محرمیت
- ۱۲ مهر ۰۴ ، ۲۳:۲۴
- ۲۳ نمایش
سلام دوستان
خیلی وقته نیومدم
خیلی خیلی سرم شلوغ بود، کار و ...، شاید براتون برخی وقایع مهم این مدت رو نوشتم...
اول از همه بگم کیس اخری که گفتم ، صیغه شد با ینفر به نیت صیغه موندن صرف. ، و از طرفی ایشون خیلی رفتارشون بد بوده و اون مرد متوجه این می شه و بهم می زنه.
البته ایشون و خانواده اش که در جریان این صیغه بودن دختر شون بودن سعی کرده بودن هر طور شده کاری کنن این دو با هم ازدواج کنن و به این نیت صیغه کرده بودن ،اما خدا خواست و دستشون رو شد
مثل اینکه مرد و خانواده اش مکالمه ای رو بشنون که مادره داره صحبت می کنه که باید یکاری بکنیم که دیگه سمت خانم اول نره و .... و چندین رفتار دیگه ،از خود رو به مریضی زدن و تا ...
خلاصه که خدا رو هزار هزار مرتبه شکر....
و اما تو این مدت با خانمهایی جهت تعدد صحبت کردیم و هر کدوم یجوری
مثلا یکی تو همون خواستگاری بیان می کنه بعد از مرگ شما چی به من می رسه و چقدر ارث می برم! و بعد از اشنایی و اینکه می گه من دیگه کجا می تونم مثل شما پیدا کنم ، و وقتی خانواده اش به خاطر مسایل مالی نگرانن ، تکیه کلامش اینه که نگران نباش درستش می کنم، اما در نهایت دلیل جواب رد دادنش هم همینه .
برام جالبه که کدوم خانمی تو ازدواجش صحبت مرگ همسر رو می کنه اونم وقتی سن خودش بالاست! و با یه عالمه مریضی که مادر خودش می گه ایشون با این همه مریضی توانی زندگی متاهلی رو اصلا نداره، اگر اینقدر فکر می کنن شوهرشون قراره زود بمیره چرا پس ازدواج می کنن!
حال دلم خوب نیست
خیلی خرابه
خیلی
با دوستی خیلی قدیمی ، صحبت می کردم ، خیلی دختر مهربون و خوبی بوده و ان شاءالله که هست ، اما الان .... دلم رو خیلی به درد اورده... اه خدایا .... امامون رو برسون.... منکر همه چیز شده .... منکر خدا و قیامت ... می گه اصلا اعتقاد نداره...
چون یه چند سال پیش قرار بود با پسری ازدواج کنه ، بعد از سالها.... و چند روز قبل از عروسی ، بهم خورد ....
خیلی خواستم که دوباره برگرده ، اما برنگشت ، و منکر خدا شد!
و یکی دیگه مهاجرت داره می کنه که از ایران بره
و یکی دیگه....
خدایا عاقبت همه مون رو بخیر کن
خدایا
خدای مهربونم
تو به این بنده هات از همه ما ادمها مهربون تر و دلسوز تری
اون که تو بچگی مادرش رو از دست داده و چندین سال پیش نامادری و پدرش رو ، اون که چندین ساله تو این جامعه داره تنها و با سختی زندگی می کنه و همسری هم نداره، این همه سال دلش می خواست مردی رو داشته باشه که تکیه گاهش باشه و نشد ، خدایا تو مهربانتری ... خدایا می دونم حتما حکمتی داره... ولی خواهشا رحم کن ، به ضعف ایمان ماها رحم کن ، امتحانی ازمون نگیر که رد شیم ، خدایا ، خدای من عاقبتمون رو بخیر کن ، یکاری کن تو هر شرایطی تو از ما راضی باشی و ما از تو...
خدایا مولامون رو برسون
به حق خون ریخته شده امام حسین ع
به حق دستان کوچک حضرت علی اصغر
به حق حضرت رقیه
به حق دستان بریده سقای کربلا
به حق حضرت زینب س و اسرای کربلا
به حق مظلومیت و سختی هایی که همه ائمه ما و پیامبرمون کشیدن
به حق پهلوی شکسته سرور بانوان دو عالم
خدایا به بزرگی خودت
باقی مدت غیبت مولامون ، آقا امام زمان عج رو برما ببخش و ظهورشون رو برسون ،
خدا جونم، خدای مهربونم ، خدای من ، خواهش می کنم ظهور اقا رو برسون
ظهورشون رو هر چه سریع تر برسون و ما رو جزو اصحاب و یاران خاصشون قرار بده ، به حق صلوات بر محمد و ال محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
می دونید، در رابطه با نظر والدینم ، همون جور که گفته بودم ، اونا با اصل تعدد مخالفت نکردند
الانم مخالف نیستند
مادرم اکرچه می گفت ، اونم بعد از اون حواشی ، که نکن و ضرر می زنی به زندگیت ،
ولی الانم که با هم در ارتباطیم ، مرتب می گند که تعدد در اصل کار بدی نیست ، چه اشکال داره ، اما نکن ، چون ادم خوب و مناسب پیدا نمی کنی ، چون خانم دوم هرگز مثل خانم اول نمی شه و خانم دوم نمی یاد برای ساختن زندگی
منم می گم نه اینطور نیست ، حتما ادم خوب هم پیدا می شه
بعلاوه چه بشه و چه نشه ، باید ادم کار درست رو انجام بده
اونا هیچ وقت هم نگفتن که دنبال مورد نرو و یا نگو ، اتفاقا فامیل و خودشون هربار تماس می گرفتیم و دیدار حضور داشتیم در مورد تعدد و همتا و ... خودشون صحبت رو شروع می کردند و می کنند.
الحمدالله که تا الانم همیشه والدینم می گن ازم راضی هستند
اما در مورد اینکه والدین بگن تو دنبال مورد نرو ، بزار شوهرت خودش پیدا کنه ، در صورتی که وظیفه زن چیه ؟
تا جایی گه من پرسیدم و می دونم ، اگر نهایت والدین ناراصی باشن ، دختر باید با همسر بگه خودت دنبال مورد بگرد و خودش کمک نکنه ، و حق مخالفت باز نداره