چی شد راضی شدم؟
- ۰ نظر
- ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۵۴
- ۱۴۴ نمایش
طبق احکام چند روز اول بعد از عقد ویژه خانم جدید است و بعد حق قسم بوجود میاد. ما هم این دوران رو الحمدالله به خوبی و خوشی سپری کردیم. خدا رو شکر از تعدد راضی هستم.در جواب دوستانی که می پرسن اذیت نیستی و چه حسی داری... باید بگم فکر کنید جاری ، خواهر، خواهرشوهر، مادر شوهر پیشتون زندگی می کنه ... اذیت می شید ؟ خوب تجربه من هنگامی که اونها چند روز پیشم بودن اینجوری بود : کارهای خونه رو باهم انجام می دادیم و درد دل می کردیم و از هر دری صحبت می کردیم و .... . فقط الان هم حس صمیمی تری دارم و هم حق قسم هست. مثل یک خواهر خیلی نزدیک و دوست داشتنی.
اما در مورد مسائلی که تو زندگی پیش میاد باید بگم معمولا طبق تجربه و صحبتهایی که با افراد تعددی موفق داشتم اکثرا مسائل ها بر سر رفتار همسر هست. معمولا همتا ها با هم مشکلی ندارند. در مورد رفتار همسر یک مورد رو می تونم بگم این هست که شوهر با خانم اول سالها زندگی کردند با توجه به دوران مشترکی که باهم داشتند و مسائلی که پشت سر گذاشتند ،با هم راحتتر هستند ، بنابراین وقتی مساله ای مرد رو ناراحت بکنه ممکنه اون رو در جمع خانواده به همسر اول تذکر بده ، در حالی که با توجه به رابطه تازه بین همتا و همسر این تذکر نباشه یا غیر علنی باشه. اگر چه همسر باید توی رفتارش عدالت رو رعایت کنه، خانم اول نباید روی این مساله حساس شه ، با گذر زمان و در میان گذاشتنش با همسر آرام آرام درست می شه، اگر چه خوبه حرمتها حفظ شه...
و البته این مورد در کنار شناخت بهتر اخلاق و رفتار و سلائق شوهر هست که همسر اول می تونه از این مزایا بهره ببره و اونها رو با همتا به اشتراک بزاره تا هم رابطه خانواده و رابطه بین دو همتا نزدیک تر و بهتر بشه و هم رابطه همسر و همتا.
دیشب همسر پیش ما نبود، رفته بود پیش مادرشون تا یسری کارها رو انجام بدن. منو همتا با هم صحبت کردیم و یسری تجربه هاییکه داشتم رو با همتا درمیون گذاشتم. از اخلاق همسر و چیزها و رفتارهایی که دوست داره.
تصویری هم با شوهر و مادر شوهر صحبت کردم، و همتا هم برای اولین بار با مادرشوهر و خواهر شوهر صحبت داشتند. خدا رو شکر برخورد مادر شوهر و خواهر شوهر خیلی گرم و خوب بود.
برای عید قربان هم به مادرم اینا پیام تبریک دادم. و طبق معمول جوابی نگرفتم.
امیدوارم همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره.
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
بچه ها
در مورد راضی کردن خانم اول توسط اقایایون
به نظر من آقا قبل از انتخاب کیس مورد نطر باید با خانم صحبت کنه
بگه من می خوام تعدد کنم
به زنش اطمینان بده هیچ مشکلی از طرف اون نیست
بهش قول بده جایگاهش همون که بوده هست
اینکه اونو مثل قبل دوست داره
فقط می حواد یه زن دیگه بگیره
به هر دلیل
مثل والدینی که بچه دوم میارن
سعی کنه در طی مدت زمان ارام ارام زن رو قانع کنه
البته اونقدر یدفعه و محکم نگه که زن بهم بریزه
اول شوخی
بعد دوست دارم
بعد نظرت جیه
بعد مورد سراغ نداری😁
تا یواش یواش خانم بگه مثل اینکه قضیه جدیه
در طی ۶ ماه و یکسال خانم رو اماده کنه
بعد بره سراغ انتخاب کیس
به نظر من بدترین توهین به زن اینه که به هر دلیل مرد مخفیانه اینکار رو انجام بده. بنابر عرفی که وجود داره و تصور پیش فرضی که با اون ازدواج رو شروع می کنن
حتی اگر زن بهم بریزه
مرد نمی تونه جای زن تصمیم بگیره و بهش نگه
اعتماد زن به تمام زندگی شون بهم نی ریزه
حالا اینجا دو حالت پیش میاد یا زن می پذیره که هیچ .
یا نمی پذیره. اینجا اگر مرد اونقدر لازم دید که تعدد کنه می تونه مخفیانه انجام بده. اونوقت اگر زن فهمید مرد می گه بهت گفته بودم پذیرش نداشتی و چون دوست داشتم و عاشقت بودم و نمی خواستم از دستت بدم مخفیانه انجام دادم
پذیرش #تعددزوجات [#حکم_خدا]
#شرط_سلوک_زن از منظر #علامه_طهرانی
🔸
🔻آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی فرزند #علامه_طهرانی در بیان خاطره ای از پدرشان میفرمایند:
🔸روزی در محضر حضرت علامه والد بودیم شوهر یکی از مخدّرات [خانمها] به ایشان گفت:
🔻خانمِ ما تقاضا دارد که او را [بعنوان شاگرد سلوکی] بپذیرید...
⚠️ولی #علامه_طهرانی با تندی رد کردند و نپذیرفتند.
🔻بعد از مدتی، آن شخص، حقیر (فرزند علامه) را جهت همین امر واسطه قرار داد و بنده پیام ایشان را به علامه والد رساندم، اما ایشان باز هم نپذیرفتند و فرمودند:
🔻آقاجان! این خانم #تسلیم است؟! اگر شوهر او #تجدید_فراش کند [و #تعددزوجات داشته باشد]، آیا این خانم آرام می نشیند یا غوغا به پا میکند؟!
🔻حقیر که آن مخدره را میشناختم و می دانستم که #روح_تسلیم در او نیست و در برابر این امور تاب نمیآورد، عرض کردم: نه، ایشان داد و فریاد کرده و غوغا به پا میکند!
🔸 #علامه_طهرانی فرمودند:
👌 #سلوک که تنها #ذکر_گفتن نیست!
✨سلوک، #تسلیم بودن و گردن نهادن به «ما جاءَ بِهِ النبی (صلى الله علیه وآله وسلم)» (اقتدا و تسلیم به شریعتِ پیامبر اسلام) است.
✨سلوک #تسلیم_حق_بودن است.
✨سلوک یعنی [از حکم الهی] هر چه به او گفتند، بگوید «چشم».
✨[سلوک یعنی] در پیشگاه خدا عبدِ مملوکی باشد که «لا یَقْدِرُ عَلَى شَیْء» : (خودش -بدون اتکاء به حق- قدرت بر شئ و کاری در خود نیابد -و فقط خدایش را قادر و مالک ببیند-).
✨[سلوک یعنی] به حقیقت ببیند که «لاَ یَمْلِکُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً وَ لاَ مَوْتاً وَ لاَ حَیَاهً وَ لاَ نُشُوراً» : (اینکه عبد، هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیز خویش را در اختیار خودش ندارد -و هرچه دارد از خدا بیابد که او مالکِ علی الاطلاق است-)؛
✨نه اینکه عبد به [آن] #احکام_خدا [مانند #تعددزوجات] که موافق هوای نفس او نیست اعتراض کرده، و داد و بیداد و غوغا کند.
[اینکه به حکم خدا اعتراض کند، یعنی خدا را تنها «مولا» و تنها «ربُّ الأرباب» و تنها «صاحب تصرّف مطلق» در خودش نیابد، ولذا حاضر نمیشود که خداوند به هر حُکمِ حکیمانه اش در او نفوذ و تصرّف ربّانی کند، و این فرد در برخی احکام مانند #حکم_تعدد_زوجات از ربوبیت حق سرکشی کرده و به سلیقه ی هوای نفسانیِ خودش و #ربوبیت_نفس_اماره تسلیم میشود، و خودش را به #شرک_پنهان شریک در تصرّفِ ربوبیت و حاکمیت حق می پندارد. در حالی که #اولیاءالله تماماً تحت تصرّف اراده و حکم حق هستند، و هرگز بدون اذن و امر الهی، در خویش و خلقت تصرّف نمیکنند].
[پایان بیان سخن علامه طهرانی]
🔶
🔻فرزند علامه طهرانی در توضیح میفرماید:
🔸آری، همانطور که اشاره شد حضرت علامه ی والد بر #شرط_تسلیم تاکید و اصرار داشتند؛ زیرا عِمادِ سلوک در رفعِ «حجاب تعیّن» فقط #تسلیم است، و سالکی که در او #روح_تسلیم و #عبودیت [مطلق] نیست، برای همیشه در «غَیابَتِ الجُبِّ نفس (نهانخانه قعر چاه نفس)» محبوس میماند!! ⚠️(پناه بر خدا)
✨(اشارتی انفسی، به آیات ۱۰ و ۱۵ سوره یوسف، که «یوسف» را اشارت و نماد روح و جانِ قدسی، و «قعر چاه» را اشارت و نماد بدن و میل نفس اماره و تعلّق به عالم طبیعت می یابند، که آن یوسفِ جانِ قدسی در آن قعر چاه امیال نفسانی محبوس و گرفتار است).
🔻[برای نجات جانِ قدسی از حبس در قعر چاه نفس]، سالک با حُسن استقامت در #طریق_توحید و #عبودیت و #اقتدا_به_شریعتِ رسول الله (صلی الله علیه و آله)، نباید هیچ نصیب و بهره ای برای نفس بگذارد، و در برابر مشکلاتِ طریقت، صبور و شکیبا باشد، و لِمَ و بِمَ (چون و چرا) نکند، و الا اگر بخواهد هم از [هوای نفس و] حظوظ نفس بهره ببرد و هم از #نور_توحید [در عبودیت به #احکام_حق]، آنگاه محکوم به #نفاق است.
✨[چرا که ظاهرش را توحیدی و مسلمان نشان میدهد، اما در باطن تسلیم نیست و مخالفت و اعتراض به احکامِ حق -مانند تعدد زوجات- دارد، و این علامت #نفاق و #شرک_پنهان و موجب هلاکتِ جان است، که از این خطر عظیم پناه به خدای کریم میبریم]
🔶
🔻منبع: کتاب «نور مجرد»، جلد ۱ ، ص۶۰۲ و ۶۰۳ (تصویر ضمیمه👇)
🔶
✅ کانال توحید در وحدت زوجات
💖 #وحدت_زوجات درخانواده های مستحکم به حُکم #تعددزوجات💖
💞 t.me/wahdatzojat/133 💞
عده ای می گن ازدواج دوم باید از روی میل باشه نه خیر خواهی و رضای خدا و زن اول هم نباید دخیل باشه در این انتخاب!!
پاسخ و بررسی بنده:
اینکه هدف اصلی ازدواج و اینکه کلا چرا ازدواج می خواهد بکنه رضای خدا باید باشه!هر کاری انسان انجام می ده باید بخاطر خدا باشه وگرنه باخته. حتی هدف خیر خواهی هم خوبه . خیر خواهی برای خدا. مثل ائمه و پیامبر اکرم ص که ازدواجهاشون به خاطر خدا و خیر خواهی بوده.
اما بعد از هدف اصلی ، در جهت انتخابهاشون ، قطعا آن کسی را انتخاب می کنند که دلشون هم بخواد.حال عده ای دنبال صرف دل و زیبایی می رن که زیبایی از دست می ره و عادی و کهنه می شه. و عده ای هم اخلاق رو انتخاب می کنند که هرگز کهنه نمی شه و از بین نمی ره ، بلکه رشد هم می کنه. بنابر این ایشون هم زن باب میلشون رو انتخاب کردند. زنشون هم کاملا باب میلشونه.اونچه می خواستن.
از طرفی اینکه زن اول هم در انتخاب زن دوم شریک باشه اصلا بد نیست و مزیت هم داره.اولا زن جنس زن رو خوب می شناسه.دوما شوهرش رو و علائقش رو خوب می شناسه.سوما سازگاری بین زنها بیشتر و دردسر ها کمتر می شه.چهارما حس در اون دخیل نیست و انتخاب عاقلانه است و بعد از ازبین رفتن حس پشیمانی ببار نمی یاره.پنجما سازگاری بیشتری بین زنها وجود داره و تنشها کمتره و مرد ارامش بیشتری داره و زن دوم راحتتر زندگی می کنه
حال مرد از بین زنهایی که زن اول برای مرد گزینش کرده یکی رو انتخاب می کنه که باب میلشه و این انتخاب بهترینه.
نه اینکه زن بگه با این ازدواج کن. نه. مرد می گه من نمی خوام با هر خانمی وارد صحبت بشم و .. . یه خانم با این ویژگی ها پیدا کن که دوست داشته باشن وارد تعدد بشن. همسر اول هم چندین مورد بر طبق نظر آقا پیدا می کنه. بعد آقا باهاش وارد صحبت می شه و اون گسی که میل و عقلش بهش هست رو انتخاب می کنه
این حالت در ازدواج های اول هم هست. در ازدواجهای موفق. مادر پسر یکی رو انتخاب می کنه. چون جنس زنها رو می شناسه و احسلسی عمل نمی کنه و عروسی که با انتخاب مادر شوهر هم هست ، مشکلات خانوادگی اینده شون کمتره.
از طرف دیگه من هرچی ازدواج دارم می بینم که به شکست می انجامند و طلاق و ... همه از مواردی هستند که برای دل زن گرفتن نه رضای خدا و خیر خواهی؛
و زن اول رو دخیل ندونستن... . اما ازدواجهایی که موفق هستند ، ازدواجهایی که الان سالیان سال داره می گذره یا دارن همه توی یه خونه زندگی می کنن و موفقند از روی خیر خواهی و با دخالت زن اول بوده چون میل از بین می ره و
وقتی مشکلات زیاد باشه ادم قید هوی و هوس رو می زنه. اما وقتی به خاطر خدا و خیر خواهی باشه هرچه مشکل بیشتر باشه می دونه اجرش بیشتر و جا نمی زنه. از طرفی وقتی زن اول هم دخیل باشه می دونه اون خانم هم مورد تایید خورش هم بوده پس سازگاری به خرج می ده و زن دوم هم می دونم که با یک خانواده قراره زندگی کنه و نه صرفا یک مرد. پس سازگاری خودش رو با کل اعضای خانواده می سنجه و وارد زندگی می شه. و در نهایت یک خانواده منسجم تشکیل می شه که زنها با هم خوب هستند و مرد عاشق زنهاست و بچه ها چون خواهر و بردار واقعی اند و همه با هم خوش و خداوند هم از انها راضی و خیر اخروی برای انها فروان.
بنابراین ازدواج کلا باید بخاطر رضای خدا و خیر خواهی باشه و زن اول باید همراه باشه در این مورد و چه بهتر بررسی اولیه توسط زن باشه حتی و سازگاری بین زنها وجود داشته باشه . در نهایت بین موارد انتخابی بهتر است مرد بر طبق خواست و میلش انتخاب کند و زن دوم هم بداند که با یک خانواده قرار است زندگی کند نه یک مرد تنها.
اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه
خیلی از مشکلات تک همسری و یا تعدد وقتی به احکام واقف و راضی (مثل ایه ۶۵ سوره نساء) باشیم رفع می شه
خانمی دومی بودند که از زندگی شون خیلی ناراضی بودند ... مرتب از اذیت همتای اول و بی عدالتی همسر گلایه داشتند.از اینکه همیشه با همسر اول می ره مسافرت و بعد از برگشت برای من اون شبها رو جبران نمی کنه
اینکه هر چهار شب یه شب میاد پیشم و... . اینجور موارد موجب شده بود خانم به آقا گلایه کنه و زندگی شون پر تنش بشه و سر هر جیزی با هم بحث داشته باشند
اگر ما به احکام واقف و راضی باشیم اونوقت می بینیم جایی برای بسیاری از گله ها نیست و دیگه شکایت نمی کنیم.دیگه آرومیم و مرد هم از این ارامش لذت می بره و زندگی شیرین می شه .حال فرق نداره همسر اول یا دوم ... هر کدوم اگر بدونن که مثلا حق قسم یعنی صرف خوابیدن در اتاق خانم ، هر چهار شب یکبار ، آنهم به شرط شروع به یکی از خانمها به نطر بسیاری، دارند دیگه معترض نمی شند و حق رابطه چهار ماه یکبار . البته تبصره هایی هم داره بخش دوم. بسیاری از فقها هم معتقند که در زندگی تک همسری اصلا حق قسم وجود نداره!یا مثلا حق قسم برای حضر شوهر هست ، و در سفر ساقط می شه....
مثلا اگر مرد بره مسافرت حق قسم از بین می ره .بنابراین اگر مردی با یکی از خانمها بره سفر .بعد از برگشت حق قسم برای زنان یکسان برگزار می شه.حتی اگر همیشه با یکی بره مسافرت ، دیگری حق اعتراض نداره.البته مستحبه مرد هر سری با قرعه مشخص کنه کدوم زن باهاش بره.البته اگر این کار رو نکرد نمی شه بهش خرده گرفت. عدالت واجبه رو بجا آورده....
بنابراین اگر مردی عدالت واجبه رو فقط رعایت می کنه.یعنی از هر ۴ شب یک شب رو پیش شما بیاد و سفرش رو با زن دیگر بره،شما نباید اعتراض کنی، اینجوری خودت رو از چشم مردت می اندازی،مردها زن غرغرو و معترض دوست ندارند.اگر بهش محبت داشته باشی.اصلا اینجور موارد رو به روش نیاری. آرام آرام می بینی خودش راغبه با تو بره مسافرت نه با اون یکی یا بیشتر پیشت باشه چون بیشتر آرامش داره پیشت .
البته در جزوه موسسه حسنی و جلساتشون ذکرشده که حق قسم از اذان مغرب تا اذان صبح است. در این زمان باید در تخت خانم و به نحوی که اکثر اوقات رویش به روی خانم باشد سپری شود.بجز مدت لازم برای نماز و غذا و حمام و دستشویی، یعنی چیزهای واجب! یعنی مرد نمی تواند این مدت را مثلا جلوی تلویزیون بگذراند مگر اینکه زن راضی باشد .
البته من از مراجع پرسیدم گفتند اونچه روتین هست برای اون خانواده و مرد و عرف هست. مثلا ممکنه مردی ساعت ۱۱ همیشه بخوابه و ساعت ۱۰ هم مثلا بیدار شه. اگر این رو رعایت می کنه برای همسرانش همین می شه حق قسم. و اینکه مرد د ر خانه یا اتاق خانم باشه. یعنی پیش خانم باشه. اینکه یسره رروش به خانم باشه هم نیست به قول یکی از خانمهای تعددی مگه برده است😂. به هر مهم اینه که مرد هر ۴ شب پیش خانم باشه به نحوی که بودن و گذراندن ۴ شب یک شب پیش خانم صدق کنه.
البته باز در بحث نشوز و یا تنبیه که مرد می کنه می شه این موارد ساقط شه که باید از مرجع دقیق هریک از اینها رو پرسید.پس خوبه بدونیم چه حقوقی از منظر خدا داریم
تا با زیاده خواهی و ناراحتی آسایش رو از خودمون سلب نکنیم و گناه نکنیم
امروز جلسه موسسه حیات حسنی بودم
دومین جلسه ای که شرکت کردم
خیلی جلسه خوبی بود.
در فضای مجازی یه آقایی در مورد تعدد کلاس مجازی گذاشتن که بنده با نظراتشان خیلی مخالف بودم.
مثلا اینکه مدیر و رئیس خانه مرد است
یا در مورد تعدد زوجات
یا خطاب احادیث
و ...
نظرات مخالفی دارن.
امروز در خلال جلسه موسسه حسنی پاسخ خیلی از شبهات و سوالات رو که در اون کلاس مجازی ایراد شده بود، گرفتم
دیدم تعدد زوجات یه حکم تکوینی و موافق فطرت مرد است
یا پذیرش احکام الهی اگر به صورت صد در صد داشته باشیم و جدال نداشته باشیم و در دل هم رضا داشته باشیم می شیم مومن. مومنی که تو ایه ۶۵ سوره نساء گفته.
تربیت فرزندان و مدیریت زندگی با مرد است
الرجال قوامون علی النساء
غیرت زن کفر است
امروز تو جلسه خانمی بودند که جلسه قبلی هم بودند. اندکی با هم آشنا شده بودیم.
خیلی ازشون خوشم اومد.
با اینکه پذیرش این حکم به قول خودشون احساسی و ... براشون سخت بود، البته پذیرش حکم نه، کنار اومدن با احساساتشون...، می گفتن خیلی دوست دارند که این حکم رو کاملا بپذیرن و تو احساسات هم مشکلی نداشته باشن . داشتن روی خودشون کار می کردند
چقدر لذت بخش بودن دیدن ایشون
دیدن افرادی که به خاطر خدا با احساسات دنیایی شون می جنگند
خود رو مالک شوهر نمی دونن
می دونن قرار نیست شوهر رو با خودشون به اون دنیا ببرن
همسر و فرزند .. وسیله ابتلاء و امتحانن
خیلی شیرین بود....
یا خانم دیگه ای که همسرشون داشتند چند تا همسر می گرفتند تا در این حرکت جهادی به دختران و ثیبه ها کمک کنند
چقدر شیرین بود دیدن کسانی که درد همنوعان خود را دارند
چقدر شیرین بود دیدن کسانی که درد دین دارند
جلسه عالی بود
در مورد حکم و نگاه به زندگی
در مورد گناه
که گناه خلاف مسیر تکوین رفتن است...
که به ضرر خود ماست....
وقتی در جلسه احکام ، یکسری از موارد احکام خانواده بیان شد ، دیدم ما خانمهای ایرانی چقدر مالک زندگی هستیم ...
دیروز رفته بودیم با همسر ساروق ، همون امام زاده هایی که معجزه کربلایی کاظم و حافظ قران شدنش رخ داد...
طی مسیر چقدر گندم زار بود...
چقدر خوشه های طلایی گندم زیبا بودند
چقدر قشنگ در باد می رقصیدند و تسبیح می گفتند
چقدر فرشته انجا بود همراه هر دانه گندم...
چقدر زیبا بود
کربلایی کاظم هم همین جاها کار می کرد و یاد خدا می افتاد و ...
بماند
در امام زاده روی یک برد نشانه های آخر الزمان نوشته شده بود
و در میان آنها حرف شنوی مرد از زن بود
در احکام امروز دیدم ما زنها چقدر خودمان را محق به حقوقی می دانیم که شرعا حقمان نیست
مثلا اگر همسر بخواهد شبی خانه مادرش بخوابد
من باب رسیدگی حتی
حتی مادر فرتوت
ممکنه خیلی از ماها دلخور شویم...
مثلا اگر مرد بخواهد یک شب درمیان پیش مادرش بخوابد
صدایمان در میاد!
چرا؟
چون خود را مالک شوهر وقت او می دانیم!
چون نمی دانیم چنین حقی نداریم....
عبد بودن خیلی خوبه
یه عبد واقعی عاشق اینه مولاش بهش دستور بده
اونو آدم فرض کنه
بهش کار بگه
و عبد انجام بده و بگه چشم
و مولاش بهش بگه آفرین
یه عبد دنبال همینه
لبخند رضایت مولاش
اینکه بهش بگه احسنت
بهش بگه ازت راضی ام
دیگه کاری به این نداره که مولاش چجور کاری بهش گفته
کاری به این نداره چقدر سخته
اتفاقا می گه هر چه سختتر بهتر
هر چه کار سختتر باشه یعنی مولات تو رو بیشتر لایق دونسته
کار سختتر رو داده به تو
چون تو می تونی
اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی
پس یچیزی در من دیده که کار سخت رو سپرده به من
پس این افتخار داره
لذت داره
برای همین
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
برای همین
بالا ترین سختی ها برای ائمه بوده
پس هرکس در این مسیر عبد بودن، عزم بالاتری داشته باشه عبد بهتریه
مثل پیامبران اولوالعزم از بین سایر پیامبران!
برای همین چنین عبدی خودش رو نمی بینه اصلا!!!!
چون و چرا نمی یاره!
که چرا من!
...
خداوند مولای ماست و ما عبد او
عابد بودن خوب نیست
خداوند نیازی به عبادت ما نداره و عابد نمی خواد
عبد می خواد
غلام حلقه به گوش می خواد
ما اگر عبد باشیم
دلمون می خواد اونجور باشیم که خدا می خواد
دیگه نمی گیم چرا به زنها اینجور گفته
چرا سخت گرفته چرا زن باید شوهرش ازش راضی باشه و بره معذرت خواهی حتی اگر حق باهاش بوده
چرا بدون اجازه نره بیرون
چرا
چرا
چرا
چرا تعدد زوجات...
چرا غیرت زن کفره...
دیگه اصلا خودش رو نمی بینه
فقط خدا رو می بینه
فقط منتظره ببینه خدا چی می خواد و چی می گه
دیگه می گه خدای من ، مولای من، فقط تو بگو، من بگم چشم
با جون و دل بگم چشم
بدون کراهتی بگم چشم
برام بقیه مهم نیستن
که بقیه چی می گن.
باهام چجور رفتار می کنن.
سوء استفاده می کنن یا نه.
ظلم می کنن بهم یا نه
برام مهم نیست
برام فقط رضایت تو مهمه
اینکه تو تشویقم کنی
اینکه بهم بگی خوب کارت رو انجام دادی
اینکه...
اینکه...
لبخند رضایتت رو ببینم مهمه
عاشق اون زخمی ام که تو اون زخم رو می پسندی ، عاشق اینم تمام تنم چنین زخم هایی بخوره
برای همین حضرت زینب گفتند ما رئیت الا جمیلا
برای اینکه رضایت خدا رو دیدند
حرف شنوی از خدا رو دیدند
زخمهایی رو دیدند که همه نشانه های زیبای عبد بودن بود...
هر چه از دوست رسد نیکوست...
جقدر زیباست که عبد باشیم
نگاه نکنیم ببینیم خودمون دلمون چی می خواد
خودمون چجوری امورمون رو تدبیر می کنیم
فقط ببینیم خدا چی می خواد و امورمون رو هم واگذار گنیم به خدا
رضا برضاک یا الله
خدایا لیاقت عبد واقعی بودنت رو به ما بده
اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه
خدایا شکرت
خدایا شکرت
العبد...
برای داشتن یک زندگی تعددی موفق باید اول از همه هر کاری رو که می خواید انجام بدید رضای خدا رو در نظر بگیرید
خیلی مراقب باشید دچار قیاس نشید
اولین کسی که قیاس کرد شیطان بود
خودت رو با طرف مقابل قیاس نکن
هر کدوم از شما یه ویژگی دارید
پس به جای اینکه نگاه کنید ببینید همتا تون چی داره
شوهر از اون بیشتر لذت می بره یا نه
کدوم ویژگی اونو دوست داره که شما ندارید
روی نقاط قوت و ضعف خودتون کار کنید
نقاط قوتتون رو پررنگ و نقاط ضعفتون رو کمرنگ کنید
خودتون رو از ابتدای کار بررسی کنید ببینید حسادت دارید یا نه
به حس درونیتون توجه کنید
ببینید جلوی تو ،
همسر بهش پیام بده
صحبت کنه
بهش بگه دوست دارم عاشقتم...
حالت بد می شه یا نه
یا مثلا
یخورده وقت بعدش بدون اینکه بدونی چرا، ناراحتی میاد سراغت یا نه
اگر آره با احتیاط برید جلو... خیلی مراقب باشید
جوری نشه بعدا صدمه به زندگی خودتون و طرف مقابل بخوره خدای نکرده
چون بعدا این جور موارد زیاد تر و ملموس تر می شه
در این صورت باید قبل از ورود به تعدد روی دید خودتون کار کنید
باید این جور موارد براتون حداقل معمولی باشه.
چه بهتر اینکه حتی خوشحال شید.
خوشحال شید که مردی دارید که چنین توانمنده و می تونه پناهگاه چند نفر باشه
خوشحال شید که یکی دیگه هم مراقب همسرتونه و دوسش داره. همسری که عاشقش هستید و بهترین ها رو براش می خواید
یا همسرتون زنانی داره که دوسشون داره
در واقع باید عاشق همسرتون باشید
باید خودخواهیتون زیر صفر باشه
باید زندگی رو در وجود همسرتون ببینید
دلتن بخواد کاری کنید که همسرتون خوشبخت بشه
بنابراین
ببین حتی اگر جلوی تو گفت دوست دارم نباید ناراحت شی
اگر بشی بعدا نمی تونی تحمل کنی
من خودم دست همتا رو می گرفتم می زاشتم روی پای همسر
تازه مراعات همتا رو می کردم...😁
باید حستون رو خوب کنید تا اذیت نشید
روی خودتون کار کنید
بعدا این موارد علنی تر و بیشتر می شه
خانمی بود که همسر دوم بود
می گفتن
همتا حتی اومده بوده خواستگاری
اول هم باهم زندگی می کردن
اما یواش یواش حسودی زیاد شده
یه لباس این خانم رو می دیده کلی گریه می کرده...
برای اینکه روی دیدتون کار کنید این موارد رو مد نظر داشته باشید
اول از همه برای رضای خدا زندگی کنید و ببینید خدا چطور راضیه.
به خدا توکل کنید و از خدا یاری بخواید و بخواید که پاکتون کنه و پاک نگه داره
دوم عیبهای خودتون رو ببینید و نذارید تو وجودتون غرور بوجود بیاد
خاشع باشید
سوم بدونید به عنوان همسر اول کار شاقی نمی کنید
مردتون داره از حقش استفاده می کنه و وظیفه شما تذهیب نفسه
چهارم باید پذیرش داشته باشید در مقابل حکم خدا
پنجم باید بدونید صد درصد کاری که دارید انجام می دید درسته و مطمئن باشید
ششم هر وقت حسی اومد سراغتون بگید اون با من هیچ فرقی نداره فقط تقدم و تاخر زمانی داریم همین . هر کدوم نسبت به همسر مهربان تر و با تقوا تر باشیم پیش خدا محبوبتریم.
پس سعی کنیم برای همسر زنی خوب و بنده ای خوب برای خدا باشیم
اگر زمانی حساس شدید خودتون رو جای طرف مقابل و جای همسرتون بزارید ، اونوقت شاید ببینید وه اشتباه می کردید.
در همه لحطات به این فکر کنید که چکار کنید که خدا ازتون راضی باشه و دل امام زمان عج ازتون شاد باشه و بعد همسترتون.
بعد از رضای خدا همیشه رضایت همسر رو در نظر بگیرید که بهترین شفیع زن شوهرشه و وظیفه زن خوب شوهرداری کردنه.
یادتون باشه که حسادت از بدترین گناهانه و نثل سرطان می مونه. سعی کنید دچار حواشی و چیزهای ریز نشید
اگر واقعا همسرتون رو دوست دارید کاری نکنید که ناراحت شه و انتقادات رو درست و بدون ناراحتی بیان کنید
باور و یقین داشته باشید مرد رئیس خانه است و حرف و اول و اخر را او می زنه و شما قلبا این را بپدیرید و ناراحت نشید.
اگر به حساسیتتون میدون بدید
حتی وقتی جدا باشن
از یه تماس
یه پیامک
یک کار واجب یا یک حرف و تعریف ناراحت می شه
این ناراحتی روی رفتار همه اثر می زاره
بویژه بچه ها
دیگه عین خواهر و برادر واقعی بزرگ نمی شن
از طرفی برای داشتن یک زندگی موفق اصل بر پیشبرد صحیح زندگی ، انتخاب فرد مناسب، زندگی در یک خانه هست
تا بچه ها مانند یک خانواده بار بیان
و زنان مثل خواهر باشن و مرد همیشه پیش همه خانمها باشه.
اما این حالت ایده ال ترین حالت هست و همیشه محقق نمی شه و گاهی بهترین حالت با توجه به روحیه افراد باید منزل جدا باشه.
اما حتی در صورت منزل جدا، باید خانمها پذیرش این مساله و عدم حساسیت و حسادت داشته باشن تا زندگی دچار تنش نشه
وگر نه حتی در حالت جدا بودن هم ، یک تماس و پیام و تعریف و ... همانگونه که گفتم ، می تواند آتش زیر خاکستر را روشن کند و مشکلات درست کند.
کمااینکه الان داریم در افرادی که در خانه جدا زندگی می کنند اما باز از شر حسادتها در امان نیستند....
تو نمونه ای دیگه که داشتیم
رفتار نامناسب مرد موجب دلسردی زن شده بود. به نحوی که علی رقم اینکه با همتا مشکل نداشت و او را دوست داشت ، اما نمی توانست اجازه دهد همسر با او رابطه برقرار کند. واین موجب گناه زن می شد
پس نباید نگاه کنیم ببینیم کی چه کرده
باید ببینیم وظیفه خودمان چیست
سیره پیامبر و ائمه اکثرا که توی یک خونه بود و هر خانم اتاق جدا داشتن
مثلا پیامبر حجره داشتن هر خانم.
مرد اگر قوام باشد و خانم ها هم رضای خدا را بر رضای خودشون ترجیح بدن
و با نفس خودشون بجنگن زندگی در یک خانه سخت نیست بلکه لذت بخش هم هست
نکته دیگر خیلی مهم اینه که بدانیم اصلا هر گونه حساسیت ما در ابراز محبت و عشق ورزی همسرمان به همسر دیگر ریشه در حسادت دارد,
حسادت هم گناه کبیره هست
مبارزه با حسادت جهاد اکبره
حسادت هم تا زمانی که ابراز نشود گناه کبیره نخواهد بود بلکه صرفا یک صفت رذیله پنهانی هست که فقط خودمان از ان مطلعیم
با این اوصاف تکلیفمان شرعا روشن می شود و ان
اولا عدم ابراز ان است
و ثانیا اینکه راه درمان این صفت و ریشه کن شدن ان دقیقا عکس انچه در نهان داریم رفتار کردن هست
به نظر من همه چیز به خود ما بر میگرده اگر خوبی کنیم و صادق و بی ریا باشیم طرف مقابل هم مثل ما
همتا می گفت
مشکل ما این هست که همتا را رقیب می دونیم اگر با این دید نگاه کنیم هیچ وقت مشکلات درست نمیشه
همتا باید مثل خواهر باشه یه دوست صمیمی
ما تو زندگی قرار نیست با هم رقابت کنیم قرار هست کمک هم باشیم برای رشد معنوی برای پیشرفت زندگی
برای یار همسر بودن نه بار بودن
به نظر من ورود به زندگی تعددی فضل خدا به بعضی بنده هاش هست ، راه بندگی برای ما باز شده پس بجای ورود به حواشی که ممکنه باعث سقوط ما میشه تلاش کنیم برای خالص شدن عبد شدن
خودش یه جور مبارزه با نفس هست رها شدن از منیت از خود گذشتن و به خدا رسیدن
خودمون را محدود به چهار روزه دنیا نکنیم
یکی از دوستام ، حمیده ، در مورد اینکه به پذیرش همتا گفته بودم جهاد اکبر باهام صحبت می کرد . می گفت حدیث هست که جهاد زن خوب شوهر داری کردنه... گفتم درسته اما جهاد اکبر مبارزه با نفس و در نتیجه پذیرش همتاست .
اینو از استاد پناهیان دیدم.
می زارم اینجا خیلی مفیده
❤خلاصه #فایل 1
✅۱. اگر فضایل و توصیه های دینی را همچون دانه های تسبیح در نظر بگیریم، نخی باید باشد که این دانه ها را بهم متصل کند و آن نخ "مبارزه با هوای نفس" است.
✅۲. وقتی این معارف نظام پیدا کردند همه ی دستورات را حول یک محور می بینیم و متوجه می شویم چه چیزی را باید مدام هدف بگیریم.
✅۳. موضوع اصلی زندگی ما حسادت نیست! تکبر نیست! تنبلی نیست! حرص نیست! حسرت خوردن نیست! صداقت داشتن نیست! مهربان بودن نیست! موضوع اصلی زندگی ما "مبارزه با نفس" (جهاد اکبر) است.
✅۴. اگر معارف مرتب و نظام مند باشند می توانیم انتقال بدهیم. و نتیجه بخش خواهد بود. میتوانیم تجلی آن را در تمام اخلاقیات خوب و بد خود ببینیم.
✅۵. خیلی ها خوب هستند ولی فکر میکنند بد هستند و خیلی ها بد هستند ولی فکر می کنن خوب هستند. در حالی که ارزش آدم ها به فحش هایی که داده نیست!
ارزش آدم ها از روی حرفهای دروغ و راستی که گفته حساب نمیشود!
ارزش آدم ها از روی مبارزه با نفس محاسبه میشود.
✅۶. ائمّه می فرمایند؛ مبارزه با نفس جهاد اکبر است چون مبارزه با هوای نفس سخت تر است، و مثل آن مثل کسی است که بخواهد به تنهایی شهری را فتح کند! از هر طرف به او حمله می کنند و او یکه و تنها مبارزه می کند.
✅۷. در روایات گفته شده خداوند قسم جلاله خورده و فرموده به عزت و جلال و عظمت و مقام خودم سوگند اگر بنده ی من در چیزی هوای مرا به هوای خودش ترجیح بدهد، من غنای در نفسش ایجاد میکنم (احساس بی نیازی به همه ی عالم پیدا کند) همتش را می گذارم روی آخرت، ضمانت میکنم آسمانها و زمین رزق او را برسانند و من پشتیبانش هستم.
✅۸. شباهت اول؛ همان فضای معنوی حاکم در جهاد اصغر هست ولی بزرگتر. شباهت دوم؛ وجود دشمن است که در جهاد اکبر شناختن دشمن سخت تر است و شجاعتی بیشتر از جهاد اصغر لازم است.
❤شباهت اخر؛ فضای عاشقانه میان خداوند و شخص است.❤
خلاصه #فایل 2
✅۱. وقتی به کسی میگوییم بین راه سعادت و شقاوت کدام را انتخاب می کنی؟
🔸 اگر به هیچکدام تمایل نداشته باشد و بگوید سعادت چیست؟ و شقاوت یعنی چه؟ خوبی چیست و بدی یعنی چه؟ برای این شخص چون آگاهی و تمایل ندارد پس اختیار و انتخاب هم معنایی ندارد.
🔹 اگر به یکی علاقه مند باشد و به یکی هیچ علاقه ای نداشته باشد، مثل "فرشته ها" که فقط به خوبی ها گرایش دارند، باز هم اختیار معنایی ندارد و به درجه ی انسان بودن نرسیده
یا مثل "حیوان" فقط به مسائل خورد و خوراک و جسمی و جنسی علاقه داشته باشد و در مورد سعادت و آخرت هیچ برنامه ای نداشته باشد باز هم اختیار و انتخاب معنایی ندارد.
🔸اگر به هر دو به یک اندازه علاقه مند باشد دچار حیرانی و سر گردانی میشود و ممکن است خودکشی کند و باز هم اختیار معنا ندارد.
🔹فقط در صورتی اختیار و آگاهی معنا پیدا می کند که به هر دو علاقه مند باشد اما نه به یک اندازه!
خداوند در سیستم وجودی انسان دو نوع علاقه قرارداده
✔یکی سنگین تر، ارزشمندتر، عمیق تر، اما "پنهان تر"
✔و دیگری سبک تر، سطحی تر، کم شیرین تر، اما "آشکار تر"
👌 زمانی که تو با انتخاب خودت از این تمایل آشکار و سطحی عبور می کنی و به تمایل پنهان و عمقی وجود خودت می رسی از اینجا به بعد انسان هستی یعنی موجودی هستی دارای #اختیار
✅۲. انتخاب تو وقتی ارزش پیدا میکند که علیه آن چیزی که دوست داری باشد.
✅۳. حیوان هم از حق انتخاب و اختیار برخوردار است و چیزی را انتخاب میکند که دوست دارد.
مثلا اگر آهن و علف جلوی دهانش بگیری بدون تامّل و فکر علف را انتخاب میکند.
✅۴. هوای نفس همان علایق سطحی تر و آشکار است که سرچشمه ی تمام فسادهاست
✅۵. دلیل آفرینش ما مبارزه با هوای نفس است، بخاطر این مبارزه به ما حق انتخاب و اختیار داده شده، تا به شرف انسانیت برسیم وگرنه حیوان یا فوقش فرشته بودیم.
✅۶. زمانی که از این مرحله رد شده باشیم و انسان شده باشیم. زمانی که از مرتبه ی حیوانیت و علایق سطحی عبور کرده باشیم. حیوان که امر و نهی نمی فهمد.
✅۷. بله ماه رمضان یکی از همین برنامه هاست.
مبارزه با هوای نفس همان جهاد اکبر است و مومن روزی هفتاد بار می میمیرد.
✅۸. با عشق ورزیدن به اولیای خدا
@Tanhamasiir
کانال تنها مسیر در ایتا
به تازگی به دوستام در مورد تعدد گفتم.خیلی تعجب می کنن و ازم در مورد حس و سختی می پرسن.می خوام یچیزی بگم.ماجرا آسون تر و دلنشین تر از اونچیزی هست که بشه فکر کرد.خدا دستور به چیزی که بر خلاف ذات ما باشه نمی ده.هر چی خدا گفته خیره.باید باور داشته باشیم.اون وقت حلاوتش رو حس می کنیم.باید برای رضای خدا و قرب الی الله زندگی کرد و قیام کرد.باید هر کاری رو به خاطر خدا کرد.باید از اونچه دوست داری انفاق کرد.باید اون حکمی که خدا گفته رو پذیرفت و در دل نسبت به اون خشنود بود.نباید گذاشت مال فرزند و همسر که وسیله آزمایش ماهست موجب دوری ما از خدا بشه.باید از امتحان سر بلند بیرون اومد .باید همدیگرو دوست داشته باشیم.نسبت مومنات مهربون باشیم.باید دست همو بگیریم.خدا حکمی که به ضرر ما یا بر خلاف ذات ما باشه نمی ده.این حکم هم به نفع ماست.هم دنیوی و هم اخروی.وقتی بپذیری و واردش بشی می فهمی.وقتی اصولی بررسی کنی و بپذیری و اصولی واردش بشی و اصولی ادامه بدی می فهمی. طبق اونچه سیره ائمه بوده.طبق اونچه خدا گفته باید پیش رفت تا به لذتی بالاتر از مالک شوهر بودن رسید.
کسی که حس مالکیت داره و نمی خواد حکم خدا رو در مورد همتا بپذیره ، این حس مالکیت رو در مقابل سایرین هم داره...در مقابل مادر شوهر،خواهر شوهر
و حتی مسافر داخل ماشین؛نمی تونه ببینه کسی به همسرش چیزی بگه،نمی تونه ببینه همسرش از کسی تعریف کنه.این مالکیت بده.باید باور داشت اولا مالک همه چیز خداست.دوما هیچ چیز رو با خود به اون دنیا نمی بریم.سوما حس مالکیت با حس زنانگی در تناقض هست.زن دوست داره مملوک باشه.دوست داره.شوهرش مالک اون باشه،ازش حفظت کنه،اون رو سیراب کنه،مراقبش باشه و شوهرش پناهگاهش باشه...
هر چی خدا گفته خیره.به نفعمونه.باید فقط سمعا طاعتا بود و دستورات الهی را با گوش جان پذیرفت.حتی اگر درک نکنیم چرا.باید به خدا اطمینان کرد.من نمی فهمم چرا.خدایی که من رو خلق کرده که می دونه چرا.پس باید به خدا توکل کرد.و اطمینان کرد.و راضی بود به رضای خدا
رضا برضاک یا الله