اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

لذت عبد بودن

جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳ ق.ظ

امروز جلسه موسسه حیات حسنی بودم

دومین جلسه ای که شرکت کردم

خیلی جلسه خوبی بود.


در فضای مجازی یه آقایی در مورد تعدد کلاس مجازی گذاشتن که بنده با نظراتشان  خیلی مخالف بودم.

مثلا اینکه مدیر و رئیس خانه مرد است 

یا در مورد تعدد زوجات 

یا خطاب احادیث 

و ... 

نظرات مخالفی دارن. 



امروز در خلال جلسه موسسه حسنی  پاسخ خیلی از شبهات و سوالات رو که در اون کلاس مجازی ایراد شده بود، گرفتم

دیدم تعدد زوجات یه حکم تکوینی و موافق فطرت مرد است


یا پذیرش احکام الهی اگر به صورت صد در صد داشته باشیم و جدال نداشته باشیم و در دل هم رضا داشته باشیم می شیم مومن. مومنی که تو ایه ۶۵ سوره نساء گفته.

تربیت فرزندان و مدیریت زندگی با مرد است

الرجال قوامون علی النساء

غیرت زن کفر است



امروز تو جلسه خانمی بودند که جلسه قبلی هم بودند. اندکی با هم آشنا شده بودیم.

خیلی ازشون خوشم اومد.

با اینکه پذیرش این حکم به قول خودشون احساسی و ... براشون سخت بود، البته پذیرش حکم نه، کنار اومدن با احساساتشون...،  می گفتن خیلی دوست دارند که این حکم رو کاملا بپذیرن و تو احساسات هم مشکلی نداشته باشن . داشتن روی خودشون کار می کردند


چقدر  لذت بخش بودن دیدن ایشون


دیدن افرادی که به خاطر خدا با احساسات دنیایی شون می جنگند

خود رو مالک شوهر نمی دونن 

می دونن قرار نیست شوهر رو با خودشون به اون دنیا ببرن

همسر و فرزند .. وسیله ابتلاء و امتحانن


خیلی شیرین بود....


یا خانم دیگه ای که همسرشون داشتند چند تا همسر می گرفتند تا در این حرکت جهادی به دختران و ثیبه ها کمک کنند



چقدر شیرین بود دیدن کسانی که درد همنوعان خود را دارند

چقدر شیرین بود دیدن کسانی که درد دین دارند



جلسه عالی بود

در مورد حکم و نگاه به زندگی

در مورد گناه

که گناه خلاف مسیر تکوین رفتن است...


که به ضرر خود ماست....



وقتی در جلسه احکام ، یکسری از موارد احکام خانواده بیان شد ، دیدم ما خانمهای ایرانی چقدر مالک زندگی هستیم ...

دیروز رفته بودیم با همسر ساروق ، همون امام زاده هایی که معجزه کربلایی کاظم و حافظ قران شدنش رخ داد...

طی مسیر چقدر گندم زار بود...

چقدر خوشه های طلایی گندم زیبا بودند

چقدر قشنگ در باد می رقصیدند و تسبیح می گفتند

چقدر فرشته انجا بود همراه هر دانه گندم...

چقدر زیبا بود

کربلایی کاظم هم همین جاها کار می کرد و یاد خدا می افتاد و ...


بماند

در امام زاده روی یک برد نشانه های آخر الزمان نوشته شده بود

و در میان  آنها  حرف شنوی مرد از زن بود


در احکام امروز دیدم ما زنها چقدر خودمان را محق به حقوقی می دانیم که شرعا حقمان نیست



مثلا اگر همسر بخواهد شبی خانه مادرش بخوابد

من باب رسیدگی حتی

حتی مادر فرتوت

ممکنه خیلی از ماها دلخور شویم...

مثلا اگر مرد بخواهد یک شب درمیان پیش مادرش بخوابد 

صدایمان در میاد!

چرا؟

چون خود را مالک شوهر وقت او می دانیم!

چون نمی دانیم چنین حقی نداریم....


عبد بودن خیلی خوبه

یه عبد واقعی عاشق اینه مولاش بهش دستور بده

اونو آدم فرض کنه

بهش کار بگه

و عبد انجام بده و بگه چشم

و مولاش بهش بگه آفرین

یه عبد دنبال همینه

لبخند رضایت مولاش

اینکه بهش بگه احسنت

بهش بگه ازت راضی ام



دیگه کاری به این نداره که مولاش چجور کاری بهش گفته


کاری به این نداره چقدر سخته


اتفاقا می گه هر چه سختتر بهتر


هر چه کار سختتر باشه یعنی مولات تو رو بیشتر لایق دونسته

کار سختتر رو داده به تو

چون تو می تونی

اگر با من نبودش هیچ میلی 

چرا ظرف  مرا بشکست لیلی

پس یچیزی در من دیده که کار سخت رو سپرده به من

پس این افتخار داره

لذت داره



برای همین

 هر که در این بزم مقرب تر است

 جام  بلا بیشترش می دهند

برای همین

 بالا ترین سختی ها برای ائمه بوده

پس هرکس در این مسیر عبد بودن، عزم بالاتری داشته باشه عبد بهتریه

مثل پیامبران  اولوالعزم از بین سایر پیامبران!


برای همین چنین  عبدی خودش رو نمی بینه اصلا!!!!

چون و چرا نمی یاره!

که چرا من!

...


خداوند مولای ماست و ما عبد او


عابد بودن خوب نیست

خداوند نیازی به عبادت ما نداره و عابد نمی خواد


عبد می خواد

غلام حلقه به گوش می خواد


ما اگر عبد باشیم

دلمون می خواد اونجور باشیم که خدا می خواد

دیگه نمی گیم چرا به زنها اینجور گفته

چرا سخت گرفته چرا زن باید شوهرش ازش راضی  باشه و بره معذرت خواهی حتی اگر حق باهاش بوده

چرا بدون اجازه نره بیرون

چرا

چرا 

چرا

چرا تعدد زوجات...

چرا غیرت زن کفره...


دیگه اصلا خودش  رو نمی بینه

فقط خدا رو می بینه

فقط منتظره ببینه خدا چی می خواد و چی می گه

دیگه می گه خدای من ، مولای  من، فقط تو بگو، من بگم چشم

با جون و دل بگم چشم

بدون کراهتی بگم چشم

برام بقیه مهم نیستن

که بقیه چی می گن.

باهام چجور رفتار می کنن.

سوء استفاده می کنن یا نه.

ظلم می کنن بهم یا نه

برام مهم نیست

برام فقط رضایت  تو مهمه

اینکه تو تشویقم کنی

اینکه بهم بگی خوب کارت رو انجام دادی

اینکه...

اینکه...

لبخند رضایتت رو ببینم مهمه

عاشق اون زخمی ام که تو اون زخم رو می پسندی ، عاشق اینم تمام تنم چنین زخم هایی بخوره 


برای همین حضرت زینب گفتند ما رئیت الا جمیلا 

برای اینکه رضایت خدا رو دیدند

حرف شنوی از خدا رو دیدند

زخمهایی رو دیدند که همه نشانه های زیبای عبد بودن بود...

هر چه از دوست رسد نیکوست...


جقدر زیباست که عبد باشیم

نگاه نکنیم ببینیم خودمون دلمون چی می خواد

خودمون چجوری  امورمون رو تدبیر می کنیم

فقط ببینیم خدا چی می خواد و امورمون رو هم واگذار گنیم به خدا





رضا برضاک یا الله




خدایا لیاقت عبد واقعی بودنت رو به ما بده

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

خدایا شکرت

خدایا شکرت



العبد...

  • موافقین ۰ مخالفین ۱
  • ۹۸/۰۴/۲۱
  • ۱۳۰ نمایش
  • همسر اول

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی