه به نیتِ انجام می تونه تبدیل به ثواب بشه. به هر حال رهبر عزیزم فرمودند که عمل مباحه . یعنی مکروه نیست! یعنی برای عمل مباح بر کسی خشم نمی گیرند و اخراج نمی کنند! اخراج غیر منطقیه!  اما وقتی معاندین دیدند که از این مسیر راه به جایی نبردند ، یه بیت شعری که کاملا بی ربط به تعدد بود و آقا در شب شعری خوانده بودند رو در کنار فتوا قرار دادند و دفتر زنان پخش کرد و اتفاقا حالا بجای دقت در فتوا مرتب این بیت شعر را بزرگ و مشخص کردند و روش مانور دادند!!!! 
 
خوب پس اگر "خدا یکی ،محبت یکی ، یار یکی " پس ائمه ما که چند یار داشتند چی؟ پس علمای ما چون آیت الله قاضی و شاه آبادی و مراجعی چون آیت الله مکارم و ... چی؟ خداشون استغفرالله  یکی نبوده؟؟؟
 
بماند بعد گفته شده خامنه ای دات ای ار منبع نیست
 
بماند اگر جلوی حلال خدا گرفته بشه حرام شیوع پیدا می کنه
 
بماند گفته شده هیچ زنی رو نذارید بیوه وبی شوهر بماند
 
بماند به هر ترفندی شده دارن سن ازدواج رو بالا می برند و با بازی با الفاظ و ... مانند کودک همسری و اخراج از مدارس روزانه تلاش می کنن ازدواج در سن پایین رو از بین ببرند
 
بماند از سیستم دانشگاه و هدف و ارزش گذاری ها برای دختران و سیستم بازار کار و ...
 
بماند از سیاستهای فرزند آوری  و کاهش میزان کمک به خانوارها در خانواده با افزاریش جمعیت مثلا از ۵۰ تومن به ۴۰ تومن نفری در خانواده ۵ نفره و برای خانواده بالاتر که....
بماند که در مقابل اعمال حرام چون تبرج و بدحجابی و زنا و فحشا و اختلاس و ... صدایی از کسی در نمیاد و در مقابل عمل تعدد زوجات که نهایت مباحه‌‌‌.‌‌‌..
 
بماند که عده ای برای واضحاتی اینچنین ، واضحاتی از ایات قران در باب تعدد و سیره ائمه و احادیث و وضعیت جامعه و آیات  انفاق از آنچه  دوست داریم و آیات  پذیرش احکام الهی بدون کراهت و ... می گن اگر امام زمان عج بیان بگن چنین کن من انجام می دم ،
و...
در حالی که خوابن و یا خود را به خواب زده اند
چرا که
اگر با طلوع خورشید از خواب بیدار شویم نمازمان قضا  شده است
  • همسر اول

چی شد راضی شدم؟

۰۹
شهریور
می دونید خیلی ها ازم می پرسن که چی شد که حسادت نداری، چجوری روی خودت کار کردی و .... بگو ماهم انجام بدیم.
تا الان همیشه جوابشون رو اینجوری می دادم ، که نمی دونم کار خاصی نکردم فقط اینو می دونم خدا منو پاک کرده. خدا خودش خواسته همین. من کاری نکردم... البته بجز تفکر و بررسی و آخرت  خواهی و رضایت خدا رو در نظر گرفتن
 
 
اما وقتی دفترچه خاطراتم رو نگاه کردم ، فهمیدم یکی از موثرتین عامل و شاید عامل اصلی چی بوده. عمال پیش نیاز تفکر و بررسی  و ... . دیدم خوب مثل هر زن و شوهر دیگه ای اول ازدواج ما هم خیلی مشکلات داشتیم. مشکلات از هر لحاظ ، به هر حال دو طرف از هم شناخت ندارن و طول می کشه اخلاق همدیگه و خلقیات و نکاتی که روشون حساس هستن بیاد دست هم ، هر دومون هم بچه اول بودیم . خانواده ها هم تجربه عروس و داماد داری نداشتن. مثلا خیلی موارد و سختگیری ها و اعتراض ها که در زمان ازدواج من وجود داشت و 
دردسر شده بود زمان ازدواج خواهرم که این نوع مسائل حتی بیشتر بود وجود نداشت.  از طرفی هم اون زمان رشد اخلاقی هر دومون خیلی کمتر بود و درنتیجه مشکلات بیشتر و به حمدلله الان خیلی بیشتر رشد کردیم و مسایل و مشکلات خیلی کمتر شده. بگذریم، دیدم از اون زمان توی تمام مشکلات سعی کردم رضای خدا رو در نظر بگیرم ، نوشته بودم امیدوارم کاری بکنم که خدا ازم راضی باشه، نوشته بودم خدایا یکاری کن که خوب شوهر داری بکنم... در کل رصایت خدا برام‌مهم بود. حتی اگر مطمئن بودم تصیر همسرمه باز من می رفتم جلو و معذرت حواهی می کردم. سعی کردم اونجور که خدا گفته زندگی کنم و فقط رضای او برام مهم باشه  . خوب همه می دونیم تو ازدواج اغلب مهر و محبت اول کمه. یعنی معمولیه . دو نفر وقتی سنتی ازدواج می کنن عاشق هم نبودن بلکه همدیگرو می پسندن ، محبت بینشون یک محبت از روی پسندیدن یسری اخلاق و ... است. بعد ازدواج هم سایر  اخلاقیات که شاید باب میل طرف مقابل نباشه مشخص می شه. بعد تلاش می کنن برای شناخت هم ، برای افزایش محبت و بوجودو آوردن یک عشق پایدار، برای حل مشکلات و ... .
من تلاش کردم در همه موارد و لحظه ها فقط به خاطر خدا کار کنم و هوای نفس و وجود خودم رو زیر پا بزارم و رضای خدا رو مد نظر قرار بدم. خوب گاهی خیلی سخت بود. خیلی ها بهم می گفتن مرد پر رو می شه؛ وقتی همشه تو بری معذرت خواهی فکر می کنه وظیفه اته، متوجه اشتباهش نمی شه، شوهر ذلیلی تو و و و و . می گفتم خدا  گفته. گفته دست شوهر رو در دست بگیرید و بگید تا منو نبخشی نمی خوابم. عیب نداره اینحوری شاید دنیا رو از دست بدم ولی ان  شاء الله اخرت رو دارم و می  گم خدا سعی کردم اونجوری که تو می خوای عمل کرده باشم. سعی کردم برای بجا آوردن خوب شوهر داری که جهاد زنه ، در هر لحظه کاری کنم که شوهرم راضی باشه ازم، حتی اگر خود راضی نیستم. سعی کردم یه زن شاد و مهربان و بخشنده باشم براش. بعد آرام آرام و در طی سالها دیدم که زندگی مون ۱۸۰ درجه تغییر کرده. اخلاق هر دو مون عوض شده و عالی شده . زندگی مون سرشار از عشق و آرامش شده و... . 
خدایی که آدمها رو آفریده بهترین روش زندگی و رفتار رو هم بهشون گفته ، شاید نفهمیم علتش چیه یا ظلم به زن، مثلا، بدونیم ، اما باید اطمینان کرد و نتیجه اش رو دید. من حداقل سه نتیجه دیدم. یک: بهبود زندگی ام و تغییر رفتار مثبت خودم و همسرم. دو: آمادگی خودم برای پذیرش کلیه احکام الهی و تعدد زوجات که موهبت الهی بوده بهم. سوم: و مهمتر از همه ان شاء الله رضایت خداوند.
 
بله . من فکر می کنم اینکه سعی کردم تو هر لحظه زندگی ام رضایت خدا رو در نظر بگیرم، موجب شد خودخواهی در من از بین بره تا حدی و بتونم تعدد رو بپذیرم .
از طرفی همسرم می گه مردم و بویژه زنها دو دسته اند. یا دگر خواهی دارند و با محبت به دیگران به آرامش می رسن ، یا خودخواهی دارن و نه تمها خودشون به آرامش نمی رسن بلکه آرامش رو از دیگران سلب می کنن برای اینکه مطالبه گرند همیشه. تو جزو دسته اولی.
 
فکر می کنم به خاطر اینها بوده که خدا پاکم کرده و ظرفیت پذیرش احکام الهی رو بهم هدیه کرده. اینکه همیشه سعی کردم راصی باشم به رضای خدا و قانع باشم. اینکه امورم رو واگذار کردم به خدا..... به هر حال خدا رو شاگرم. از همون اول خدا نگه دارم بود. نمی گم اشتباه نداشتم، داشتم؛ اما هر لحظه با عقل ناقصم سعی کردم اونچه مورد رصای خداست رو انجام بدم و برای دیگرون خیر بخوام و آخرت رو بر دنیا ترجیح بدم و همه اینها باز موهبتی از جانب خدا بود که خودم درک هیچ چیزی رو نداشتم و ندارم...
  • همسر اول


بچه ها

در مورد راضی کردن خانم اول توسط اقایایون 



به نظر من آقا قبل از انتخاب کیس مورد نطر باید با خانم صحبت کنه

بگه من می خوام تعدد کنم

به زنش اطمینان بده هیچ مشکلی از طرف اون نیست

بهش قول بده جایگاهش همون که بوده هست

اینکه اونو مثل قبل دوست داره

فقط می حواد یه زن دیگه بگیره

به هر دلیل

مثل والدینی که بچه دوم میارن

سعی کنه در طی مدت زمان ارام ارام زن رو قانع کنه

البته اونقدر یدفعه و محکم نگه که زن بهم بریزه

اول شوخی 

بعد دوست دارم

بعد نظرت جیه

بعد مورد سراغ  نداری😁

تا یواش یواش خانم بگه مثل  اینکه قضیه جدیه

در طی ۶ ماه و یکسال خانم رو اماده کنه

بعد بره سراغ انتخاب کیس



به نظر من بدترین توهین به زن اینه که به هر دلیل مرد مخفیانه اینکار رو انجام بده. بنابر عرفی که وجود داره و تصور پیش فرضی  که با اون ازدواج رو شروع می کنن

حتی اگر زن بهم بریزه

مرد نمی تونه جای زن تصمیم بگیره و بهش نگه

اعتماد زن به تمام زندگی شون بهم نی ریزه



حالا اینجا دو حالت پیش میاد یا زن می پذیره که هیچ . 

یا نمی پذیره. اینجا اگر مرد اونقدر لازم دید که تعدد کنه  می تونه مخفیانه انجام بده. اونوقت اگر زن فهمید مرد می گه بهت گفته بودم پذیرش نداشتی و چون دوست داشتم و عاشقت بودم و نمی خواستم از دستت بدم مخفیانه انجام دادم

  • همسر اول

سلوک زن

۳۰
تیر

پذیرش #تعددزوجات [#حکم_خدا]

#شرط_سلوک_زن از منظر #علامه_طهرانی

🔸

🔻آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی فرزند #علامه_طهرانی در بیان خاطره ای از پدرشان میفرمایند:

🔸روزی در محضر حضرت علامه والد بودیم شوهر یکی از مخدّرات [خانمها] به ایشان گفت:

🔻خانمِ ما تقاضا دارد که او را [بعنوان شاگرد سلوکی] بپذیرید... 

⚠️ولی #علامه_طهرانی با تندی رد کردند و نپذیرفتند.

🔻بعد از مدتی، آن شخص، حقیر (فرزند علامه) را جهت همین امر واسطه قرار داد و بنده پیام ایشان را به علامه والد رساندم، اما ایشان باز هم نپذیرفتند و فرمودند: 

🔻آقاجان! این خانم #تسلیم است؟! اگر شوهر او #تجدید_فراش کند [و #تعددزوجات داشته باشد]، آیا این خانم آرام می نشیند یا غوغا به پا میکند؟! 

🔻حقیر که آن مخدره را میشناختم و می دانستم که #روح_تسلیم در او نیست و در برابر این امور تاب نمیآورد، عرض کردم: نه، ایشان داد و فریاد کرده و غوغا به پا میکند!


🔸 #علامه_طهرانی فرمودند:

👌 #سلوک که تنها #ذکر_گفتن نیست!

✨سلوک، #تسلیم بودن و گردن نهادن به «ما جاءَ بِهِ النبی (صلى الله علیه وآله وسلم)» (اقتدا و تسلیم به شریعتِ پیامبر اسلام) است.

✨سلوک #تسلیم_حق_بودن است. 

✨سلوک یعنی [از حکم الهی] هر چه به او گفتند، بگوید «چشم».

✨[سلوک یعنی] در پیشگاه خدا عبدِ مملوکی باشد که «لا یَقْدِرُ عَلَى شَیْء» : (خودش -بدون اتکاء به حق- قدرت بر شئ و کاری در خود نیابد -و فقط خدایش را قادر و مالک ببیند-). 

✨[سلوک یعنی] به حقیقت ببیند که «لاَ یَمْلِکُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً وَ لاَ مَوْتاً وَ لاَ حَیَاهً وَ لاَ نُشُوراً» : (اینکه عبد، هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیز خویش را در اختیار خودش ندارد -و هرچه دارد از خدا بیابد که او مالکِ علی الاطلاق است-)؛


✨نه اینکه عبد به [آن] #احکام_خدا ‌[مانند #تعددزوجات] که موافق هوای نفس او نیست اعتراض کرده، و داد و بیداد و غوغا کند.

[اینکه به حکم خدا اعتراض کند، یعنی خدا را تنها «مولا» و تنها «ربُّ الأرباب» و تنها «صاحب تصرّف مطلق» در خودش نیابد، ولذا حاضر نمیشود که خداوند به هر حُکمِ حکیمانه اش در او نفوذ و تصرّف ربّانی کند، و این فرد در برخی احکام مانند #حکم_تعدد_زوجات از ربوبیت حق سرکشی کرده و به سلیقه ی هوای نفسانیِ خودش و #ربوبیت_نفس_اماره تسلیم میشود، و خودش را به #شرک_پنهان شریک در تصرّفِ ربوبیت و حاکمیت حق می پندارد. در حالی که #اولیاءالله تماماً تحت تصرّف اراده و حکم حق هستند، و هرگز بدون اذن و امر الهی، در خویش و خلقت تصرّف نمیکنند]. 

[پایان بیان سخن علامه طهرانی] 

🔶

🔻فرزند علامه طهرانی در توضیح میفرماید: 

🔸آری، همانطور که اشاره شد حضرت علامه ی والد بر #شرط_تسلیم تاکید و اصرار داشتند؛ زیرا عِمادِ سلوک در رفعِ «حجاب تعیّن» فقط #تسلیم است، و سالکی که در او #روح_تسلیم و #عبودیت [مطلق] نیست، برای همیشه در «غَیابَتِ الجُبِّ نفس (نهانخانه قعر چاه نفس)» محبوس میماند!! ⚠️(پناه بر خدا)

✨(اشارتی انفسی، به آیات ۱۰ و ۱۵ سوره یوسف، که «یوسف» را اشارت و نماد روح و جانِ قدسی، و «قعر چاه» را اشارت و نماد بدن و میل نفس اماره و تعلّق به عالم طبیعت می یابند، که آن یوسفِ جانِ قدسی در آن قعر چاه امیال نفسانی محبوس و گرفتار است).


🔻[برای نجات جانِ قدسی از حبس در قعر چاه نفس]، سالک با حُسن استقامت در #طریق_توحید و #عبودیت و #اقتدا_به_شریعتِ رسول الله (صلی الله علیه و آله)، نباید هیچ نصیب و بهره ای برای نفس بگذارد، و در برابر مشکلاتِ طریقت، صبور و شکیبا باشد، و لِمَ و بِمَ (چون و چرا) نکند، و الا اگر بخواهد هم از [هوای نفس و] حظوظ نفس بهره ببرد و هم از #نور_توحید [در عبودیت به #احکام_حق]، آنگاه محکوم به #نفاق است. 

✨[چرا که ظاهرش را توحیدی و مسلمان نشان میدهد، اما در باطن تسلیم نیست و مخالفت و اعتراض به احکامِ حق -مانند تعدد زوجات- دارد، و این علامت #نفاق و #شرک_پنهان و موجب هلاکتِ جان است، که از این خطر عظیم پناه به خدای کریم میبریم]

🔶

🔻منبع: کتاب «نور مجرد»، جلد ۱ ، ص۶۰۲ و ۶۰۳ (تصویر ضمیمه👇)

🔶

✅ کانال توحید در وحدت زوجات

💖 #وحدت_زوجات درخانواده های مستحکم به حُکم #تعددزوجات💖

💞 t.me/wahdatzojat/133 💞

  • همسر اول