اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

یک زن خانه دار همنشین پیامبر

پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۰ ب.ظ

#داستان

همیشه دنیا همینطوره،  هیچ کس برای زنی که توی خانه فقط کار می کنه ارزش قائل نیست ، انگار داره وقت می گذرونه ، افتخار و اعتبار به اینکه کی تحصیلات بالاتر داره و کی بیشتر تو اجتماع است، کی درآمد بیشتر داره، کی اموره خانه رو مدیریت می کنه و شوهرش ازش حرف شنوی داره...

اما اون فرق داشت ، یک زن ساده ، که همه عمرش رو توی خونه بود و به امور خانواده می رسید ، با همه مهربان بود، اگرچه می دید دیگران باهاش چگونه برخورد می کنند و براش ارزش چندانی قائل نیستند ،حتی وقتی توی جلسه ای ،زنان متدین شروع به صحبت و بحثی می کردند ، باز اون جایی نداشت ، اگر چیزی می گفت ، می گفتند نه اینطور نیست تو که همش تو خونه نشسته ای و از چیزی خبر دار نیستی...
با وجود این متواضعانه در مقابل مردم و زخم زبان و کنایه هاشان صبر می کرد...خوب شوهرداری می کرد...به بهترین نحوه خانه داری می کرد!

هر کس فکر می کرد بهترینه و خدا ازش راضیه،  اما اون اینگونه فکر نمی کرد ، فکر می کرد تو درگاه خدا گناه کارترینه و همیشه سعی در بهتر بودن داشت...

یک روز در خانه به صدا درآمد وقتی در را باز کرد دید آقایی موقر و متین پشت در است و می خواست بدونه اینجا خانه زنی که نامش هم نام این زن بود هست ؟

مرد پرسید، سلام ، اینجا منزل #خلاده_بنت_اوس است؟
زن گفت بله، شما؟
و پاسخ شنید ،داوود هستم،(زن تعجب کرد #داوود _نبی!دم درخانه من!) ، از خداوند خواستم بدانم همنشین من در بهشت کیست، و به آدرس شما رهنمایی شدم،
زن متواضعانه پاسخ داد، یا داوود نبی ، ای پیامبر خدا ، اگر چه از اینکه شما را اینجا می بینم بسیار خوشحالم ، اما فکر نمی کنم فرد مورد نظر شما من باشم، حتما فرد دیگری هم نام من است و ملاک نظر شما اوست ، من یک زن خانه دار ساده ای بیش نیستم! من کجا و همنشینی در بهشت با پیامبر خدا کجا!
داوود نبی فرمودند ، نه اشتباه نمی کنم ، مطمئن هستم ، شما خانم متواضعی هستید ، اما می خواهم بدانم چه ویژگی در شما بارز تر است که موجب شده شما به چنین مقامی برسید...
زن تاملی کرد ، در بین عبادتهایش عبادت چندانی نداشت ، حداقل عبادات را به جا می آورد و ترک گناهان می کرد همین، پس کدام ویژگی اخلاقی است که در من بارزتر است... گفت : شاکرم  که خداوند این صفت را در من قرار داده که در همه مراحل زندگی صبورم، در برابر ناملایمات و مسائل مختلف شاکر بوده و صبر می کنم و جزع و فزع نمی کنم...
داوود نبی فرمود همین یک صفت کافی است و تشکر کرد و رفت.

زن نمی دانست چگونه از خداوند تشکر کند، به سجده افتاد ، سجده شکر بجا آورد ،در حالی که اشک از چشمانش جاری بود ،اشک ذوق و شکر ، 

یک زن خانه دار از همه زنان همسایه و شهر ، مقامی بهتر داشت !، یک زن خانه دار از همه خوشبخت تر بود!، یک زن خانه دار سعادتمند ترین بود!، نبی خدا به خانه یک زن خانه دار آمده بوده !و به او مژده سعادت واقعی و رضایت خداوند را داده بود! ،یک زن خانه دار!یک زن خانه دار! #یک_زن_خانه_دار! 

#دارالقران_صاحب_الزمان_عج 
@dqsz313 ایتا
http://eitaa.com/dqsz313

  • همسر اول

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی