اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

زندگی تعددی

۲۵
مرداد


طبق احکام چند روز اول بعد از عقد ویژه خانم جدید است و بعد حق قسم بوجود میاد. ما هم این دوران رو الحمدالله به خوبی و خوشی سپری کردیم. خدا رو شکر از تعدد راضی هستم.در جواب دوستانی که می پرسن  اذیت نیستی و چه حسی داری... باید بگم فکر کنید جاری ، خواهر، خواهرشوهر، مادر شوهر پیشتون زندگی می کنه ... اذیت می شید ؟ خوب تجربه من هنگامی که اونها چند روز پیشم بودن اینجوری بود : کارهای خونه رو باهم انجام می دادیم و درد دل می کردیم و از هر دری صحبت می کردیم و .... . فقط الان هم حس صمیمی تری دارم و هم حق قسم هست. مثل یک خواهر خیلی نزدیک و دوست داشتنی.
اما در مورد مسائلی که تو زندگی پیش میاد باید بگم معمولا طبق تجربه و صحبتهایی که با افراد تعددی موفق داشتم اکثرا مسائل ها بر سر رفتار همسر هست. معمولا همتا ها با هم مشکلی ندارند. در مورد رفتار همسر یک مورد رو می تونم بگم این هست که شوهر با خانم اول سالها زندگی کردند با توجه به دوران مشترکی که باهم داشتند و مسائلی که پشت سر گذاشتند ،با هم راحتتر هستند ، بنابراین وقتی مساله ای مرد رو ناراحت بکنه ممکنه اون رو در جمع خانواده به همسر اول تذکر بده ، در حالی که با توجه به رابطه تازه بین همتا و همسر این تذکر نباشه یا غیر علنی باشه. اگر چه همسر باید توی رفتارش عدالت رو رعایت کنه،  خانم اول نباید روی این مساله حساس شه ، با گذر زمان و در میان گذاشتنش با همسر آرام آرام درست می شه، اگر چه خوبه حرمتها حفظ شه...
و البته این مورد در کنار شناخت بهتر اخلاق و رفتار و سلائق شوهر هست که همسر اول  می تونه از این مزایا بهره ببره و اونها رو با همتا به اشتراک بزاره تا هم رابطه خانواده و رابطه بین دو همتا نزدیک تر و بهتر بشه و هم رابطه همسر و همتا.

 

دیشب همسر پیش ما نبود، رفته بود پیش مادرشون تا یسری کارها رو انجام بدن. منو همتا با هم صحبت کردیم و یسری تجربه هاییکه داشتم رو با همتا درمیون گذاشتم. از اخلاق همسر و چیزها و رفتارهایی که دوست داره. 

تصویری هم با شوهر و مادر شوهر صحبت کردم، و همتا هم برای اولین بار با مادرشوهر و خواهر شوهر صحبت داشتند. خدا رو شکر برخورد مادر شوهر و خواهر شوهر خیلی گرم و خوب بود.

برای عید قربان هم به مادرم اینا پیام تبریک دادم. و طبق معمول جوابی نگرفتم.

امیدوارم همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره.

افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

 

  • همسر اول

عقد همتا

۱۹
مرداد


تو این چند وقت کلی ماجرا داشتیم. قرار بود بریم برای مراسم رسمی همتا که ماشین خراب شد و چندین روز رفت تعمیرگاه. همین طور مرتب عقب افتاد. تا اینکه بالاخره چهارشنبه ساعت ۱۱ عازم شیراز شدیم.
شب قبل سرویس خواب رو جابجا می کردم و سرویس های جدید رو باید می چیدیم و سیستم اتاقها ... که نرسیدم همه را انجام دهم اما خواستم حداقل یک اتاق خواب آماده باشه برای ورود همتا و .... . خیلی بالا و پایین کردم. زانو درد بسیار شدید گرفتم که دردش امان نمی داد. شب از دردش چندین  بار از خواب بیدار شدم . پسر کوچکم هم که از وقتی از شیر گرفتمش شبها چند بار بیدار می شه و گریه می کنه و .. . باید بغلش کنم راه ببرمش و ... . خیلی بهونه می گیره. خلاصه شب های پر دردسر و روزهای پرکاری داشتیم.توی راه هم پام خیلی درد می گرفت و خشک می شد. رو زمین نمی تونم بشینم.😐 اصلا روز قبل از شیراز یه روز خاص بود . کمد افتاد و بچه ها زیرش اونو نگه داشتند و من تخته ها رو بگیرم ، همسر کمرش گرفت و ظرف شکست و عصبانیت و چندین اتفاق دیگه انگار بدجور چشم خورده بودیم .
وقتی اومدیم شیراز رفتیم امارت قاجاریه. جای قشنگی بود. ولی شب و اذیت پسر کوچک و بارون باریدن اون یکی و صبح هم گریه و بهونه شدید پسر کوچیکه و ناراحتی باباش از این اوضاع و کوزه ای که شکست و ... . 
چند روز قبل ،وقتی با همسر رفته بودیم خرید،به همسر گفتم یه سبد مخصوص عروس برای همتا بخریم و چادر  . و خریدیم. قرار شد یه حلقه هم براش بخریم از شیراز؛ ولی متاسفانه پنج شنبه ها بازار طلای شیراز بسته بود!
خلاصه با یه جعبه شیرینی و چادر ،رفتیم خونه همتا. پنج شنبه شب . خانه خیلی ساده تر از اون که فکر می کردیم.ساده و صمیمی و با صفا. یاد خونه خاله صدیق افتادم و خونه مادر بزرگ شوهر. دو مادر همتا ،خیلی مهربون و شیرین بودند . و بردارانی محترم و برادرزاده بسیار گل. نشستیم و حرف زدیم. همون شب هم همسر خطبه عقد دائم رو خوند. جالب اینکه اصلا صحبت مهریه نشد. خود همسر با همتا مهریه رو هماهنگ کرده بود، ولی تو مجلس صحبتی نشد.تو هنگام عقد، هم همسر و هم من حس غریبی داشتیم. خدا رو شکر کردیم دعا کردیم و .... . صبح زود بعد از نماز ،همتا و همسر رفتند شیراز تا یکسری وسایل همتا رو بیارن خونشون و اتاقش رو تحویل بدند . بعد از ظهر اومدند . قرار شد همتا یسری وسایل رو جمع کنند و فرداش صبح زود برگردیم قم. مادر همتا به من گفت رسمتون برای جهاز چیه؟ گفتم هیچی حاج خانم لازم نیست . همه چیز هست... خیلی نگران دخترشون بودند به من می گفتند که بعد خدا و ائمه به تو می سپاریمش مواظبش باش و مثل خواهر باشید و ... . گفتم حتما ان شاءالله.
خیلی خوشحالیم . همتا دختر خیلی خوبیه . و خانواده اش. واقعا دوسشون دارم
  امیدوارم خدا برای همه خیر بخواد بتونیم با هم خواهرهای خوبی باشیم و به قرب الی الله برسیم

 

و امروز راه افتادیم برای قم. دیشب همتا خوابش نمی برد. همش بیدار بود. به نظرم دلتنگی و استرس داشت. موقع خداحافظی اشک تو چشمان مادران همتا بود و دلواپسیی که برای دخترشون داشتند..‌‌. . برام جالب بود، طفلی ها خیلی نگران دخترشون بودند. بردارانش می گفتند ان شاءالله خوشبخت بشی. مادرانش می گفتند با هم خوب باشید و مثل خواهر باشید و دنیا دو روزه ....

 

همونطور که خانواده همسر اول ناراحت و نگرانن ، خانواده همسر دوم هم نگرانن . نگران خوشبختی دخترشون با یک زندگیی که قطعا تصورش رو نمی کردند اینگونه باشه. اما امیدوارم بهتر از حالت تک همسری زندگی پیش بره و موجب رضایت  خداوند و صاحب الزمان عج و ائمه  اطهار بشه و رشد و قربمون.

الهی امین

  • همسر اول


بچه ها

در مورد راضی کردن خانم اول توسط اقایایون 



به نظر من آقا قبل از انتخاب کیس مورد نطر باید با خانم صحبت کنه

بگه من می خوام تعدد کنم

به زنش اطمینان بده هیچ مشکلی از طرف اون نیست

بهش قول بده جایگاهش همون که بوده هست

اینکه اونو مثل قبل دوست داره

فقط می حواد یه زن دیگه بگیره

به هر دلیل

مثل والدینی که بچه دوم میارن

سعی کنه در طی مدت زمان ارام ارام زن رو قانع کنه

البته اونقدر یدفعه و محکم نگه که زن بهم بریزه

اول شوخی 

بعد دوست دارم

بعد نظرت جیه

بعد مورد سراغ  نداری😁

تا یواش یواش خانم بگه مثل  اینکه قضیه جدیه

در طی ۶ ماه و یکسال خانم رو اماده کنه

بعد بره سراغ انتخاب کیس



به نظر من بدترین توهین به زن اینه که به هر دلیل مرد مخفیانه اینکار رو انجام بده. بنابر عرفی که وجود داره و تصور پیش فرضی  که با اون ازدواج رو شروع می کنن

حتی اگر زن بهم بریزه

مرد نمی تونه جای زن تصمیم بگیره و بهش نگه

اعتماد زن به تمام زندگی شون بهم نی ریزه



حالا اینجا دو حالت پیش میاد یا زن می پذیره که هیچ . 

یا نمی پذیره. اینجا اگر مرد اونقدر لازم دید که تعدد کنه  می تونه مخفیانه انجام بده. اونوقت اگر زن فهمید مرد می گه بهت گفته بودم پذیرش نداشتی و چون دوست داشتم و عاشقت بودم و نمی خواستم از دستت بدم مخفیانه انجام دادم

  • همسر اول

چند روزه ماشین خراب شده. همه کارهای اداری و بیرونی مون هم برای این چند روز هست. خیلی کارها بهم ریخته و منم بهم ریختم. دلم می خواست تا اومدن همتا یسری کارها رو بکنم که نشد . پسرم هم امروز رفت آزمون  سنجش رو داد برای جهشی خوندن. یکی دو روز پیش هم رفتیم دادگاه  برای رضایت تعدد زوجات . حاج آقا می گفت چرا راضی  شدی‌ . گفتم خودم پیشنهاد دادم . بدین علت و ... خیلی خوشحال شد و تعجب کرد و به شوهرم گفت  مومن واقعی به این می گن و آفرین قدر خانمت رو بدون و من اگر جای  تو بودم روش زن نمی گرفتم😂 گفتم حاج آقا وضعیت جامعه و ... دید نه انگار واقعا من مصمم هستم و راضی خیالش راحت شد و حکم رو نوشت . چتد وقت دیگه حکم آماده می شه و پیام میاد که بریم حکم رو بگیریم. 

خدا کنه ماشین رو زودتر بدن تا برای برنامه  های همتا دچار مشکل نشیم.


  • همسر اول