اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

تصمیم یک زن

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۰۸ ق.ظ

داستان تک فرزند رو خوندید؟ نظرتون چیه؟

اگر نخوندید لطفا اول اون رو بخونید و بعد این داستان رو.
http://rezayash.blog.ir/1398/03/21/%D8%AA%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF
ببینید نظرتون در مورد حرفها و قضاوتها و ... چیست بعد این داستان رو بخونید

یکی بود یکی نبود
غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود
روزی بود و روزگاری
در شهری بزرگ خانواده ها در کنار همدیگر زندگی می کردند
سالیان سال بود  که طبق رسم و رسوم ، هر مردی یک زن داشت.
همه از  این زندگی راضی بودند انگار . کسی به چیز دیگاه ای فکر نمی کرد. همه جا همینجور بود. حتی اجدادشون هم همینجور زندگی می کردند. محله ها تلویزیون .... همه و همه
حتی فکر نوع دیگه ای از زندگی تو مخیله شون نمی گنجید.

خیلی خیلی کم، مواردی بود که مردی چند تا زن داشت و اونها خیلی اوضاع بدی داشتن...
تا اینکه یه روز یه زن به فکر فرو رفت!
دید عجیبه! چرا جمعیت شهرشون و تعداد خانواده ها کم شده!
چرا تعداد دختران مجرد سن بالا زیاد شده ؟!
چرا فساد تو جامعه زیاد شده؟
چرا دختران و دوستانش همه ناراحتن و مجرد موندن؟

تصمیم گرفت بر خلاف جریان آب شنا کنه.
شروع کرد به مطالعه و تحقیق
دید در سالیان دور برخی مردها چند زن داشتند!
اونها هیچ مشکلی نداشتن و همه با هم خوب بودند!
اما کسی اینو نمی پذیرفت. می گفتن این محاله. یا این مال فرهنگ اون زمانه و به فرهنگ ما نمی خوره. ماها غیرت داریم. نمی تونیم ببینیم شوهرمون یه زن دیگه داشته باشه ...
باز هم تحقیق کرد.
دید اگر حداقل برخی مردها چند زن بگیرند مشکل جامعه و دختران مجرد سن بالا حل می شه!
عجب!

تصمیم گرفت این موضوع رو به همسرش بگه و از او بخواد که اونها هم وارد زندگی تعددی بشوند!

همسرش هم به فکر فرو رفت . تحقیق و بررسی کرد. دید کار خیلی خوبیه!
اما یه اتفاقی افتاد؛

وقتی فامیل و دوستان فهمیدند ؛
به این مرد گفتن چطور دلت میاد همچین کاری بکنی؟
چطور می تونی روی زنت هوو بیاری؟
چقدر بی رحمی؟
چطور دلت میاد؟
چطور می تونی به خاطر هوس خودت زنت رو بدبخت کنی؟
اصلا به اون بنده خدا فکر کردی؟
اون که یه عمر با دار و ندار و سختی و مشکلات زندگی ات ساخته و کمک کرده زندگی رو ساختید و به اینجا رسوندید؟!!!
اینه جواب محبتاش؟
.....




به زن گفتند:
چطور اجازه می دی باهات همچین کاری بکنه؟
باید جلوش بایستی!
بس که بی عرضه  ای!
اگر بلد بودی یه زن خوب و مهربون باشی و درست زندگی کنی هیچ وقت این بلا سرت نمی اومد!
من اگه جای تو بودم یه بلایی سرش می آوردم که...

این همه مردایی که زن گرفتن ندیدی چه بد بخت شدن؟ هم خودشون و هم خانوادشون !

حداقل بگو یه خونه جدا براش بگیره تو نبینیش!
اگر ببینی که اونو بغل می کنه می بوسه دیونه می شی! به این فکر کردی؟
واقعا می تونی وجودش رو تحمل کنی؟!
چطور می تونی محبت شوهرت رو با یکی دیگه شریک بشی؟
برات متاسفم!!
هیچ کسی نمی تونه چنین دیوانگی بکنه وخودش رو بدبخت کنه !
هرکی این کار رو کرده پشیمون شده. دیوانه ای!
فکر اینو کردی اگر چنین کاری بکنی همه ماها، همه ، باهات قطع رابطه می کنیم؟ 
برات مهم نیست؟
هیچ کس دیگه برات ارزش قائل نمی شه!
دیوانه آدم که خودش با دست خودش ، خودش رو بدبخت نمی کنه ، نهایت باید شوهرت خودشون زن بگیره و تو بپذیری و یجوری باهاش کنار بیای. نه اینکه خودت بهش بگی بره زن بگیره !!

به این فکر کردی اگر شوهرت زن بگیره و بعد مشکلاتش رو ببینه ممکنه بهت بگه تو اینجوری کردی! تو گفتی زن بگیرم !!
می دونی اینجوری شوهرت محبتش بهت نصف می شه؟! تازه در بهترین شرایط!
تو این دوره زمونه فکر خرجش رو کردی؟ همه تو یکیش موندن! از خرج تو باید بزنه به اون برسه !

چرا بجای این کارا واسطه گری نمی کنی تا دختر پسرای جوون باهم ازدواج کنن ؟! چرا کمک خرجشون نمی شی تا ازدواج کنن ؟

زن گفت : من این کار رو می کنم . واسطه گری هم می کنم. کمک هم می کنم. ولی این تاثیری تو میزان دختران مجرد سن بالا  نداره. پسرایی که به سن اونها بخوره می شه گفت نیست ! 
در ضمن من تحقیق کردم دیدم اینجوری نبوده !
اتفاقا می شه خیلی خوب و خوش کنار هم زندگی کنن! می شه همدیگرو دوست داشته باشن.

گفتند : دیوونه فکر کردی!!!
اینو الان می گی!!
وقتی ببینی یه زن دیگه وجود داره که شوهرت بهش می رسه و دوسش داره دیوونه می شی!
این حرف ها که مثل خواهر  باهم زندگی می کنید الکیه! 
فکرش رو بکن مثلا ۲ سال اول حداقل همه توجه شوهرت  به اونه. 
اصلا شوهرت رو نمی بینی!
خیلی اشتباه  می کنی!


اما زن و شوهر ،با هم خیلی صحبت کردند.
 دیدن داشتن زن دوم حتی خیلی هم خوبه
زنها می تونن با هم مثل دو تا دوست و خواهر باشن
با هم صحبت و درد دل کنن
گردش برن و خرید کنن
کارهای خانه رو با هم انجام بدن
اینجوری به یک نفر دیگه هم کمک کردن 
اون هم صاحب خانواده و فرزند و زندگی می شه
ان شاءالله از گناه حفظ می شه و نیازهاش براورده می شه
خدا هم خوشحال می شه
 ....




وقتی زن اینو به دوستانش می گفت
می گفتن دیوونه خودتو بدبخت نکن!
مگه می شه آدم حسودی نکنه ؟! آدم ناخودآگاه  حسودی می کنه!
حسودی تو ذات  ماست!
اگر چند تا زن چیز خوبی بود خدا تو ذات ما حسادت نمی ذاشت و بعد بگه با این حس مبارزه کنید! پس کلا چند تا زن گرفتن اشتباهه.
فلان دوستمون رو دیدی ؟ شوهرش یواشکی یه زن دیگه گرفت ! وقتی فهمید خیلی اعصابش خرد شد ، شب تا صبح کارش گریه بود!
اخر سر هم ول کرد خونشون رو رفت .نتونست تحمل کنه!
یا یکی دیگه من می شناسم خود زنه گفت یه زن دیگه بگیره شوهرش . اما وقتی زن گرفتن نتونست تحل کنه. گفت طلاقش بده . من نمی تونم تحمل کنم!
تازه اصلا فکر تو یه خونه زندگی کردن رو نکن!
اصلا نمی تونی تحمل کنی و ببینی شوهرت بهش محبت می کنه. بگو حداقل اگر مجبور شدی یه جای  جدا برای اون بگیره که گاهی شوهرت پیش  اون باشه و گاهی پیش تو . اینجوری لااقل کمتر حرص می خوری!
زن گفت اینجوری که بدتره!
اینجوری مدت زمانی که شوهرم  پیش منه نصف می شه !
اما اگر تو یه خونه باشیم هم من ، هم اون ، همیشه شوهرمون کنارمونه .  تازه با خود اون زن هم می تونم دوست باشم!
گفتند: هههه آره ! دوست می شید ! محاله! ناراحت نمی شی ببینی دوسش داره؟ ببینی بغلش می کنه؟ ببینی بهش می رسه؟
زن گفت خوب مگه می خواد از محبت من کم کنه یا از رسیدگی به من؟ هم منو دوس داره هم اونو . هم به من می رسه هم به اون . هم برای من لباس می خره هم اون. بر حسب نیازهامون!
گفتند مطمئن باش چند سال اول حداقل اینجوری نیست. اون جدیده . تازگی داره . شوهرت همش به اون توجه می کنه!
زن گفت خوب چند سال اول اون زن نیاز به توجه بیشتر داره. خود منم تو اون زمان نقطه عطف توجه شوهرم بودم. تازه من تو این همه سال مورد توجه شوهرم بودم اما اون زن طفلکی که از لحظه اومدنش یکی مثل من پیششه!
گفتن مگه می شه مردی بتونه دو تا زن رو دوست داشته باشه همزمان! نمی شه. تو قلب آدم جای یک عشق و علاقه است !!!
گفتن خرجش چی؟ دیگه نمی تونه مثل قدیم برات خرج  کنه!
گفتم خوب اولا روزی هر کس رو خدا می ده. تو قران اومده. اون زن هم روزیش رو با خودش میاره. اما به فرض هم همینجور بشه . بجاش خواهر دارم. بجاش مشکل جامعه  کمی حل می شه.بجاش مشکل ینفر دیگه خل می شه . شوهرم یه زن دیگه هم داره.اگر عده ای اینکار رو بکنن دیگه مشکل جامعه حله.
می گن وقتی افزایش تعداد دختران مجرد نسبت به پسران و نیاز به افزایش جمعیت باشه واجب کفایی هست تعدد زوجات .
الان حداقل یک میلیون دختر مجرد دهه ۶۰ داریم که اگر پسرها و دخترها باهم ازدواج کنن مجرد و بی شوهر می مونن
گفتن خوب چرا تو؟ بزار بقیه این کار رو کنن!
زن گفت خوب چون من به این دید رسیدم!
گفتن آخرش خودتو بد بخت می کنی! 

زن قصه ما داشته ها و تحقیقاتش رو جمع بندی کرد:

در کل چند همسری  بویژه الان که تعداد دختران مجرد بیشتر از پسرانه و  جمعیت شهرمون رشدش منفیه کار خیلی مفیدیه
اما معدود خانواده های تعددی چند دسته اند:
۱. مرد هایی که یواشکی و بدور از چشم زنشون زن گرفتند و بعد زن اول یدفعه فهمیده! خیلی صدمه دیده ! همش می گفته : "همه حرفهای شوهرم الکی بود ، دوست دارم ها الکی بود."

۲. حالتی که مرد تصمیم گرفته زن بگیره و بعد زن خودش رو قانع کرده و زن هم بالاخره قبول کرده. 
 
۳. حالتی که زن متوجه شده بهتر هست با ازدواج مجدد همسر یه نفر دیگه به جمع خانواده شون اضافه  بشه و به شوهرش گفت  و او هم خیلی خوشحال شده و تصمیم گرفته یه زن دیگه بگیره

تو همه اینها ، شکست زندگی و جدا شدن زن اول یا دوم یا با سختی زندگی کردن در جای جدا وجود داره.
معمولا در حالت اول آسیبها بیشترن.معمولا زن ها در این حالت حس بدی بهم دارن و حسادت بیشتره.
گاهی هم پیش میاد که با خوبی زندگی  کنن . گاهی در دو جا و گاهی در یک جا . این حالت در دو مورد دوم بیشتره. 
در حالت دوم و سوم بیشتر رخ می ده. در این حالت معمولا زن ها با هم مشکلی ندارند و اگر حساسیتهایی باشه به خاطررفتارنامناسب شوهره.
در حالت سوم گاهی کمک شوهر به رفع حساسیتها کمتره چون می گه خودت خواستی باید بررسی می کردی اما از طرفی تونایی مقابله با مشکلات و پذیرش زن دیگه و خوبتر بودن با هم تو این حالت بیشتره
در کل اگر به خاطر رضای خدا کار کردند و هماهنگی و همراهی بین زن و شوهر وجود داشته خیلی موفق بودن در این زمینه .
در ‌همه اینها مواردی هم بوده که زن دوم اومده و تمام توجه شوهر رو به خودش معطوف کرده و مرد زن اول رو رها کرده!


علی رقم همه اینها
اون می دونست کلیت این راه درسته
اما کمی ترس داشت
توکل کرده بود به خدا
اما می گفت اگر زن بعدی زن خوبی نباشه
اذیتم کنه چی؟
این یه تغییر برای یه عمره
خدایا دارم درست رفتار می کنم؟
خدا یا اگه اذیتم کنه که من نمی تونم بهش بگم از خونه برو چون گناه داره. دیگه اینجا خونه اونم می شه.
خودمم که هرگز نمی رم چون می دونم اینکار اشتباهه.
پس  چی  می شه؟ !!!
خدایا یکاری کن که اون زن هم آدم  خوبی باشه! 

اون تو‌کل به خدا کرد
تمام تلاشش رو کرد که حس حسادتی نداشته باشه
از خدا کمک خواست
و خداوند کمکش کرد
قلبش انگار پاک شده بود
پاک از حسادت و مملو از محبت
خوشحال بود یکی دیگه می خواد به جمعشون اضافه بشه و داره کاری می کنه که خدا دوست داره
میدونست خدا کمکش می کنه
هدف اصلیش رضایت  خدا بود
چون پیامبر که محبوب خدا هست فرمودن که بدترین زندگان مجرد ها و بدترین جهنمی ها مجرد ها هستن. 
تصمیمشون رو گرفتن
یکی قرار بود به جمعشون اضافه بشه. ...

با خودش می گفت : " خدایا می دونم این کاری که من می کنم هیچه. می دونم اصلا همین الان تو بسیاری از نقاط جهان ، مردها چند زن دارند و این طبیعیه. می دونم مردها اصلا به اجازه زن اول فکر نمی کنن چون زن اول از همون ابتدا خودش می دونه که قراره زن جدید هم وارد این زندگی بشه و اگر قرار باشه زن دیگه ای بیاد این یه موهبته و اون  خوشحال و راضی هست از این وضع ، می دونم اصلا کار من چیزی نیست ، اما ای کسی که کارهای کوچیک رو هم قبول می کنی این کم رو از من بپذیر "
  • موافقین ۰ مخالفین ۱
  • ۹۸/۰۳/۲۲
  • ۱۷۰ نمایش
  • همسر اول

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی