اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

" رضایش " زندگی فقط برای رضای او

اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه

روز نوشت یک زن از یک تصمیم!
همسر اول هستم‌.سال ۸۲ ازدواج کردم در سن ۲۲ سالگی.لیسانسه هستم و طلبه و خانه دار.۳ فرزند گل دارم.
زندگی رو از زیر صفر شروع کردیم. دست در دست هم گذاشتیم و توکل به خدا کردیم.در مسائل کاری به حمدالله کمک همسر بودم.
کل مهریه ام را همان اویل عقد بخشیدم.
چیزی به نامم نیست.
یک منزل مسکونی و ماشین داریم و به لطف قناعت اوضاع مالی مان روبراه است.
دو سالی در مورد تعدد زوجات تحقیق کردم و اوضاع جوانهای اطرافم رو بررسی کردم.
به همسر پیشنهاد تعدد دادم و اعلام رضایت کردم.
همسر هم بررسی کردند و بعد تصمیم به تعدد گرفتند...

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۹ مطلب با موضوع «چرایی و اثبات تعدد» ثبت شده است


عده ای می گن ازدواج دوم باید از روی میل باشه نه خیر خواهی و رضای  خدا و زن اول هم نباید دخیل باشه در این انتخاب!!

پاسخ و بررسی بنده:


اینکه هدف اصلی ازدواج و اینکه کلا چرا ازدواج می خواهد بکنه رضای خدا باید باشه!هر کاری انسان انجام می ده باید بخاطر خدا باشه وگرنه باخته. حتی هدف خیر خواهی هم خوبه . خیر خواهی برای خدا. مثل ائمه و پیامبر اکرم ص که ازدواجهاشون به خاطر خدا و خیر خواهی  بوده.

اما بعد از هدف اصلی ، در جهت انتخابهاشون ، قطعا آن کسی را انتخاب می کنند که دلشون هم بخواد.حال عده ای دنبال صرف دل و زیبایی می رن که زیبایی از دست می  ره و عادی و کهنه  می شه. و عده ای هم اخلاق رو انتخاب می کنند که هرگز کهنه نمی شه و از بین نمی ره ، بلکه رشد هم می کنه. بنابر این ایشون هم زن باب میلشون رو انتخاب کردند. زنشون هم کاملا باب میلشونه.اونچه می خواستن.

از طرفی اینکه زن اول هم در انتخاب زن دوم شریک باشه اصلا بد نیست و مزیت هم داره.اولا زن جنس زن رو خوب می شناسه.دوما شوهرش رو و علائقش رو خوب می شناسه.سوما سازگاری بین زنها بیشتر و دردسر ها کمتر می شه.چهارما حس در اون دخیل نیست و انتخاب عاقلانه است و بعد از ازبین رفتن حس پشیمانی ببار نمی یاره.پنجما سازگاری بیشتری بین زنها وجود داره و تنشها کمتره و مرد ارامش بیشتری داره و زن دوم راحتتر زندگی می کنه

حال مرد از بین زنهایی که زن اول برای مرد گزینش کرده یکی رو انتخاب می کنه که باب میلشه و این انتخاب بهترینه.

نه اینکه زن بگه با این ازدواج کن. نه. مرد می گه من نمی خوام با هر خانمی وارد صحبت بشم و ..‌ . یه خانم با این ویژگی ها پیدا کن که دوست داشته باشن وارد تعدد بشن. همسر اول هم چندین مورد بر طبق نظر آقا پیدا می کنه. بعد آقا باهاش وارد صحبت می شه و اون گسی که میل و عقلش بهش هست رو انتخاب  می کنه 

این حالت در ازدواج های اول هم هست. در ازدواجهای موفق. مادر پسر یکی رو انتخاب می کنه. چون جنس زنها رو می شناسه و احسلسی عمل نمی کنه و عروسی که با انتخاب مادر شوهر هم هست ، مشکلات خانوادگی اینده شون کمتره.

از طرف دیگه من هرچی ازدواج دارم می بینم که به شکست می انجامند و طلاق و ... همه از مواردی هستند که برای دل زن گرفتن نه رضای خدا و خیر خواهی؛

و زن اول رو دخیل ندونستن... . اما ازدواجهایی که موفق هستند ، ازدواجهایی که الان سالیان سال داره می گذره یا دارن همه توی یه خونه زندگی می کنن و موفقند از روی خیر خواهی و با دخالت زن اول بوده چون میل از بین می ره و

وقتی مشکلات زیاد باشه ادم قید هوی و هوس رو می زنه. اما وقتی به خاطر خدا و خیر خواهی باشه هرچه مشکل بیشتر باشه می دونه اجرش بیشتر و جا نمی زنه. از طرفی وقتی زن اول هم دخیل باشه می دونه اون خانم هم مورد تایید خورش هم بوده پس سازگاری به خرج می ده و زن دوم هم می دونم که با یک خانواده قراره زندگی کنه و نه صرفا یک مرد. پس سازگاری خودش رو با کل اعضای  خانواده می سنجه و وارد زندگی می شه. و در نهایت یک خانواده منسجم تشکیل می شه که زنها با هم خوب هستند و مرد عاشق زنهاست و بچه ها چون  خواهر و بردار واقعی اند و همه با هم خوش و خداوند هم از انها راضی و خیر  اخروی برای انها فروان.



بنابراین ازدواج کلا باید بخاطر رضای  خدا و خیر خواهی  باشه و زن اول باید همراه باشه در این مورد و چه بهتر  بررسی اولیه توسط زن باشه حتی و سازگاری بین زنها وجود داشته باشه . در نهایت بین موارد انتخابی بهتر است مرد بر طبق خواست و میلش انتخاب کند و زن دوم هم بداند که با یک خانواده قرار است زندگی کند نه یک مرد تنها.


اللهم وفقنا لما تحبه و ترضاه


  • همسر اول

یکی از دوستام ، حمیده ، در مورد اینکه به پذیرش همتا گفته بودم جهاد اکبر باهام صحبت می کرد . می گفت حدیث هست که جهاد زن خوب شوهر داری کردنه... گفتم درسته اما جهاد اکبر مبارزه با نفس و در نتیجه پذیرش  همتاست .

اینو از استاد پناهیان دیدم.

می زارم اینجا خیلی مفیده



❤خلاصه #فایل 1


✅۱. اگر فضایل و توصیه های دینی را همچون دانه های تسبیح در نظر بگیریم، نخی باید باشد که این دانه ها را بهم متصل کند و آن نخ "مبارزه با هوای نفس" است.


✅۲. وقتی این معارف نظام پیدا کردند همه ی دستورات را حول یک محور می بینیم و متوجه می شویم چه چیزی را باید مدام هدف بگیریم.


✅۳. موضوع اصلی زندگی ما حسادت نیست! تکبر نیست! تنبلی نیست! حرص نیست! حسرت خوردن نیست! صداقت داشتن نیست! مهربان بودن نیست! موضوع اصلی زندگی ما "مبارزه با نفس" (جهاد اکبر)  است.


✅۴. اگر معارف مرتب و نظام مند باشند می توانیم انتقال بدهیم. و نتیجه بخش خواهد بود. میتوانیم تجلی آن را در تمام اخلاقیات خوب و بد خود ببینیم. 


✅۵. خیلی ها خوب هستند ولی فکر میکنند بد هستند و خیلی ها بد هستند ولی فکر می کنن خوب هستند. در حالی که ارزش آدم ها به فحش هایی که داده نیست! 

ارزش آدم ها از روی حرفهای دروغ و راستی که گفته حساب نمیشود! 

ارزش آدم ها از روی مبارزه با نفس محاسبه میشود.


✅۶. ائمّه می فرمایند؛ مبارزه با نفس جهاد اکبر است چون مبارزه با هوای نفس سخت تر است، و مثل آن مثل کسی است که بخواهد به تنهایی شهری را فتح کند! از هر طرف به او حمله می کنند و او یکه و تنها مبارزه می کند.


✅۷. در روایات گفته شده خداوند قسم جلاله خورده و فرموده به عزت و جلال و عظمت و مقام خودم سوگند اگر بنده ی من در چیزی هوای مرا به هوای خودش ترجیح بدهد، من غنای در نفسش ایجاد میکنم (احساس بی نیازی به همه ی عالم پیدا کند) همتش را می گذارم روی آخرت، ضمانت میکنم آسمانها و زمین رزق او را برسانند و من پشتیبانش هستم. 


✅۸. شباهت اول؛ همان فضای معنوی حاکم در جهاد اصغر هست ولی بزرگتر‌. شباهت دوم؛ وجود دشمن است که در جهاد اکبر شناختن دشمن سخت تر است و شجاعتی بیشتر از جهاد اصغر لازم است. 


❤شباهت اخر؛ فضای عاشقانه میان خداوند و شخص است.❤



خلاصه #فایل 2


✅۱. وقتی به کسی میگوییم بین راه سعادت و شقاوت کدام را انتخاب می کنی؟ 

 🔸 اگر به هیچکدام تمایل نداشته باشد و بگوید سعادت چیست؟ و شقاوت یعنی چه؟ خوبی چیست و بدی یعنی چه؟ برای این شخص چون آگاهی و تمایل ندارد پس اختیار و انتخاب هم معنایی ندارد.


🔹 اگر به یکی علاقه مند باشد و به یکی هیچ علاقه ای نداشته باشد، مثل "فرشته ها" که فقط به خوبی ها گرایش دارند، باز هم اختیار معنایی ندارد و به درجه ی انسان بودن نرسیده

یا مثل "حیوان" فقط به مسائل خورد و خوراک و جسمی و جنسی علاقه داشته باشد و در مورد سعادت و آخرت هیچ برنامه ای نداشته باشد باز هم اختیار و انتخاب معنایی ندارد.


🔸اگر به هر دو به یک اندازه علاقه مند باشد دچار حیرانی و سر گردانی میشود و ممکن است خودکشی کند و باز هم اختیار معنا ندارد.

🔹فقط در صورتی اختیار و آگاهی معنا پیدا می کند که به هر دو علاقه مند باشد اما نه به یک اندازه!

خداوند در سیستم وجودی انسان دو نوع علاقه قرارداده 

✔یکی سنگین تر، ارزشمندتر، عمیق تر، اما "پنهان تر" 

✔و دیگری سبک تر، سطحی تر، کم شیرین تر، اما "آشکار تر" 


👌 زمانی که تو با انتخاب خودت از این تمایل آشکار و سطحی عبور می کنی و به تمایل پنهان و عمقی وجود خودت می رسی از اینجا به بعد انسان هستی یعنی موجودی هستی دارای #اختیار 


✅۲. انتخاب تو وقتی ارزش پیدا میکند که علیه آن چیزی که دوست داری باشد.


✅۳. حیوان هم از حق انتخاب و اختیار برخوردار است و چیزی را انتخاب میکند که دوست دارد.

مثلا اگر آهن و علف جلوی دهانش بگیری بدون تامّل و فکر علف را انتخاب میکند.


✅۴. هوای نفس همان علایق سطحی تر و آشکار است که سرچشمه ی تمام فسادهاست


✅۵. دلیل آفرینش ما مبارزه با هوای نفس است، بخاطر این مبارزه به ما حق انتخاب و اختیار داده شده، تا به شرف انسانیت برسیم وگرنه حیوان یا فوقش فرشته بودیم.


✅۶. زمانی که از این مرحله رد شده باشیم و انسان شده باشیم. زمانی که از مرتبه ی حیوانیت و علایق سطحی عبور کرده باشیم. حیوان که امر و نهی نمی فهمد.


✅۷. بله ماه رمضان یکی از همین برنامه هاست.

مبارزه با هوای نفس همان جهاد اکبر است و مومن روزی هفتاد بار می میمیرد.


✅۸. با عشق ورزیدن به اولیای خدا


@Tanhamasiir

کانال تنها مسیر در ایتا

  • همسر اول

به تازگی به دوستام در مورد تعدد گفتم.خیلی تعجب می کنن و ازم در مورد حس و سختی می پرسن.می خوام یچیزی بگم.ماجرا آسون  تر و دلنشین تر از اونچیزی هست که بشه فکر کرد.خدا دستور به چیزی که بر خلاف ذات ما باشه نمی ده.هر چی خدا گفته خیره.باید باور داشته باشیم.اون وقت حلاوتش رو حس می کنیم.باید برای رضای خدا و قرب الی الله زندگی کرد و قیام کرد.باید هر کاری رو به خاطر خدا کرد.باید از اونچه دوست داری انفاق کرد.باید اون حکمی که خدا گفته رو پذیرفت و در دل نسبت به اون خشنود بود.نباید گذاشت مال فرزند و همسر که وسیله آزمایش ماهست موجب دوری ما از خدا بشه.باید از امتحان سر بلند بیرون اومد .باید همدیگرو دوست داشته باشیم.نسبت مومنات مهربون باشیم.باید دست همو بگیریم.خدا حکمی که به ضرر ما یا بر خلاف ذات ما باشه نمی ده.این حکم هم به نفع ماست.هم دنیوی و هم اخروی.وقتی بپذیری و واردش بشی می فهمی.وقتی اصولی بررسی کنی و بپذیری  و اصولی واردش بشی و اصولی ادامه بدی می فهمی. طبق اونچه سیره ائمه بوده.طبق اونچه خدا گفته باید پیش رفت تا به لذتی بالاتر از مالک شوهر بودن رسید.

 

 

کسی که حس مالکیت داره و نمی خواد حکم خدا رو در مورد همتا بپذیره ، این حس مالکیت رو در مقابل سایرین هم داره...در مقابل مادر شوهر،خواهر شوهر

و حتی مسافر داخل ماشین؛نمی تونه ببینه کسی به همسرش چیزی بگه،نمی تونه ببینه همسرش از کسی تعریف کنه.این مالکیت بده.باید باور داشت اولا مالک همه چیز خداست.دوما هیچ چیز رو با خود به اون دنیا نمی بریم.سوما حس مالکیت با حس زنانگی در تناقض هست.زن دوست داره مملوک باشه.دوست داره.شوهرش مالک اون باشه،ازش حفظت کنه،اون رو سیراب کنه،مراقبش باشه و شوهرش پناهگاهش باشه...

هر چی خدا گفته خیره.به نفعمونه.باید فقط سمعا طاعتا بود و دستورات الهی را با گوش جان پذیرفت.حتی اگر درک نکنیم چرا.باید به خدا اطمینان کرد.من نمی فهمم چرا.خدایی که من رو خلق کرده که می دونه چرا.پس باید به خدا توکل کرد.و اطمینان کرد.و راضی بود به رضای خدا

 

 

رضا برضاک یا الله

  • همسر اول


بسیاری اوقات ممکنه نگرانی های برای همسر اول یا مرد از ورود به تعدد بوجود بیاد 

یا دیگران برای آنها این اشکالات و شبهه ها را بیان کنند

شک کنند که راهی که 

 خواهد برود درست است یا نه

مرتکب گناه نشوند

از جمله ی این دغدغه ها می تواند موارد زیر باشد:


با ازدواج مجدد ممکن است آینده و ازدواج بچه ها دچار مشکل شود. ممکن است خواستگاران و یا دخترانی که به خواستگاری آنها می رویم به خاطر زندگی تعددی ازدواج با این فرزندان را رد کنند.

باید گفت باید در این مورد به خدا توکل کرد. مگر چه کسی خواستگار  و یا دختر مناسب  را برای فرزندان ما در صورتی که زندگی تعددی نداشته باشیم جور می کند؟ خداوند. حال اگر ما زندگی تعددی را به خاطر خدا انجام داده باشیم ، آیا خدا ما را رها می کند؟ همان خدا باز برای فرزندان ما بهترین مورد را جور می کند. 

از طرفی شاید زندگی تعددی یک سرند یا الک بسیار لطیف باشد که خواستگاران  و موارد مناسب را جدا سازی می کند. کسانی که با حکم خدا مخالفند را سرند می کند.



ترس از آینده  از دیگر موارد  است . ترس از اینکه زندگی اول صدمه ببیند . زن دوم زن خوبی نباشد و موجبات آزار و اذیت خانواده و از هم پاشیدگی  زندگی اول فراهم شود‌.

باید گفت اگر نیت از ورود به تعدد جلب رضایت پروردگار  باشد ، باید باقی امور  را نیز به خدا واگذار کرد و به خاطر این احتمال، خیر کثیر را از خود دریغ نکرد . از طرفی باید از عقل و درایت نیز استفاده کرد و در انتخاب همسر دوم بسیار دقت کرد و ملاکهای انتخاب را خدایی قرار داد و همسری کاملا شایسته بویژه از نظر اخلاقی انتخاب کرد . بویژه اینکه باید نیت در این راه انجام یک کار جهادی و خدا پسندانه و قرب الی الله و کمک به دیگران باشد.



ممکن است فرد مناسبی انتخاب کنیم ولی این فرد خوب ،جلب محبت بیشتری از شوهر بکند و شوهر بیشتر به سمت او راغب شود. 

باید در این مورد گفت علاوه بر اینکه باید توکل بر خدا کرد و به خاطر او عمل کرد ، باید همسر اول محبتشان به  شوهر و برعکس زیادتر از قبل شود و این ازدواج  دوم  موجب بر انگیخته شدن روح عشق در این خانواده شود و از این فرصت استفاده کنند و زندگی  خود را گرمتر از قبل کنند و استفاده  مثبتو بهینه از این اتفاق ببرند.



ممکن است فرزندان آسیب روحی ببیند.

 باز هم علاوه بر توکل به خدا و واگذاری امور به خداوند ، باید جهت کاهش  آسیب به فرزندان و حتی ایجاد اثر مثبت تعدد بر زندگی فرزندان مواردی را رعایت کرد.

 مانند آگاهی دادن به فرزندان و صحبت  کردن با آنها و در جریان  قرار دادن آنها از ابتدای کار.

  ورود اصولی به  زندگی  تعددی با رضایت زن اول . تا تحریکات و القائات به فرزندان وجود نداشته باشد .

 داشتن دید کاملا صحیح و باز و زیبا به زندگی تعددی . باید بدانند که مرد می تواند تکیه گاه چند نفر همزمان باشد و همزمان چند زن را واقعا از صمیم قلب دوست داشته باشد مانند والدینی که چند فرزند دارند و همه آنها را دوست دارند.

مرد به همسر و فرزندان اول محبتی بیش از پیش داشته باشد تا همسر اول و فرزندان نه تنها آسیب نبیند و دید بدی پیدا نکنند بلکه از ورود به تعدد راضی باشند.

 در یک خانه زندگی کردن اعضا از دیگر موارد مهم است تا ارتباط بین افراد مانند یک خانواده حفظ شود و فرزندان مانند خواهر و برادر واقعی زندگی  کنند و همه این افراد ، خود را یک خانواده ببینند و نیز مرد خود را صاحب یک خانواده بداند و نه دو خانواده.


 ممکن است از سمت  اجتماع و فامیل طرد شوند و نگاه افراد جامعه  به انها مناسب نباشد . باید در این گونه موارد  باز رضای  خدا را در نظر بگیرند  و بدانند که هر رنجی در این راه بکشند، به خاطر انجام یک عمل خداپسندانه ، ثواب است.


ممکن است بین عدم رضایت پدر و مادر و ورود به زندگی تعددی قرار بگیرند.

در اینجا باید نگاه بکنند ببیند وظیفه شان چیست و ملاک را خدا قرار دهند.

قطعا کسب رضایت والدین مهم است اما باید در اینجا در نظر داشت که تصمیم در این مورد از اختیارات زندگی آنها نیست  . در این مورد می توان با والدین تدریجی صحبت کرد تا آنها نیز راضی شوند و یا حتی گفته می شود که نیاز به جار زدن و ... نیست.  البته اگر واقعا والدین ناراحت شوند و نهی شدید کنند نباید وارد عمل مباح و مستحب شد.


باید در نظر داشت هدف از ورود به زندگی  تعددی فقط و فقط کسب رضایت پروردگار باشد تا هر چه سختی در این راه می کشند و هر نفسی که می کشند اجر داشته باشد و موجبات  رضایت خداوند را فراهم کند که غیر از این باخت است.

  • همسر اول


سلام


قبلا در مورد انواع خانواده تعددی گفتیم و گفتیم اصل بر تک همسری است . ان شاء الله امروز در مورد نوع واکنش ها و آسیبها و مزایای هر نوع از خانواده ها صحبت می کنیم.




حالت اول آقا مخفیانه همسر دوم می گرفتند.


این نوع زندگی تعددی آسیب زا ترین حالت است.


میزان طلاق و افسردگی در این خانواده بالاست. بویژه همسر اول و فرزندانش.


مرد معمولا در این خانواده اقتدار لازم ، که لازمه زندگی تعددی است، رو نداره 


 چرا که مرد حالا از واکنش زن اول و یا از هم پاشیدگی زندگی و دعوا و مرافه می ترسیده یا هرچه. توانایی مدیریت  این موارد و شروع اصولی کار را نداشته . نمی تونه حرفش رو به زن اول بزنه . نتونسته زندگی رو مدیریت کنه. 



این نوع زندگی تعددی بسیار پرتنش و آسیب زاست



همسر دوم باید به خاطر این رفتار مرد مخفیانه زندگی کنه و از کلی از مزایای زندگی خانوادگی محروم می شه.


دایم باید با ترس زندگی کنه.


و بالاخره روزی که راز برملا می شه:



زن اول کل شاکله زندگی اش بهم می ریزه . چرا؟


چون زمانی که با همسرش زندگی مشترک رو شروع کردند بنابر عرف حاکم بر کشور رفتن جلو و این رو پذیرفتن.



مثلا زن پذیرفته بدون چشم داشتی در خانه مرد کار کنه. 


مرد هم پذیرفته تک همسر باشه.


حالا اگر مرد یواشکی زن دوم بگیره یعنی بر خلاف عرف جامعه و زندگی شون و این قولِ زیرپوستیِ زندگیشون از بین می ره.


زن می بینه مهمترین موردی که زندگی رو باهاش شروع کردن از بین رفت. مرد زیر قولش زد. بنابراین تمام زندگی مشترکشون رو مثل یک حباب روی آب می بینه. حس می کنه تمام حرفها و ... دروغ بوده . تمام فداکاری و صبوری ها و ساختن زندگی و ... بی فایده بوده .برای مردی بوده که قولش رو شکسته. می شکنه. 


این شکستن قول رو برای اینکه درک کنید از جنبه مرد مثال می زنم.


مثلا مرد بعد از ازدواج ببینه همسرش بر خلاف عرف جامعه هیچ کاری نمی کنه .


فقط به خودش می رسه.


نه آشپزی و نه خانه داری و .... . اینجا قطعا مرد شاکی می شه و پایبندی به این قول زیر پوستی رو طلب می کنه.



خوب همسر اول معمولا در این شرایط به صورت زیر عمل می کنه:


 معمولا همه خانم ها اول تلاش می کنن که همسرشون رو برگردونند به زندگی و زن دوم رو حذف کنن. معمولا دچار تنش و دعوای شدیدی می شن. در این جور موارد مقصر رو زن دوم می دونن که شوهرشون رو اغوا کرده. در حالی که قطعا مقصر اصلی همسر هست که نتونسته مدیریت ، قوامیت ، کنترل نفس و ... داشته باشه. وگرنه چنین مردی حتی اگر این مورد  براش رفع بشه ممکنه سراغ فرد دیگری هم بره. ولی از اونجا که خانم اول انچه دوست داره را می خواد باور کنه ، مقصر رو فقط همسر دوم می دونه!



در اینجا  زندگی زن دوم آسیب می بینه زن اول با تهدید اون و یا تهدید همسرش بر ترک زندگی  و یا پشیمونی مرد و سلب آرامش و عدم قوانیت تصمیم بر طلاق زندگی دوم گرفته می شه


پس اینجا احتمال بر هم زدن زندگی همسر دوم و از هم پاشیدگی آن و متاسفانه گناهانی فراوان وجود داره.



حال همسر اول  بعد از این مرحله و زمانی که نتونست زن دوم رو بیرون کنه  دو عکس العمل می تونه داشته باشه



یا بپذیره موضوع رو و زندگیی که مانند قبل نخواهد بود رو ادامه  بده‌ . حال به هر دلیل. خداوند.آبرو. بچه. عشق....



یا اصلا قید زندگی رو بزنه و طلاق بگیره


 شاید موارد نادری هم باشند که بدون دلخوری به زندگی ادامه بدهند!


در کل در این نوع خانواده ها اگر بچه هایی بوجود بیایند معمولا با هم رابطه خوبی ندارند. چون بچه ها نوع رابطه و احساس را از والدین یاد می گیرند و کینه به پدر یا همسر دوم و اول وجود داره. این خانواده بسیار پر تنش هست و بچه ها در این خانواده دچار آسیب اجتماعی و بزه و ... می شوند.



بهتر است مرد هرگز بدون آگاهی و رضایت همسر اول اقدام به تعدد نکند و به تعهدش به خانم اول پایبند باشه. حتی اگر خانمش مخالف هم باشه باید بهش بگه.


مرد آنقدر قوام باشد که مسولیت تصمیماتش را به عهده بگیرد .


همسر دوم بهتر است وارد چنین زندگیی نشه. زندگیی که با آسیب به زندگی یکنفر دیگه شروع می شه و مردش جرات و قدرت فکری جهت تصمیم گیری نداره. شاید مجبور به مخفیانه زندگی کردن بشه .شاید نتونه از حقوق شرعی خودش بهره ببره . بچه هاش علی رقم پدر داشتن محبت پدر رو ندارن....



زن اول بهتره اگر در چنین شرایطی قرار گرفت عاقلانه تصمیم بگیره. طلاق اگر چه راه حل سریعی جهت پاک کردن صورت مساله است اما به شدت آسیب زاست . از دست دادن زندگی و نگاه مردم به زن مطلقه و تنهایی و فرزندان و ...


بهتر است به خاطر خدا چنین شرایطی رو بپذیرد و با خدا معامله کند.


و بهتره تصمیم بر به هم زدن زندگی فرد دیگه نگیره که مرتکب ظلم نشه.


 



دوم  حالتی که مرد تصمیم  می گیره زن دوم بگیره. درایت به خرج می ده و جهت کاهش آسیبها ابتدا با همسر و اعضای خانواده صحبت می کنه. 



خوب از نظر بررسی مرد  ایشون مردی  هستند که عاقبت اندیش هستند و می خوان کار رو درست پیش ببرند . یا لااقل به تعهداتشون و قولشون پایبندند و حتی اگر بخوان از حقی استفاده کنند سعی می کنند دچار ظلم  و گناه نشن.


ایشون تکیه گاهی مناسب برای خانواده هستند.


در صورتی که زن بتونه رای مرد رو بزنه ممکنه مرد به سراغ مخفی کاری بره که در موردش گفتیم و اگر منصرف بشه ممکنه زن شکاک بشه کلا به مرد و به زندگی با رفتارش اسیب بزنه.


بهتر است با صحبت کردن به تصمیم قطعی و قلبی برسند.


اما در صورتی خانم راضی بشه تگر این رضایت قلبی و با دید باز باشه می تواند یک زندگی کاملا موفق رو رقم بزنه که آسیبها کم باشه و رشد در اون بسیار.


اما در صورتی که زن رصایت پیدا کرد برای اینکه با دید باز بره جلو و احساسی تصمیم گرفته تشه و بعدا پشیمانی وجود نداشته باشه باید فرصت داد . باید در این مدت مطالعه و بررسی کرد و با دید باز جلو رفت. باید دیدی که به زندگی تعددی دارن دیدی مثبت باشه تا به موفقیت برسند.




سوم حالتی که در آن زن اعلام رضایت  قلبی می کنه که همسر تعدد کنه.


در این حالت زن معمولا حکم الهی را مانند سایر احکام الهی مثل روزه و نماز پذیرفته. به همسر اعلام رضایت  می کنه



در این مورد اولین نکته ای باید خیلی با دقت بررسی بشه هدف زن اوله . هدف واقعی او. نباید دچار احساسات شده باشه.


بهتر است در صورنی که مرد تصمیم گرفت تعدد کند ، مدتی فرصت بدهد و کاتلا همسرش را مورد بررسی قرار دهد. نباید قلیلن احساسات باشد. جرا که اینگونه هیجانها فروکش کرده و بعد ممکن است زن پشیمان شده و تصمیمات اشتباهی گرفته شود.


مرد نیز باید دچار  هیجان و احساسات نشود . خود را در شرایط تعدد تصور کند و مطالعه کند و ببیند ایا واقعا می تواند عدالت را رعایت کند؟ ایا واقعا توانایایی مدریت و اقتدار لازم را دارد؟ قادر به تصمیمی گیری های عاقلانه و صحیح هست؟



در این حالت و در حالت دوم در صورتی که زن و مرد رضایت قلبی به انجام این کار داشته باشند و درایت لازم را داشته باشند و با مطالعه و بررسی کافی و کامل وارد ماجرا داشته شده باشند می توانند زندگی بسیار موفقی را رقم بزنند.


البته به شرطی که فرد سوم را کاملا  با دقت انتخاب کنند.



در هر صورت وقتی وارد زندگی تعددی می خواهید شوید نکات زیر را با توجه به مواردی که گفتیم رعایت کنید


با آگاهی و رضایت  قلبی و دید باز همسر اول شروع کنید


حتما مطالعه کنید و تجربیات دیگران را بررسی کنید


دیدتان به زندگی تعددی دید مثبتی باشد . مطالبی که تحت موضوع دید به زندگی تعددی است رو بخوانید


فرزندان را آماده کنید 


والدین خود را اماده کنید


کاری که شما می خواهید انجام دهید کار اشتباهی نیست که بخواهید از دیگران مخفی کنید . پس با ترس زندگی خود را خراب  نکنید. 


توکل به خدا کنید به خاطر  رضای  خدا وارد تعدد شوید و به خاطر رضای  خدا عمل کنید




و من الله توفیق

  • همسر اول

اخلاص

۲۷
خرداد

امروز روز خیلی بود

اتفاق خیلی  خوبی افتاد


همسر به قولی از اول ماجرای تعدد می گفت من ۹۹ درصد بخاطر رضای خدا و یک درصد به خاطر نفس تعدد  رو می پذیرم.

در عمل گاهی این یک درصد بیشتر نمود پیدا می کرد یا بهتر بگم مخرب بود و در اون ۹۹ درصد اثر مخرب داشت.

امروز داشت زندگی و مشکلی که براش پیش اومده بود رو مورد بررسی قرار می داد  . خیلی باهاش صحبت کردم در مورد اخلاص در عمل و ...

پسرم وسط بحث ما اومد بالا

 گفت بابا می شه برم بقالی

_چی می خوای

_تیرکمون

_باشه بزار بعدا می ریم اسباب بازی فروشی برات می خریم 

_باشه

پسرم که معمولا اصرار بر انجام سریع چنین خواست هایی داره، در حالی که ما داشتیم در مورد توکل و نیت و نفس و ... صحبت می کردیم ، یدفعه اومد بالا و اینو گفت و یک کلام گفت باشه!

باباش گفت

حالا که اینقدر قشنگ پذیرفتی و فهمیدی بابات خیر و صلاحت رو می خواد و برات بهترین ها رو می خواد و سپردی به من ، منم برات بهترین رو می خرم .

یدفعه بهم نگاه کردیم

شوهرم تو چشاش اشک حلقه زد

گفت دیدی! وای ...

گفتم آره

گریه مون گرفت

همسر نیتش رو صد در صد خالص کرد

خیلی خوشحال بود

گفت

عملی که ذره ای خواست نفس داشته باشه دیگه اخلاص نداره

عمل ما مثل بادکنک هست  که اگر یک سوراخ ریز هم داشته باشه دیگه اون بادکنک بدرد نمی خوره. باد نمی شه. عمل باید صد در صد خالص باشه برای خدا.

عمل مثل یه سیب کرم خورده نیست که اون تکه اش رو برداری و بقیه اش رو بخوری. 

دیگه اون عمل بدرد نمی خورده...

اگر ما واگذار کنیم امورمون رو به خدا و قبول کنیم خدا برامون بهترین رو می خواد و خیر و صلاحمون رو می خواد ، اون وقت بهترین ها نصیبمون می شه. اما اگر بخوایم خودمون اونچه فکر می کنیم بهتره رو برای خودمون درست کنیم و بدست بیاریم ، اگر چشم بصیرت داشته باشیم بهترین رو از دست داده ایم


پسرم اون موقع وسط بررسی ما اومد.

خدا فرستادش.

نشونه راه بود برای ما.

اینکه بیاد و رفتاری نشون بده و جملاتی بگه که خداوند ما رو توسط اون هدایت کنه .


عالیی بود عالییی

ممنونم خدایا 


امروز بعد از این ماجرا همسرم دوباره گفت نعم العون علی طاعه الله هستم ‌.😍😍😍


حالا به این بیش از پیش پی بردیم که آیت الله شاه آبادی چی می گن:


🔶امام خمینی (قدّس سرّه) :


یکى از مشایخ عظام ما [آیت الله شاه آبادی] دام ظلّه، میفرمود که در تعدد زوجات، که انسان گمان میکند ورود در دنیا و توجه به آن است، وقتى که انسان به آن مبتلا شد، مییابد که این یکى از «شاهکارهاى بزرگى» است که انسان را در عین ورود در دنیا از دنیا خارج مىکند و از آن منصرف مینماید. 

  • همسر اول

سلام

می خواستم طی چند پست در مورد زندگی تعددی صحبت کنم

اول اینکه اصل بر تک همسری . ان شاءالله بعدا در مورد اینکه چرا باید وارد تعدد بشن عده ای و چرا لازمه صحبت می کنیم.


انواع زندگی تعددی:

در ورود به زندگی تعددی همانطور که قبل گفتم سه حالت وجود داره:


اول آقا بنابر دلایلی اصرار بر تعدد زوجات دارند . اما بنا بر دلایلی بدون اطلاع زن اول زن می گیره.

بعد از مدت زمانی ممکنه این راز فاش بشه

حالتهای مختلفی که در این صورت بوجود میاد بدین صورت می شه:

یا زن اول دچار آسیب فراوان می شه و نمی تونه زندگی رو تحمل می کنه و طلاق می گیره

یا زن دوم دچار آسیب فراوان می شه و نمی تونه زندگی رو تحمل می کنه و طلاق می گیره

یا زن اول زندگی رو تحمل می کنه و زندگی تعددی ادامه پیدا می کنه



دوم  حالتی که مرد تصمیم  می گیره زن دوم بگیره. درایت به خرج می ده و جهت کاهش آسیبها ابتدا با همسر و اعضای خانواده صحبت می کنه. 

در مورد واکنش زن اول

یا  راضی می  شه . حال  با دلخوری  و یا پذیرش  قلبی واقعی

یا اصلا زیر بار نمی ره 

مرد ها هم  در مقابل این واکنش خانمها چند دسته می شوند

همسر راضی نشده ، مرد قید تعدد رو می زنه

همسر راضی  نشده و مرد وارد گروه اول می شه و یواشکی تعدد می کنه


سوم حالتی که در آن زن اعلام رضایت  قلبی می کنه که همسر تعدد کنه.

در این حالت زن معمولا حکم الهی را مانند سایر احکام الهی مثل روزه و نماز پذیرفته. به همسر اعلام رضایت  می کنه

مردها در مقابل  این زنها سه  دسته اند 

یا تعقل و تفکر و بررسی می کنند و در صورت داشتن شرایط و ... وارد تعدد می شن

یا دچار احساسات می شن و وارد تعدد می شن 

یا اصلا وارد تعدد نمی شن  به هر دلیل مثلا مدیریت و طرفیت و اقتدار و قدرت تمکین لازم رو ندارند و یا از نظر عاطفی بسیار وابسته اند و لزومی نمی بینند



به زودی جوانب  و آسیبها  و راهکار ها رو در هریک بررسی می کنیم.

  • همسر اول

تصمیم یک زن

۲۲
خرداد

داستان تک فرزند رو خوندید؟ نظرتون چیه؟

اگر نخوندید لطفا اول اون رو بخونید و بعد این داستان رو.
http://rezayash.blog.ir/1398/03/21/%D8%AA%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF
ببینید نظرتون در مورد حرفها و قضاوتها و ... چیست بعد این داستان رو بخونید

یکی بود یکی نبود
غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود
روزی بود و روزگاری
در شهری بزرگ خانواده ها در کنار همدیگر زندگی می کردند
سالیان سال بود  که طبق رسم و رسوم ، هر مردی یک زن داشت.
همه از  این زندگی راضی بودند انگار . کسی به چیز دیگاه ای فکر نمی کرد. همه جا همینجور بود. حتی اجدادشون هم همینجور زندگی می کردند. محله ها تلویزیون .... همه و همه
حتی فکر نوع دیگه ای از زندگی تو مخیله شون نمی گنجید.

خیلی خیلی کم، مواردی بود که مردی چند تا زن داشت و اونها خیلی اوضاع بدی داشتن...
تا اینکه یه روز یه زن به فکر فرو رفت!
دید عجیبه! چرا جمعیت شهرشون و تعداد خانواده ها کم شده!
چرا تعداد دختران مجرد سن بالا زیاد شده ؟!
چرا فساد تو جامعه زیاد شده؟
چرا دختران و دوستانش همه ناراحتن و مجرد موندن؟

تصمیم گرفت بر خلاف جریان آب شنا کنه.
شروع کرد به مطالعه و تحقیق
دید در سالیان دور برخی مردها چند زن داشتند!
اونها هیچ مشکلی نداشتن و همه با هم خوب بودند!
اما کسی اینو نمی پذیرفت. می گفتن این محاله. یا این مال فرهنگ اون زمانه و به فرهنگ ما نمی خوره. ماها غیرت داریم. نمی تونیم ببینیم شوهرمون یه زن دیگه داشته باشه ...
باز هم تحقیق کرد.
دید اگر حداقل برخی مردها چند زن بگیرند مشکل جامعه و دختران مجرد سن بالا حل می شه!
عجب!

تصمیم گرفت این موضوع رو به همسرش بگه و از او بخواد که اونها هم وارد زندگی تعددی بشوند!

همسرش هم به فکر فرو رفت . تحقیق و بررسی کرد. دید کار خیلی خوبیه!
اما یه اتفاقی افتاد؛

وقتی فامیل و دوستان فهمیدند ؛
به این مرد گفتن چطور دلت میاد همچین کاری بکنی؟
چطور می تونی روی زنت هوو بیاری؟
چقدر بی رحمی؟
چطور دلت میاد؟
چطور می تونی به خاطر هوس خودت زنت رو بدبخت کنی؟
اصلا به اون بنده خدا فکر کردی؟
اون که یه عمر با دار و ندار و سختی و مشکلات زندگی ات ساخته و کمک کرده زندگی رو ساختید و به اینجا رسوندید؟!!!
اینه جواب محبتاش؟
.....




به زن گفتند:
چطور اجازه می دی باهات همچین کاری بکنه؟
باید جلوش بایستی!
بس که بی عرضه  ای!
اگر بلد بودی یه زن خوب و مهربون باشی و درست زندگی کنی هیچ وقت این بلا سرت نمی اومد!
من اگه جای تو بودم یه بلایی سرش می آوردم که...

این همه مردایی که زن گرفتن ندیدی چه بد بخت شدن؟ هم خودشون و هم خانوادشون !

حداقل بگو یه خونه جدا براش بگیره تو نبینیش!
اگر ببینی که اونو بغل می کنه می بوسه دیونه می شی! به این فکر کردی؟
واقعا می تونی وجودش رو تحمل کنی؟!
چطور می تونی محبت شوهرت رو با یکی دیگه شریک بشی؟
برات متاسفم!!
هیچ کسی نمی تونه چنین دیوانگی بکنه وخودش رو بدبخت کنه !
هرکی این کار رو کرده پشیمون شده. دیوانه ای!
فکر اینو کردی اگر چنین کاری بکنی همه ماها، همه ، باهات قطع رابطه می کنیم؟ 
برات مهم نیست؟
هیچ کس دیگه برات ارزش قائل نمی شه!
دیوانه آدم که خودش با دست خودش ، خودش رو بدبخت نمی کنه ، نهایت باید شوهرت خودشون زن بگیره و تو بپذیری و یجوری باهاش کنار بیای. نه اینکه خودت بهش بگی بره زن بگیره !!

به این فکر کردی اگر شوهرت زن بگیره و بعد مشکلاتش رو ببینه ممکنه بهت بگه تو اینجوری کردی! تو گفتی زن بگیرم !!
می دونی اینجوری شوهرت محبتش بهت نصف می شه؟! تازه در بهترین شرایط!
تو این دوره زمونه فکر خرجش رو کردی؟ همه تو یکیش موندن! از خرج تو باید بزنه به اون برسه !

چرا بجای این کارا واسطه گری نمی کنی تا دختر پسرای جوون باهم ازدواج کنن ؟! چرا کمک خرجشون نمی شی تا ازدواج کنن ؟

زن گفت : من این کار رو می کنم . واسطه گری هم می کنم. کمک هم می کنم. ولی این تاثیری تو میزان دختران مجرد سن بالا  نداره. پسرایی که به سن اونها بخوره می شه گفت نیست ! 
در ضمن من تحقیق کردم دیدم اینجوری نبوده !
اتفاقا می شه خیلی خوب و خوش کنار هم زندگی کنن! می شه همدیگرو دوست داشته باشن.

گفتند : دیوونه فکر کردی!!!
اینو الان می گی!!
وقتی ببینی یه زن دیگه وجود داره که شوهرت بهش می رسه و دوسش داره دیوونه می شی!
این حرف ها که مثل خواهر  باهم زندگی می کنید الکیه! 
فکرش رو بکن مثلا ۲ سال اول حداقل همه توجه شوهرت  به اونه. 
اصلا شوهرت رو نمی بینی!
خیلی اشتباه  می کنی!


اما زن و شوهر ،با هم خیلی صحبت کردند.
 دیدن داشتن زن دوم حتی خیلی هم خوبه
زنها می تونن با هم مثل دو تا دوست و خواهر باشن
با هم صحبت و درد دل کنن
گردش برن و خرید کنن
کارهای خانه رو با هم انجام بدن
اینجوری به یک نفر دیگه هم کمک کردن 
اون هم صاحب خانواده و فرزند و زندگی می شه
ان شاءالله از گناه حفظ می شه و نیازهاش براورده می شه
خدا هم خوشحال می شه
 ....




وقتی زن اینو به دوستانش می گفت
می گفتن دیوونه خودتو بدبخت نکن!
مگه می شه آدم حسودی نکنه ؟! آدم ناخودآگاه  حسودی می کنه!
حسودی تو ذات  ماست!
اگر چند تا زن چیز خوبی بود خدا تو ذات ما حسادت نمی ذاشت و بعد بگه با این حس مبارزه کنید! پس کلا چند تا زن گرفتن اشتباهه.
فلان دوستمون رو دیدی ؟ شوهرش یواشکی یه زن دیگه گرفت ! وقتی فهمید خیلی اعصابش خرد شد ، شب تا صبح کارش گریه بود!
اخر سر هم ول کرد خونشون رو رفت .نتونست تحمل کنه!
یا یکی دیگه من می شناسم خود زنه گفت یه زن دیگه بگیره شوهرش . اما وقتی زن گرفتن نتونست تحل کنه. گفت طلاقش بده . من نمی تونم تحمل کنم!
تازه اصلا فکر تو یه خونه زندگی کردن رو نکن!
اصلا نمی تونی تحمل کنی و ببینی شوهرت بهش محبت می کنه. بگو حداقل اگر مجبور شدی یه جای  جدا برای اون بگیره که گاهی شوهرت پیش  اون باشه و گاهی پیش تو . اینجوری لااقل کمتر حرص می خوری!
زن گفت اینجوری که بدتره!
اینجوری مدت زمانی که شوهرم  پیش منه نصف می شه !
اما اگر تو یه خونه باشیم هم من ، هم اون ، همیشه شوهرمون کنارمونه .  تازه با خود اون زن هم می تونم دوست باشم!
گفتند: هههه آره ! دوست می شید ! محاله! ناراحت نمی شی ببینی دوسش داره؟ ببینی بغلش می کنه؟ ببینی بهش می رسه؟
زن گفت خوب مگه می خواد از محبت من کم کنه یا از رسیدگی به من؟ هم منو دوس داره هم اونو . هم به من می رسه هم به اون . هم برای من لباس می خره هم اون. بر حسب نیازهامون!
گفتند مطمئن باش چند سال اول حداقل اینجوری نیست. اون جدیده . تازگی داره . شوهرت همش به اون توجه می کنه!
زن گفت خوب چند سال اول اون زن نیاز به توجه بیشتر داره. خود منم تو اون زمان نقطه عطف توجه شوهرم بودم. تازه من تو این همه سال مورد توجه شوهرم بودم اما اون زن طفلکی که از لحظه اومدنش یکی مثل من پیششه!
گفتن مگه می شه مردی بتونه دو تا زن رو دوست داشته باشه همزمان! نمی شه. تو قلب آدم جای یک عشق و علاقه است !!!
گفتن خرجش چی؟ دیگه نمی تونه مثل قدیم برات خرج  کنه!
گفتم خوب اولا روزی هر کس رو خدا می ده. تو قران اومده. اون زن هم روزیش رو با خودش میاره. اما به فرض هم همینجور بشه . بجاش خواهر دارم. بجاش مشکل جامعه  کمی حل می شه.بجاش مشکل ینفر دیگه خل می شه . شوهرم یه زن دیگه هم داره.اگر عده ای اینکار رو بکنن دیگه مشکل جامعه حله.
می گن وقتی افزایش تعداد دختران مجرد نسبت به پسران و نیاز به افزایش جمعیت باشه واجب کفایی هست تعدد زوجات .
الان حداقل یک میلیون دختر مجرد دهه ۶۰ داریم که اگر پسرها و دخترها باهم ازدواج کنن مجرد و بی شوهر می مونن
گفتن خوب چرا تو؟ بزار بقیه این کار رو کنن!
زن گفت خوب چون من به این دید رسیدم!
گفتن آخرش خودتو بد بخت می کنی! 

زن قصه ما داشته ها و تحقیقاتش رو جمع بندی کرد:

در کل چند همسری  بویژه الان که تعداد دختران مجرد بیشتر از پسرانه و  جمعیت شهرمون رشدش منفیه کار خیلی مفیدیه
اما معدود خانواده های تعددی چند دسته اند:
۱. مرد هایی که یواشکی و بدور از چشم زنشون زن گرفتند و بعد زن اول یدفعه فهمیده! خیلی صدمه دیده ! همش می گفته : "همه حرفهای شوهرم الکی بود ، دوست دارم ها الکی بود."

۲. حالتی که مرد تصمیم گرفته زن بگیره و بعد زن خودش رو قانع کرده و زن هم بالاخره قبول کرده. 
 
۳. حالتی که زن متوجه شده بهتر هست با ازدواج مجدد همسر یه نفر دیگه به جمع خانواده شون اضافه  بشه و به شوهرش گفت  و او هم خیلی خوشحال شده و تصمیم گرفته یه زن دیگه بگیره

تو همه اینها ، شکست زندگی و جدا شدن زن اول یا دوم یا با سختی زندگی کردن در جای جدا وجود داره.
معمولا در حالت اول آسیبها بیشترن.معمولا زن ها در این حالت حس بدی بهم دارن و حسادت بیشتره.
گاهی هم پیش میاد که با خوبی زندگی  کنن . گاهی در دو جا و گاهی در یک جا . این حالت در دو مورد دوم بیشتره. 
در حالت دوم و سوم بیشتر رخ می ده. در این حالت معمولا زن ها با هم مشکلی ندارند و اگر حساسیتهایی باشه به خاطررفتارنامناسب شوهره.
در حالت سوم گاهی کمک شوهر به رفع حساسیتها کمتره چون می گه خودت خواستی باید بررسی می کردی اما از طرفی تونایی مقابله با مشکلات و پذیرش زن دیگه و خوبتر بودن با هم تو این حالت بیشتره
در کل اگر به خاطر رضای خدا کار کردند و هماهنگی و همراهی بین زن و شوهر وجود داشته خیلی موفق بودن در این زمینه .
در ‌همه اینها مواردی هم بوده که زن دوم اومده و تمام توجه شوهر رو به خودش معطوف کرده و مرد زن اول رو رها کرده!


علی رقم همه اینها
اون می دونست کلیت این راه درسته
اما کمی ترس داشت
توکل کرده بود به خدا
اما می گفت اگر زن بعدی زن خوبی نباشه
اذیتم کنه چی؟
این یه تغییر برای یه عمره
خدایا دارم درست رفتار می کنم؟
خدا یا اگه اذیتم کنه که من نمی تونم بهش بگم از خونه برو چون گناه داره. دیگه اینجا خونه اونم می شه.
خودمم که هرگز نمی رم چون می دونم اینکار اشتباهه.
پس  چی  می شه؟ !!!
خدایا یکاری کن که اون زن هم آدم  خوبی باشه! 

اون تو‌کل به خدا کرد
تمام تلاشش رو کرد که حس حسادتی نداشته باشه
از خدا کمک خواست
و خداوند کمکش کرد
قلبش انگار پاک شده بود
پاک از حسادت و مملو از محبت
خوشحال بود یکی دیگه می خواد به جمعشون اضافه بشه و داره کاری می کنه که خدا دوست داره
میدونست خدا کمکش می کنه
هدف اصلیش رضایت  خدا بود
چون پیامبر که محبوب خدا هست فرمودن که بدترین زندگان مجرد ها و بدترین جهنمی ها مجرد ها هستن. 
تصمیمشون رو گرفتن
یکی قرار بود به جمعشون اضافه بشه. ...

با خودش می گفت : " خدایا می دونم این کاری که من می کنم هیچه. می دونم اصلا همین الان تو بسیاری از نقاط جهان ، مردها چند زن دارند و این طبیعیه. می دونم مردها اصلا به اجازه زن اول فکر نمی کنن چون زن اول از همون ابتدا خودش می دونه که قراره زن جدید هم وارد این زندگی بشه و اگر قرار باشه زن دیگه ای بیاد این یه موهبته و اون  خوشحال و راضی هست از این وضع ، می دونم اصلا کار من چیزی نیست ، اما ای کسی که کارهای کوچیک رو هم قبول می کنی این کم رو از من بپذیر "
  • همسر اول

تک فرزند!

۲۱
خرداد


یکی بود یکی نبود
غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود
روزی بود و روزگاری
در شهری بزرگ خانواده ها با هم دیگه زندگی می کردند
سالیان سال بود  که طبق رسم و رسوم ، هر خانواده یک بچه داشت.
بچه ها بزرگ می شدن و ازدواج می کردند و باز همین روش ادامه داشت. 
همه از  این زندگی راضی بودند انگار . کسی به چیز دیگاه ای فکر نمی کرد. همه جا همینجور بود. حتی اجدادشون هم همینجور زندگی می کردند. محله ها تلویزیون .... همه و همه
حتی فکر نوع دیگه ای از زندگی تو مخیله شون نمی گنجید.

خیلی خیلی کم مواردی بود که چند تا بچه داشتن و اونها خیلی اوضاع بدی داشتن...
تا اینکه یه روز یه بچه به فکر فرو رفت!
دید عجیبه! چرا جمعیت شهرشون و تعداد خانواده ها کم شده!
چرا تو خانواده ها شادی نیست؟!
همه دنبال کار و کار
دیگه صدای خنده بچه ها و بازی اونها نمی یاد.
تصمیم گرفت بر خلاف جریان آب شنا کنه.
شروع کرد به مطالعه و تحقیق
دید در سالیان دور خانواده ها چندین فرزند داشتند!
اونها هیچ مشکلی نداشتن و همه با هم خوب بودند!
اما کسی اینو نمی پذیرفت. می گفتن این محاله. یا این مال فرهنگ اون زمانه و به فرهنگ ما نمی خوره. ماها غیرت داریم. نمی تونیم ببینیم والدینمون یه بچه دیگه داشته باشن..
باز هم تحقیق کرد.
دید اگر حداقل برخی خانواده ها چند بچه بیارند مشکل جامعه و خودشون حل می شه!
دید یه زمانی فامیل هایی تحت عنوان خاله و عمو و دایی و عمه وجود داشته!
عجب!

تصمیم گرفت این موضوع رو به والدینش  بگه و از اونها بخواد که اونها هم بچه بیارند!

والدینش هم به فکر فرو رفتند. تحقیق و بررسی کردند. دیدند کار خیلی خوبیه!
اما یه اتفاقی افتاد؛

وقتی همسایه  ها و بچه هاشون فهمیدند ؛
به این مامان و بابا گفتن چطور دلتون میاد همچین کاری بکنید؟
چطور می تونید روی بچه تون یه بچه دیگه بیارین؟
چقدر شما بی رحمین؟
چطور دلتون میاد؟
چطور می تونید به خاطر هوس خودتون بچه تون رو بدبخت کنید؟
اصلا به اون طفل معصوم فکر کردید؟
اون که یه عمر بچه پاک و معصوم شما بوده و براتون بچگی کرده؟
اینه جواب محبتاش؟
.....




به بچه گفتند:
چطور اجازه می دی باهات همچین کاری بکنن؟
باید جلوشون بایستی!
بس که بی عرضه  ای!
اگر بلد بودی یه بچه خوب و مهربون باشی و درست بچگی ‌کنی هیچ وقت این بلا سرت نمی اومد!
من اگه جای تو بودم یه بلایی سرشون می آوردم که...

این همه خانواده ای که بچه آوردن ندیدی چه بد بخت شدن !

حداقل بگو یه خونه جدا براش بگیرن تو نبینیش!
اگر ببینی که اونو بغل می کنن می بوسن دیونه می شی! به این فکر کردی؟
واقعا می تونی وجودش رو تحمل کنی؟!
چطور می تونی محبت والدینت رو با یکی دیگه شریک بشی؟
برات متاسفم!!
هیچ کسی نمی تونه چنین دیوانگی بکنه وخودش رو بدبخت کنه !
هرکی این کار رو کرده پشیمون شده. دیوانه ای!
فکر اینو کردی اگر چنین کاری بکنی همه ماها، همه ، باهات قطع رابطه می کنیم؟ 
برات مهم نیست؟
هیچ کس دیگه برات ارزش قائل نمی شه!
دیوانه آدم که خودش با دست خودش ، خودش رو بدبخت نمی کنه ، نهایت باید والدینت خودشون بچه بیارن و تو بپذیری و یجوری باهاش کنار بیای. نه اینکه خودت بهشون بگی برات بچه بیارن!!

به این فکر کردی اگر والدینت بچه بیارن و بعد مشکلاتش رو ببینن ممکنه بهت بگن تو اینجوری کردی! تو گفتی بچه بیاریم!!
می دونی اینجوری والدینت محبتشون بهت نصف می شه؟! تازه در بهترین شرایط!
تو این دوره زمونه فکر خرجش رو کردی؟ همه تو یکیش موندن! از خرج تو باید بزنن به اون برسن!

چرا بجای این کارا به والدین های دیگه که بچه ندارن نمی گی بچه بیارن؟ چرا کمک خرجشون نمی شی تا بچه بیارن؟

بچه گفت : من این کار رو می کنم . بهشون می گم. کمک هم می کنم. ولی این تاثیری تو رشد منفی جمعیت نداره. باید همه بیشتر از یکی بچه بیارن. 
در ضمن من تحقیق کردم دیدم اینجوری نبوده !
اتفاقا می شه خیلی خوب و خوش کنار هم زندگی کنن! می شه همدیگرو دوست داشته باشن.

گفتند : دیوونه فکر کردی!!!
اینو الان می گی!!
وقتی ببینی یه بچه دیگه وجود داره که والدینت بهش می رسن و دوسش دارن دیوونه می شی!
این حرف ها که خواهر و برادر خوبه  و باهم زندگی می کنید الکیه! 
فکرش رو بکن مثلا ۲ سال اول حداقل همه توجهشون به اونه. شب شیر می خواد روز پوشک می خواد...
اصلا والدینت رو نمی بینی!
خیلی اشتباه  می کنی!


اما والدین و بچه ،با هم خیلی صحبت کردند.
 دیدن داشتن خواهر برادر خیلی خوبه
بچه ها می تونن باهم بازیکنن 
گردش برن
درسهاشونو انجام بدن
وقتی بزرگ شدن فامیلی داری برای رفت اومد
درد و دل می کنن و افسردگی نمی گیرن
والدین  هم بچه های بیشتری دارن و زندگی شون گرم تر و پر هیجان تره و و و 
....


وقتی بچه اینو به دوستانش می گفت
می گفتن دیوونه خودتو بدبخت نکن!
مگه می شه آدم حسودی نکنه ؟! آدم ناخودآگاه  حسودی می کنه!
حسودی تو ذات  ماست!
اگر چند تا بچه چیز خوبی بود خدا تو ذات ما حسادت نمی ذاشت و بعد بگه با این حس مبارزه کنید! پس کلا چند تا بچه آوردن اشتباهه.
فلان دوستمون رو دیدی ؟ والدینش یواشکی یه بچه دیگه آوردند ! وقتی فهمید خیلی اعصابش خرد شد ، شب تا صبح کارش گریه بود!
اخر سر هم ول کرد خونشون رو رفت .نتونست تحمل کنه!
یا یکی دیگه من می شناسم خود بچهه گفت یه بچه دیگه بیارن مامانش اینا . اما وقتی بچه آوردن  نتونست تحمل کنه. گفت ببریدش بزاریدش پرورشگاه.من نمی تونم تحمل کنم!
تازه اصلا فکر تو یه خونه زندگی کردن رو نکن!
اصلا نمی تونی تحمل کنی و ببینی والدینت بهش محبت می کنن. بگو حداقل اگر مجبور شدی یه جای  جدا برای اون بگیرن که گاهی والدینت پیش  اون باشن و گاهی پیش تو . اینجوری لااقل کمتر حرص می خوری!
بچه گفت اینجوری که بدتره!
اینجوری مدت زمانی که والدینم پیش منن نصف می شه !
اما اگر تو یه خونه باشیم هم من ، هم اون ، همیشه والدینمون کنارمونن. تازه با خود اون بچه هم می تونم بازی کنم و دوست باشیم!
گفتند: هههه آره ! دوست می شید ! محاله! ناراحت نمی شی ببینی دوسش دارند؟ ببینی بغلش می کنن؟ ببینی بهش می رسن؟
بچه گفت خوب مگه می خوان از محبت من کم کنن یا از رسیدگی به من؟ هم منو دوس دارن هم اونو . هم به من می رسن هم به اون . هم برای من لباس می خرن هم اون. بر حسب نیازهامون!
گفتند مطمئن باش چند سال اول حداقل اینجوری نیست. اون جدیده . تازگی داره . والدینت همش به اون توجه می کنن!
بچه گفت خوب چند سال اول اون بچه نیاز به توجه بیشتر داره. خود منم تو اون زمان نقطه عطف توجه والدینم بودم. تازه من تو این همه سال مورد توجه والدینم بودم اما اون بچه طفلکی که از لحظه اومدنش یکی مثل من پیششه!
گفتن مگه می شه والدینی بتونن دو تا بچه رو دوست داشته باشن همزمان! نمی شه. تو قلب آدم جای یک عشق و علاقه است !!!
گفتن خرجش چی؟ دیگه نمی تونن مثل قدیم برات خرج  کنن!
بچه گفت خوب اولا روزی هر کس رو خدا می ده. تو قران اومده. اون بچه هم روزیش رو با خودش میاره. اما به فرض هم همینجور بشه . بجاش خواهر برادر دارم. بجاش مشکل جامعه  کمی حل می شه. بجاش والدینم یه بچه دیگه هم دارن.اگر همه اینکار رو بکنن دیگه مشکل جامعه حله.
می گن وقتی نیاز به افزایش جمعیت باشه واجب کفایی هست بچه آوردن .
گفتن خوب چرا تو؟ بزار بقیه این کار رو کنن!
بچه گفت خوب چون من به این دید رسیدم!
گفتن آخرش خودتو بد بخت می کنی! 

بچه قصه ما داشته ها و تحقیقاتش رو جمع بندی کرد:

در کل تک فرزندی کار درستی نیست بویژه الان که جمعیت شهرمون رشدش منفیه و بچه ها هیچ فامیلی ندارن و تنهان
اما معدود خانواده هایی که بچه آوردن چند دسته اند:
۱. خانواده هایی که یواشکی و بدور از چشم بچه شون بچه آوردن و بعد بچه یدفعه فهمیده! خیلی صدمه دیده ! همش می گفتن : "همه حرفهای والدینم الکی بود ، دوست دارم ها الکی بود."

۲. حالتی که والدین تصمیم گرفتن بچه بیارن و بعد بچه خودشون رو قانع کردن و بچه هم به سختی قبول کرد. 
 
۳. حالتی که بچه متوجه شده باید یه نفر دیگه به جمع خانواده شون اضافه  بشه و به والدینش گفت  و اونها هم خیلی خوشحال شدن و تصمیم گرفتن یه بچه بیارن. 

تو همه اینها ، شکست زندگی و جدا شدن بچه اول یا دوم یا با سختی زندگی کردن در جای جدا وجود داره.
معمولا در حالت اول آسیبها بیشترن.معمولا بچه ها در این حالت حس بدی بهم دارن و حسادت بیشتره.
گاهی هم پیش میاد که با خوبی زندگی  کنن . گاهی در دو جا و گاهی در یک جا . این حالت در دو مورد دوم بیشتره. 
در حالت دوم و سوم بیشتر رخ می ده. در این حالت معمولا بچه ها با هم مشکلی ندارند و اگر حساسیتهایی باشه به خاطر رفتار نامناسب والدینه.
در حالت سوم گاهی کمک والدین به رفع حساسیتها کمتره چون می گن خودت خواستی باید بررسی می کردی اما از طرفی تونایی مقابله با مشکلات و پذیرش بچه دیگه و خوبتر بودن با هم تو این حالت بیشتره.

علی رقم همه اینها
اون می دونست کلیت این راه درسته
اما کمی ترس داشت
توکل کرده بود به خدا
اما می گفت اگر بچه بعدی بچه خوبی نباشه
اذیتم کنه چی؟
این یه تغییر برای یه عمره
خدایا دارم درست رفتار می کنم؟
خدا یا اگه اذیتم کنه که من نمی تونم بهش بگم از خونه برو چون گناه داره. دیگه اینجا خونه اونم می شه.
خودمم که هرگز نمی رم چون می دونم اینکار اشتباهه.
پس  چی  می شه؟ !!!
خدایا یکاری کن که اون بچه هم آدم  خوبی باشه! 

اون تو‌کل به خدا کرد
تمام تلاشش رو کرد که حس حسادتی نداشته باشه
از خدا کمک خواست
و خداوند کمکش کرد
قلبش انگار پاک شده بود
پاک از حسادت و مملو از محبت
خوشحال بود یکی دیگه می خواد به جمعشون اضافه بشه و داره کاری می کنه که خدا دوست داره
میدونست خدا کمکش می کنه
هدف اصلیش رضایت  خدا بود
چون پیامبر که محبوب خدا هست فرمودن که من به زیادی امتم افتخار میکنم
تصمیمشون رو گرفتن
یکی قرار بود به جمعشون اضافه بشه. ...

با خودش می گفت : " خدایا می دونم این کاری که من می کنم هیچه. می دونم اصلا همین الان تو بسیاری از نقاط جهان ، خانواده ها چند فرزند دارند و این طبیعیه. می دونم والدین اصلا به اجازه بچه اول فکر نمی کنن چون بچه اول از همون ابتدا خودش می دونه که قراره بچه جدید هم وارد این زندگی بشه و اگر قرار باشه بچه دیگه ای بیاد این یه موهبته و اون  خوشحال و راضی هست از این وضع ، می دونم اصلا کار من چیزی نیست ، اما ای کسی که کارهای کوچیک رو هم قبول می کنی این کم رو از من بپذیر "
  • همسر اول